کیرمو بهت ثابت میکنم

با صدای زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم .با صدای گرفته و اروم جواب دادم، کورش بود-خواب بودی؟؟-اره جانم ؟چیزی شده؟-نه دورت بگردم خواستم اگه برات جور میشه ببینیم همو-بت خبر میدمخدافظی کردیم .صورتمو شستم و یکم بدنمو کشو قوس دادماز اتاقم بیرون رفتم مامان داشت به گلا اب میداد . انقد گل و گیاه داشت که خونه مث جنگل شده بود-صب بخیر-صب؟لنگ ظهره دختر . اگه تا ساعت چار شب بیدار نمونی اینطوری تا دوازده نمیخوابی-باااشه . مامان میشه امروز با بچه ها برم بیرون؟-هروز هروز تو خیابون؟؟راست میگفت …از وقتی کنکور دادم هفته ای چن بار با کورش میرم بیرون در حالی که موهامو میبستم گفتم:مامان گیر نده دیگه تابستونه یه سال جون کندم برا کنکور بزار تابستون نفس بکشممثل همیشه به بهانه ی خستگیه کنکور تونستم راضیش کنم یکم کیک و شیر و خوردم و رفتم تو اتاقم آماده شم به کورش پیام دادم که میام کافهیه رژ آجری زدم و رژ گونه همون رنگ . اهل آرایشه سنگین نبودم با سادگی ب نظرم جذاب تر بودمیه مانتوی چارخونه زرد گشاد پوشیدم و جین سرمه ایشال مشکیمم سر کردم و اسنپ گرفتمب کافه که رسیدم دیدم کورش خیلی جدی نشسته یه گوشه ی کافه رفتم پیشش و آروم زدم تو سرشهمه فکراش از سرش پرید لبخند زد و گفت :ابر کوچولوم چطوری؟اولین بار ک همو دیدم من رو چمنای پارک دراز کشیده بودم و به ابرا تو آسمون نگاه میکردم و باهاشون تو ذهنم شکل میساختم اومد پیشمو گف به چی نگا میکنی گفتم ابرا…از اونروز بم میگف ابر کوچولوروبروش نشستم مثل همیشه من بستنی میوه ای سفارش دادم و اون آب پرتقال. تو چشمام نگا کرد و گفت : میخوام بات حرف بزنممنم چشامو دوختم به بستنی و گفتم خب بگوگفت: میترسم …میترسم بری ، نباشی ،مال من نشیباورم نمیشد اون پسر تخص بگه میترسه که منو از دست بدهاومدم حرف بزنم ک گف: هییس چیزی نگو نمیخوام بگی میمونم نمیخوام باا حرف بگی !میخوام ثابتش کنیاونم نه الان .پوست لبمو کندم و دستمو گذاشتم زیر چونمبلند شد حساب کرد و گفت بریمتو ماشین یه اهنگ شاد گذاشت و با مسخره بازی رقصیدیم . میدونستم میخواد فازمو عوض کنه .منو دو کوچه عقب تر از خونمون پیاده کرد و رفتم خونهازون روز همش تو فکر بودم که چطوری بش ثابت کنم فقط میخوام برا اون باشمیه چیز خیلی کمرنگ ته مغزم شکل گرفته بودچیزی که شاید اسمش سند مالکیت دختر بود…“بکارتم”اگه اونو بش هدیه میدادم حتما باور میکرد که من مال اونم…ذهنم همش شلوغ بود حتی با خود کورش هم کمتر حرف میزدم کم غذا میخوردمنمیدونسم کورش همون مَرده؟همونی که میخوام باش یه عمر زندگی کنم؟همون که بابای بچم بشه؟اگه این حرفش نقشه بود که منو با پای خودم طرف سکس بکشه چی؟بهش اعتماد داشتم ولی این فکرا همش تو مغزم میچرخیدنیه هفته بعد با کلی هماهنگی با دوستام تونستم مامانمو راضی کنم که مثلا شب میخوایم خونه ی رها اینا بمونیم و با هم فیلم ببینیمب کورش هم گفته بودم که برا اولین بار یه شب پیش هم باشیم و خیابونارو بگردیم چون من همیشه قبل از هشت خونه بودمکورش اومد دنبالمو رفتیم بام تهرانجفتمون شبا رو دوس داشتیمکورش از ساکت بودنم تعجب کرده بود لبامو با انگشتش نوازش کرد و گفت این لبا برا چی ساکتن؟از من ناراحتی؟