رفاقتی سکس کردیم

سلاممن مسعودم و بار اوله که دارم مینویسم امیدوارم لذت ببریدمن ۲۷ سالمه و این اتفاق بر میگرده به ۲۴ سالگیداستان از اینجا شروع میشه که من به شدت عاشق یکی از همکلاسیام میشم توی دانشگاه اهواز (آزاد) یه دختر چشم ابرو مشکی با چشای عسلی ( منم که عسلی) خلاصه بعد از یه ترم دلو زدم به دریا و بهش گفتم و خیلی زود با هم عیاق شدیماسمش پگاه بود و هر دو اهوازی بودیمیادم نمیره اولین باری که بدن پگاه رو دیدم( البته توی عکس) باورش نمیکردم که یه بدن سبزه اینقدر میتونه زیبا باشه البته سبزه ی سبزه نبود کمی سبزه بودولی داستان از اینجا شروع نمیشهمن و علی هردو همکلاسی بودیم از دبیرستان و ریز و درشت هم رو میدونستیممن میدونستم که علی یه مقدار مشکل جنسی داره و هراز گاهی با پسرا میپرهرابطه من و پگاه بدون سکس کات شد و ما کلی سکس چت داشتیم قبل از اون و تو کفه خهم بودیمو اون کلی عکس از من داشت و منم همینطور از اونخلاصهنفهمیدم چی شد که این دوتا شدن یار همبا هم دوست شدن و پیش رفتن تا به ازدواج ختم شدولی من همیشه تو کفه پگاه بودم و نمیتونستم فکرشو از سرم بیرون کنمولی به هر حال اون ازدواج کرده بود و زندگی خوبی داشتبگذریمو اینجا شروع ماجراستیه روز علی منو دعوت کرد واسه ناهارالکی هم نگم همه چیز عادی بود برام و پگاه هم مثل این داستانا که میگن یه لباس معمولی تنش بودولی علی مدام ما رو توی تایمای کم تنها میذاست و من حس میکردم نگاه های پگاه رواون روز گذشتیه شب که من دعوتشون کرده بودم واسه شام و دوس دخترمم اومده بود کنار هم نشته بودیم من و علی که یهو علی گفت دوس دخترت چه کونی داره عوضیگفتم آره مبارکه صاحابش ما که موقتیمگفت آره بابا کون خوبو باید موندگار کرد زیر خودتمثل من ، یکم جا خوردم و چیزی نگفتمبعد گفت ولی کونش به پای پگاه نمیرسهپریدم وسط حرفش و گفتم بچهکونی بسه داری کس میگی دیگهاون شبم گذشت و این شد یه جرقه تو ذهن من که انگار علی هنوز همون حساشو داره و دوس داره این چیزارو بگه چون همیشه از دوس دختراش میگفتخلاصه یه روز پگاه به من پیام داد که کار دارم باهاتگفتم در خدمتمو گفت شب توی تلگرام بهت پیام میدمگفتم باشهشب خسته و کوفته بودم اومدم خونه دور شام بودم که پیام دادسلام و احوال پرسی و اینااینجا هم اضافه کنم که من یه اتفاقی واشه بیضه هام افتاده بود و مشکل بی حسی مقطعی داشتم واسه همین تایم سکسم یه مقدار بالا بود و علی و پگاه اینو میدونستنبماند که حرفای ما دوتا چی شد که مثل قدیم نصفه شب به سکس چت رسیدیم و خودمم باورم نمیشدوقتی بهم گفت دوس دارم واسه یه بارم که شده تو منو بکنی دیوونه شدمولی بهش گفتم نه علی رفیق قدیمیمهگفت علی با منگفتم یعنی چی؟