عا شق فرو رفتن چیز بزرگ از پشت

1.9K

اما کسِ نم دیده از شهوتش، شهوتی چشام و باز می‌کنم، هنوز تار می‌بینم و صدای اطراف، فیدوار زیاد و زیادتر میشه. بالای سرم نشسته‌ست و ریز لبخند می‌زنه… – صبح بخیر مرد من… + صبح بخیر گرمی دلم… دستش و به صورتم می‌کشه و گردنم و نوازش می‌کنه، گاه‌گاهی هم موهای به هم ریختم و بهم ریخته تر می‌کنه. می‌فهمم چی می‌خواد؛ شب قبلش وقتی رسیدم خونه خواب بود… امونش نمی‌دم و عین جارو برقی می‌کشمش بغلم، صورت به صورت می‌شیم… به چشایِ سیاهِ درشتش نگاه می‌کنم و با صدای خسته و خش دارِ بمم می‌گم: عاشقتم مهسا نمی‌ذارم حرفی بزنه… شروع می‌کنم ارتزاق کردن از لبای خوش فرمش… میندازمش زیر بدنم و لباش رو می‌مکم، صبر می‌کنم، با شدت لباش رو می‌بوسم و دوباره از اول شروع می‌کنم. یه بوسه به پیشونیش میزنم، دوباره اون جمله رو درِ گوشش تکرار می‌کنم: عاشقتم مهسا شروع می‌کنم خوردن لاله‌ی گوشش، گردنش، نک سینه‌ی سفت شدش، شکمش و اما کسِ نم دیده از شهوتش، شهوتی که آمیزه‌ی عشق و لذته… به موهام چنگ می‌زنه و سرم فشار می‌ده: یعنی آره، از این کار خوشم اومده، بهتر انجامش بده. بدنم داره از سوراخ کیر بیرون می‌زنه زبونم و به دیواره های کسش می‌کشم و تو می‌کنم، در طول تمام این مراحل صدای نفس نفسش رو می‌شنوم، چشای بستش و می‌بینم، عشق و شهوت و لذتش و حس می‌کنم، و با تمام وجود دوست داشتنم رو با خوردن کسش بهش منتقل می‌کنم. سرم و از بین پاهاش می‌کشه بیرون، برعکس می‌شیم و حالا نوبت اونه. لبام و با تمام وجودش می‌مکه و بر خلاف من، سریع سراغ کیرم میره، بدون فوت وقت، شروع می‌کنه خوردن، لیس می‌زنه، گه‌گاهی هم با شیطنت گاز کوچیکی میزنه… صبرمون کم‌کم لبریز می‌شه، نمی‌ذارم گرمیِ وجودمون کاهش پیدا کنه، چشاش و با شالش می‌بندم و دستاش و به میله‌ی بالای تخت، حالا غیر قابل حدس تر می‌شم. دوباره از لاله‌ی گوش تا کسش و می‌بوسم و دوباره لیس میزنم، صدای آه آهش بلند می‌شه. کاندوم و لخت می‌کنم و روش سوار، با یک فشار سعی می‌کنم کُلِش و جا بدم، نفسش به شماره می‌افته، می‌کشم بیرون و دوباره با شدت بیشتر تکرار می‌کنم، شروع می‌کنم آروم آروم کمر زدن، سرعت هر لحظه بیشتر میشه. حس می‌کنم همه بدنم داره از سوراخ کیر بیرون می‌زنه، می‌لرزم و همین که می‌خوام ارضاء بشم از خواب می‌پرم… می‌بینم ای وای، بازهم به سفر تاریخ رفتم و ما بین تصورات و تخیلات عاشقانه‌ام با ریحانه جُنب شدم. من الان ۱۸ سال دارم و خواب زندگی رمانتیک ۳۲ سالگیم و می‌بینم داداش حشری, کیر,داداشی کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر کوس بدم ,آب کیر برده جنسی ,آنال تینیجر ,سکس خانوادگی سکس خشن ,برده جنسی سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر کوس آب کیری کیر بخور ,کلفت کوس کره ای ,تست دو کیر ,سوراخ گشاد کیر سیاه ,کوس پاره زن جنده ,کوس پولی کوس نمای نزدیک تخم بخور ,آنال جنده شهوتی ,حشر بالا کیر خور ,سوراخ کون