با لمس لبام دلم یجوری شده بوداروم خودمو تو بغلش جا دادمو گفتم: اگه من خودمو بت ثابت کردم ولی تو …موهامو نوازش کرد و گفت جفتمون باید خودمونو ثابت کنیمخودمو از بغلش کشیدم بیرونو گفتم:بیا بریم خونت من خوابم میاداز حرفم تعجب کرده بود گف: نمیخوای تو خیابونا بچرخیم یاپریدم وسط حرفشو گفتم خب خواابم میادتو راه فقط دو تا حسو میتونستم بفهمم اولی هیجان بود و دومی ترسبا اینکه نه ارایش سکسی کرده بودم نه لباسی نه هیچ تدارک دیگه ای میخواستم انجامش بدمبه خونش که رسیدیم ساعت دو بودداخل خونشو تا حالا ندیده بودم خیلی مرتب نبودیه خونه ی کوچیک و قدیمی. رخت خوابش رو زمین پهن بودرفته بود یه چیزی بیاره بخوریم که صداش کردم :بیا پیشماومد نشست کنارمو گفت:اگه میخوای تو اینجا بخواب من میرم تو اتاق میخوابمگفتم نه پیش من بخوابمانتومو دراوردم یه تاپ زیرش تنم بوداونم لباسشو تو اتاق عوض کردو اومد پیشم دراز کشیدچشامو بسته بودم و خودمو چسبونده بودم بهش .نمیدونستم چرا منتظر بودم اون یه حرکتی بزنه بالاخره پسر بود حتما الان دلش میخواست …اما خوابیداروم مژه هاشو نوازش کردم خواستم بیخیال شم و بخوابم ولی اینبار به جای ترس ، شهوت و هیجان همه وجودمو گرفته بوداروم بلند شدمو تاپمو دراوردم و با سوتین و شلوار بودمپتو رو از روش کنار زدمدستمو از روی شلوار مالیدم ب کیرشبعد از چن ثانیه خم شدم و لبامو به کیرش میمالیدمبیدار شد و با تعجب نگام میکردچیکار میکنی روانی؟؟؟با لبخند گفتم: میخوام خودمو بت ثابت کنماز چشماش معلوم بود تحریک شده بغلم کرد و خوابوندمروم دراز کشید لباشو اورد نزدیک گوشمو گفت:مطمئنی پشیمون نمیشی؟از صدای نفساش ک به گوشم و گردنم میخورد بیشتر تحریک شدم لبامو چسبوندم بش و این حرکتم یعنی مطمئنم .چن ثانیه فقط لبامون رو لب همدیگه بود با زبونش لبمو لیس زد و زبونشو کرد تو دهنم کیرشو آروم روی کسم حرکت میدادهمه وجودم نبض میزدکسم خیس شده بود از روم بلند شد شلوار و شورتشو کشید پایین . خجالت میکشیدم به کیرش نگا کنماروم شلوارمو در اورد و با یه سوتین و شرت جلوش بودم و اون لخت مادر زادحرکاتش یکم خشن شده بودبرم گردوند و شورتمو کشید پایینمحکم زد رو کونمو گفت :مال منی نه؟؟جواب ندادمیکم ترسیده بودم . نشست رو کونم کیرشو رو کونم حس میکردم خم شد و از گردنم تا نزدیکای باسنمو لیس زددلم میخواست کیرشو تو کسم حس کنم کیرشو وسط کونم گذاشته بود و حرکت میداد بلند شد منو برگردوند گفت تا چ حد میخوای پیش بریم؟؟اروم گفتم پردمو بزنچشماش قرمز شده بود بلندم کرد و چسبوندم به دیوارخم شد و کسمو کامل تو دهنش کردمحکم از بالا تا پایینشو لیس میزدصدای اه و اوهم بلند شده بودو ب خودم میپیچیدمچوچولمو با لباش میکشید و میمکیدگفت : نوبت توعهجامونو عوض کردیم خایه هاشو لیس زدم و زیر کیرشو لیس زدم تا به سرش رسیدمگفت:اااه بخووورش بکن تو حلقت کیرموووکیرشو تو دهنم گذاشتم و میمکیدمسرمو عقب کشیدو گفت دندون میزنی ابر کوچولو همون باید کستو جر بدمدوباره منو خوابوند خودشم روم خوابید با پاهاش پاهامو باز کرد کیرشو میمالید ب کس خیسم و اروم سرشو هل داد توشداشتم از لذت میمردم گفتم بکنششش تا ته تو کسم .کیرشو دراوردهی میمالید به کسم ،سرشو میکرد تو و در میوردیک دفعه کیرشو تا وسط کرد تو از درد جیغ زدم لبشو رو لبام گذاشتو لبامو میمکیداروم تلنبه میزد دردم کمتر شده بود کیرشو در اوردو خون روی کیرشو و ‌کس منو پاک کردیکم کسمو لیس زد و اینبار کیرشو تا ته کرد تو . تو بغلش فشارم میدادو تلنبه میزدشدت تلنبه هاشو بیشتر کرده بود من از لذت لرزیدمو ارضا شدماونم داشت آبش میومد کیرشو در اورد و روم دراز کشیدو ابشو رو شکمم خالی کردهنوزم محکم منو تو بغلش گرفته بودهمونجوری خوابیدیم و صبح که بیدار شدیم یکم درد داشتمرفتیم دوش گرفتیم و اروم همه بدنمو شست .نوشته: ابر کوچولو

57