گفت ما دوتا خیلی وقته داریم راجع به این موضوع با هم حرف میزنیمکلی هم بهت خط دادیم ولی تو اصلا نمیگرفتیخلاصه بحثمون به جایی کشیده شد که گفتم ببین شاید من روم‌نشهمیخوام وقتی من میام علی توی یه اتاق دیگه باشه و تو هم لخت منتظر منگفت باشهو بلاخره داستانی شروع شد که شما منتظرش بودینرفتم جلوی در و درو وا کرد پگاهتو حیاط هزارتا چیز تو سرم میچرخیدخلاصه رفتم در هال رو باز کردم و چشام در اومدعلی و پگاه هر دو لخت جلوم بودنناخودآگاه برگشتم سمت در و خواستم ‌بیام بیرون و داغ کرده بودمپگاه گفت مسسسعودمنم موندمگفت مگه منو نمیخوایوقتی دیدم جلوی علی اینجور حرف زد برگشتم و گفتم معلومهاینم بگم که من خیلی شوخی داشتم باهاشونگفتم علی زنت قرض دسته منه با اجازهو علی یه لبخند زد و چشمک زدپگاه یه دختر نسبتا درشت بودبا لگن بزرگ و سینه های کوچیکیه هیکل گلابی شکلبا رونای تپلو برخلاف من علی با یه کیر ۱۱ سانتی و یه بدن شل که کلا با ورزش غریبه بودولی سیکس پکای من همیشه تو چشم بودنلخت شدم من و علی قرار بود بعد اضافه بشهرفتیم تو اتاق و بغلش کردم و گفتم بعد چند سال مال من شدی بلاخره عشقملبامو گذاشتم رو لباش و زودی کیرم شقه شق شدخندید و گفت عجله داریاگفتم آرهخوابوندم رو تخت و شروع کردم به بوسیدنشگردنش و گوششو میخوردم و ممه های کوچیکشو میمالیدمباورم نمیشد دارم اینکارو میکنمشروع کردم به خوردن سینه هاش که نفس نفساش شروع شدپا شدم و با حالت داگی نشوندمش رو تخت و خودم رفتم پایینلپای کونشو وا کردم و سرمو بردم نزدیکه کسه خوشکلشمیخواستم نفسامو حس کنه و داشت آه میکشیدلبامو گذاشم روشو آروم بوسیدمشیهو گفت وای مسعود منم میخواماینو که گفت زبونمو کشیدم لای کسش و داشت دیوونه میشدیهو علی اومد توگفت خوش میگذرهگفتم کسخل چرا زودتر نمیذاشتی ما به هم برسیمگفت خودت احمق بودی وگرنه من بهت راه میدادمیکم کسشو خوردم و رفتم رو تخت و پگاه گفت وااااای علی دیدی بهت گفتم نگاش کن و با ذوق کیرمو نگاه میکردیهو برگشت و کس و کونشو گذاشت رو صورتم و شروع کرد به ساک زدنکاملا جدی میگم که بهترین حس خفگی زندگیم بودتا نصفه کیرمو ساک میزد و سرشو میلیسید و منم کسشو به زور میمکیدم اون زیر یه حس کردم دو نفری دارن میخورنراستش اول زیاد خوشم نیومد و یکم پگاه و زدم کناربعد دیدم علی گفت منم میخوام‌مسعود ترو خدازنم ماله تو کیرت ماله منگفتم تو‌تخمامو بخورخوابیدم رو پگاه و آروم کیرمو فرو کردم توشوااای واسه کسی که اینقدر ازدواج کرده خیییلی تنگ بود چشام وا شد یهو انرژی گرفتم و اون یه آهه بلند کشیدلباشو شروع کردم به خوردن و آروم فرو میکردم تا ذره ذره ی کیرمو حس کنه و دیدم که علی داره از پشت کون و تخمامو میخوره و داشت خوشم میومدسرعتمو توی تلمبه بردم بالا و گوشای پگاهو میخوردم و گاهی آروم میزدم تو لپاش چشاشو بسته بود و لذت محض میبردمیگفت واااای چرا چند سال پیش نیومدم جرم بدیوااای علی ببین داره جررررم میدهمیگفتی دوستم اینجور نیستببین چه بکنیه مسعوده منعلی مسعود شوهره منه بکنه منه و من داشتم از حشریت میمردم و داشت آبم میومد و به بهونه ی تعویض پوزیشن به کیرم مهلت دادمعلی اومد جلوم و پگاه رو داگی کردم ، علی کیرمو گرفت تو دستش و شروع کرد به خوردن ، یکم داشت حسمو‌میپروند که سرشو چسبوندم به کس پگاه و روم بازتر شده بود و میگفتم