اولین بر که من دادم

سلام من اریام یه پسرر ۱۷ ساله و این خاطره اولین سکسم هست و واقعیته و فقط اسم شخصیت فرق کرده.من از وقتی که فهمیدم سکس چیه و چجوری هس دوس داشتم اونو تجربه کنم و لذت ببرم.اما به سن بالاتر که رسیدم و ۱۶،۱۷ سالم شد بیشتر دوس داشتم کون بدم و این حس همیشه تو من بود. برا سکس کردن هیچ مشکلی نداشتم و فقط از اعتماد میترسیدم.چن باری تو سایتا و گروه ها پیام گذاشتم ولی یه ترسی همیشه تو دلم بود و کنسل میکردم.و بعدش پشیمون.تو محلمون دوتا پسر بودن به اسم علی و مهران. جفتشون از من دوسالی کوچیک تر بودن و همیشه باهم بودنو یه جورایی مثل داداش بودن. بگذریم.من از این دوتا زیاد خوشم نمیومد و ازشون دوری میکردم. اونام همین حسو داشتن به من.یه روز قرار گذاشتیم با بچه محلا بریم استخر و علی و مهرانم میخاسن بیان.من که فهمیدم اونام میان خاستم نرم ولی استخر با رفیقا خیلی صفا داره‌.خلاصه که رفتیم.تو رختکن برا عوض کردن شرت و مایو یه اتاق پرو هایی بود که زیر در یه ۶۰سانتی بازه و وقتی من رفتم تو اتاق و شرتمو عوض کردم پشتم به در اتاق بود و علی اون لحظه ای که من مایو پوشیده بودم و دیده بود .من بدنمو همیشه شیو میکنم و پوست سفیدی دارم و باسنم یه خرده بزرگه و کیرم تو حالت شق ۱۲سانته ولی حالت عادی ۱.۵ سانتم نیس😅.وقتی فهمیدم علی منو دید میزده از اتاق بیرون اومدم و باهاش بحثم شد و اون به بهونه این که میخاسته ببینه کسی تو اتاق هست یا نه نگا کرده.ولش کردم و اومدم بریم تو اب که دیدم یه در کونی بهم زد و منم خجالت کشیدم و چیزی نگفتم.رفتیم تو اب و کنار استخر وایسادم.دیدم علی در گوش مهران یه چیزی میگفت بعدش نگا من میکردن و دوتایی یه لبخند شیطانی میزدن.اومدن کنارم و علی ازم معذرت خواهی کردو منم قبول کردم.دیدم بچه های بدی نیستن و باشون دوس شدم. مهران یهو گفت منو علی باهم گی میکنیم. یه لحظه مغزم گوزید،گفتم خو که چی؟ گفت دوس داریم تو ام باهامون باشی.من اولش قبول نکردم ولی دیدم موقعیت جوره قبول کردم. علی گفت یه قانون هست که هرکه تازه میاد تو جمع باید به بقیه یه حل کوچیک بده.منم گفتم کص نگیدو این حرفا که گفتن نترس ماهم بعدن به تو میدیم.گفتم خو چکار کنم.گفتن برو کونتو تمیز بشور و بیا منم کردم و اومدم رفتم تو اب .یکی چپم بود اون یکی راستم.علی دستشو برد تو مایو یهو سست شدم،یه حس تازه بود ،مهرانم لپه کونمو گرفت و میمالیدش.علی یواش یواش انگشتشو میمالید به سوراخم و من حال میکردم.دستشو از پشت میاورد و میکشید به کیرم و من تو ابرا بودم.حشرم زده بود بالا.بچه های دیگه گفتم بسه دیگه بریم .از اب اومدیم بیرون و رفتیم رختکن خودمو خشک کردم و رفتم شرتمو عوض کنم که مهران از زیر در وایساد نگا منم یه کم خجالت کشیدم و پوشیدیمو رفتیم.مهرانو محمد گفتن ما میریم خیابون تو نمیای منم قبول کردمو رفتم باشون،تو راه تو ماشین همش منو میمالیدن.تو راه بهشون گفتمچی میخاین بخرین که گفتن کاندم.منم مسخرشون کردمو گفتم بچه و چه به کاندوم.دیدم رفتن دارو خونه یه بسته کاندوم با ژل روان کننده گرفتن .پشمام ریخت.من هنوز تخم نمیکردم برم قیمت بپرسم.اومدن بیرون گفتن فردا خونه علی خالیه بریم سکس،منم گفتم به شرط اینکه منم بزارم کونتون و اونا قبول کردن.فرداش ساعت ۴بعد ظهر رفتیم خونه علی.از در که وارد شدم دیدم علیو مهران لخت مادرزاد جلومن .خندیدم که مهران گفت تو هم بکند .کندیم رفتیم رو تخت که علی گفت باید دستو پاتو ببندیم .منم به هوای اینکه اونام به من میدن گفتم باش.دمر خابیدم رو تخت و دستو پاهامو هر کدومو به یه گوشه تخت بستن .ژلو که زدن احساس یخی به کونم دست داد.اول با خیار کرد توش که خیار راحت رفت .چون قبلن خودم زیاد خیار کرده بودم توم.فهمیدن که گشادم شروع کردن به فحش دادن مث کونی ،کچن گشاد،و به کونم چک میزدن دیگه داشتم دیوونه میشدم گفتم بازم کنید که جفتشون زدن زیر خنده.فهمیدم گولم زدن.از خودم حالم به هم خورد که گول دوتا بچه از خودم کوچیکترو خوردم ولی دیگه راهیی جز تسلیم شدن نداشتم.خیارو در اورد کاندوم زد به کیره ۱۸ سانتیش .کرد تو کونم و یه لحضه فکر کردم دنیارو بهم دادن.اخ اخ.عشق میکردم،مهران کیرشو داد دهنم منم ساک میزدم براش .علی تلمبه هاش تند شده بود و میگفت تو کونی کی و اگه نمیگفتم تو کیر مهران تو حلقم میموند و خفه میشدم.همش اینو میگفت.دیگه خودم میگفتم من کونی کیم اونم میگفت منننننن.نیم ساعت تمام توکونم تلمبه زد و گشادم کردو و ابشو ریخت تو یه لیوان .مهران یه ربعی کرد توکونمو اونم ریخت تو لیوان .کونم شده بود چاه،ابرو با لیوان ریخت تو کونم و تمام کارایی کاندومو به گا داد.کاندومو در اوردن و دستو پامو باز کردن.مهران دراز کشید رو زمینو کیرشو کرد تو کونم و اون حالت برا علی ساک میزدم بعدش جاشونو عوض میکردم.خابیدم روتخت و پاهامو دادم بالا کیر علی تو دهنم کیر مهران تو کونم ،چند باری محکم زد به تخمام که دردش یه جورایی لذت داشت ابشونو خالی کردن تو کونم .وقتی اب از کونم بیرون میومد یه حس خوبی داشتم.بعد اون من شدم کونی اونا و هر هفته باهاشونم .ببخشید زیاد شد.نوشته:

63