داستان سکس من و زن شهوتیم

من سام 30 ساله وزن 90 قد 180 و همسرم سوسن 26 ساله وزن 60 قد 160 چند ساله با هم ازدواج کردیم یه پسر 2 ساله هم داریم مدت زیادی داستانای سکسی مخصوصا بیغیرتی میخوندم تا اینکه روم تاثیر گذاشت و دوست داشتم بی غیرتی رو تجربه کنم. همیشه به این فکر میکردم که اکثر دخترا برا یک بار هم شده توی دوران مجردیشون خداقل یکبار کون دادن خانم منم بخاطر زیبایی و اندام خوبش استثنا نیست و حتما دوست پسر داشته. منم از اونجا که حس بی غیرتیم زیاد شده بود وقتی به کون دادن زنم فکر میکردم کیرم بلند میشد.باتوجه به تجربیات که توی داستانایی خونده بودم اول تصمیم گرفتم حسم رو وقتی با خانم سکس میکنم و حشری هستش بیان کنم چند شب اول هیچ عکس العملی نشون نمیداد که منم مدتی بیخیال این روش شدم که یه شب داشتیم سکس میکردیم کیرم تو کسش بود که در گوشم گفت از فانتزیات بگومنم الکی گفتم کدوم فانتزی .گفت مثلا یکی بیاد منو بکنه تو هم نازم کنیمنم تصوراتم میگفتم اسم دوستامون میاوردیم مثلا من فلانی ام دارم میکنمت . دیدم واقعا تحریک شده و هیجانش بالا رفته و اب از کسش سرازیر میشد مدتی این کار هر شبمون بود و کاهی هم بادمجون یا خیار میاوردم تو کون یا کسش میکردم و خودمم میکردمش به تصور اینکه دونفری داریم میکنیمش. یکبار بعد از سکس ازش پرسیدم واقعا دوست داری یکی دیگه بکنتت. گفت نمیدونم میترسم ابرومون برهمنم همین ترس رو داشتم برا همین تصمیم گرفتم بریم یه شهر دیگه انجامش بدیم.قبل بیان این فانتزی ها خانم لباس و مانتو معمولی میپوشید مثل بقیه زیاد بد حجاب نبود ولی دیگه ب خواسته خودم لباس های باز تری میپوشید.یه سری بعد شروع فانتزی رفتیم شهر دیگه مسافرت بش گفتم الانه که شرو کنیم .وقتی خواست اماده بشه بش گفتم لباس سکسی بپوش. اونم قبول کرد یه لگ براق و پیرهن طرح مردونه پوشید فقط یه دکمه بست پاینش گره داد و شکمش لخت بود و خط سینش کامل بیرون بود. مانتو جلو باز هم روش پوشید.وقتی راه افتادیم توی جاده یه مغازه توی راهی رسیدیم که به خانمم گفتم برو داخل خرید کن تا چیزی بخوریم اول کمی ناز کرد که روم نمیشه ولی من دستشو گذاشتم رو کیرم گفتم ببین راست شده برا شروع فانتزیمون برو بینم چه حسی داری اونم قبول کردو رفتچند قدم که فاصله گرفت سرش برگردوند منم به اشاره گفتم شالت باز کن و برواونم رفت داخل پشت پیشخوان داشت با صاحب مغازه صحبت میکرد که شالش افتاد رو شونش ولی درستش نکرد با لباس سکسی و لخت داشت با مغازه دار صحبت میکرد بعد رفت سمت یخچال ها که دیگه از بیرون دید نداشت صاحب مغازه هم نگاهی به بیرون کرد دید کسی نیست سمت یخچال ها و چهار پنج دقه جفتشون اونجا بودن که اول خانمم با یه دلستر و چندتا کیک بعد هم اون مرده اومدن همچنان شالش سرش نبود خانمم جساب کرد و اومد.وقتی نشست توی ماشین دیدم گره پیرهنش باز شده ارایشش کمی بهم خورده تند تند نفس مکیشید از استرس گفت حرکت کن بریم.منم راه افتادم با خنده ازش پرسیدم چی شد چکار کردی حال کردی پیرهنت و ارایشتم که بهم خورده خوش گذشت؟گفت چه خوشی داشتم از ترس میمردم تاحالا اینجوری تجربه نکرده بودم.گفتم تعریف کن . گفت وقتی رفتم داخل پسره همش نگاش به بدن لختم بود ازش جای نوشیدنی هاش پرسیدم که راهنماییم کرد سمت یخچال وقتی رفتم دیدم پشت سرم وایستاد نزدیکم گفت از ته یخچال بردار خنک ترن منم خم شدم که دلستر بردارم خودشو چسبوند به کیرم منم چیزی نگفتم به بهونه اینکه خنک تره و کدوم زودتر گذاشته اونم دستش دراز کرد توی یخچال که دقیقا صورتمون نزدیک هم بود و توی گوشم نفس مکشید منم موهای بدنم از شهوت سیخ شده بود یه نفس عمیق کشیدم اونم حسمو فهمید دست دیگش و یواش انداخت دور کمرم منم دو دستم لبه در یخچال گذاشته بودم و چشام بسته بود اونم کمرم که گرفته بود دستش برد سمت شکم لختمنازم میکرد که توان صحبت کردن نداشتم فقط نفس عمیق میکشید که کمرم راست کرد چسبوند به ته مغازه داشت لبام میخورد و سینمو میمالید و اووف چه سینه ای چه کسی میگفت که دست گذاشت رو شونم و نشوندم کیرشو دراورد کرد دهنم منم براش ساک زدم تا ابش اومد.با تعریف کردناش منم کیرم بلند شده بود نگایی به کیرم کرد گفت چیه زنت با کس دیگه ای سکس میکنه حشری میشی ها و لبخندی زد.گفتم از کس کردن هم بیشتر بهم حال داد.گفت پ من چی حالا چکار کنم کسم کیر میخواد. بزن کنار منو بکن. گفتم نه بزار حشری بمونی منم کیرم پر ابه حسشو دوست دارم نمیخوام ارضا شم. برا تو هم یکاریش میکنم.دیگه رسیدم به مقصد(رامسر) دنبال ویلا میگشتیم که چند جا دیدیم که خوشمون نیومد کنار جاده یه نفر با تابلو واستاده بود وقتی جفت کردم بهش خانمم با همون تیپش و سینه لختش با ناز پرسید اقا یه ویلا استخر دار با قیمت مناسب میخواییم برا چند شب. که یه نگاه به من کرد دید خیلی بیخیالم بدون توجه به من همش با خانمم صحبت میکرد و نگاش تو بدن لختش بود گفت برا خانم زیبایی مث شما همه چی هست با قیمت مناسب دنبالم بیایین تا نشونتون بدم. ما هم پشت سرش رفتیم تا رسیدیم یع ویلای شیک تا رفتیم داخل (خلاصه وار میگم صحبتهای خودمو اون مرده رو تقریبا حذف میکنم) خانمم بچه رو گذاشت بلغم و گفت چقد شرجی شمال ،عرق کرده بود،و مانتوش دراورد و با همون تیپ (لگ براق و پیرهنش) داشت با پسره سر قیمت چونه میزد و میرفتن اتاقارو نگا میکرد دوبلکس بود منم بچمون رو داشتم اروم میکردم گریه نکنه. وقتی داشت میرفت بالا اون پسره هم پشت سرش رفت و همش نگاش به کون خوشفرم خانمم بود دوتا اتاق داشت رفتن داخل من که پایین بودم دیگه چیزی ندیدم بعد چند دقه اومدن پایین و پسره کلیدارو داد و رفتادامه دارد…نوشته: سام

868