بخور کسشو کسکشبخورش تو که کونیی و نمیتونی بکنیش من باید زنتو حامله کنم بخووور و اون‌میلیسید و موهاشو کشیدم و گذاشتمش کناررفتم پشت پگاه با دو دستم محکم زدم رو کونش که جیغ زد و کونشو وا کردم و تا ته کردم تو کسش که یهو نفسش گرفت و بعد یه آهه بلند کشید گفت کشتیم تووووتازه یه ربع از سکس گذشته بود که وسط تلمبه هام دیدم روناش داره میلرزه و من محکمتر میکردمش و علی کیرشو کرده بود تو دهنشوقتی تلمبه میخورد از کیرم کونش موج میزد و من حشریتر میشدم و تلمبه هامو سرعتی کردم و مدام چک میزدم به کونش که یهو به شدت لرزید و شدکمرشو گرفته بودم و خوابیدم روش و هی میگفت وااااای واااای بلاخره ارضام کردی توعلی من اینجوری ارضا میشمبااا کییییر نه با لیییس و علی هم به جای ناراحتی بیشتر بوسش میکرد و قربون صدقش میرفتهنوز کیرم تو کسه تپله سبزه ی پگاهم بودگفت مسعود مرسی گفتم هنوز جا دارهو شروع کردم آروم تلمبه زدنعاشق لرزش کونش شده بودمدرش آوردم و خوابیدمعلی اومد و تخمامو میخورد و اون سره کیرمو لیس میزدگفتم بشین روش ببینم سوارکاریت چطورهداگی که به نظیرهعلی گفت عشق آبشو بیار که کیرمو تنظیم کرد و نشست روشو ممه هاشو میمالیدکص طلا بالا پایین میپرید روش و ممه هاش با اون نوکای کوچولدشون دلبری میکردن و من بغلش کردم تو همون حالت گرفتمش و تلمبه های اصلیمو میزدم و علی هم دراز بود رو تخت و خودشو انگشت میکردمن اونو دیدم یه لبخند زدمو انگشت کردم تو کون پگاه و تلمبه میزدم و علی گفت جاااان معود بکنش عشقموگفتم عشقه تو نیستزنمه کسکش مگه میخوای بکنمت؟گفت آره چرا که نه تلمبه هامو محکم کردم و ۲۵ دقیقه از سکسمون گذشته بود و پگاه دوباره تو بغلم ارضا شد و من با کلی بدبختی جلوی خودمو گرفتم کیرمو در آوردم و بردمش تو پذیراییپگاه زور راه میرفت و گذاشتمش رو دسته ی مبل ( عاشقه این کارم)شروع کردم به کردنشاهههههه آهههههه آهههه ناله میکردم و اون اروم اروم فقط میداد و و گاهی یه تقه ی محکم بهش میزدم و میگفتم عللللی زنت داره آبمو میارهیهو کشیدم بیرون و دیدم پگاه برگشت تا برگشت که به خیاله خودش آبمو ببینه علی با مالوندنه کیرش آبشو آورد و ریخت رو پارکتو من لبامو گذاشتم رو لباش و کونشو چنگ زدمنشوندمش رو مبل تک نفره و پاهاشو دادم بالاو کردم تو کسش تایممون بیش از ۴۵ دقیقه شدمحکم و سریع میکردمش و فقط چشاش بسته بود و آه و ناله میکردهیچی نمیگفت فقط کس میدادعلی اومد لپشو بوسید و گفت پگاهم دوس داری شوهره جدیدتو ؟آبتو آورده تو هم آبشو بیار دیگهپگاه میگفت قربونه کیرت برم من خییییلی عااااشقتم کسم ماله کیرای شماستمسعود بریز رو سینه هامو منم دیوونه شده بودم و چک میزدم با سینه هاش و در آوردمتا اومد بشینه جلو کیرم من آبم پاشید تو صورت و سینه هاشمیگفت واااای چه داغه وااایعلی بعلش کرد و از هم لب میگرفتن که یه انگول دادم به علیواقعا حسه بی نظیری بود و آب کیره من رو لبای پگاه بود و لب میگرفتن از همخودمو انداختم‌رو تختشون و …ادامه دارد…نوشته: Maskochike

128