اسمم سانازه یه دوس پسر داشتم که عاشقش بودم ولی به خاطر اینکه سنم نسبتا کم بود میترسیدم از رابطه کامل. انال و به خاطر درد و کثیف بودنش دوس نداشتم و بکارتمم میترسیدم از دست بدم. ولی گاهی اوقات با ساک زدن و لاپایی بهش حال میدادم که ولم نکنه چند وقتی باهمین شیوه ادامه دادیم تا اینکه فهمیدم شروین با کسی تو رابطست. خیلی سعی کردم به روی خودم نیارم ولی یه روز که باهم توماشین بودیم سر صحبت باز شد و بهش فهموندم که میدونم و کلی گریه کردم و اونم اول که دلداریم دادو وقتی دید خیلی حالم بده بهم گفت نمیخواد اذیتم کنه و شرایطمون به هم نمیخوره. گفت ما حتی باهم سکس هم نداریم.باید تا کی اینطوری باشه و ادامه دادن این رابطه خیلی مسخرست. منم تو عصبانیت گفتم بره گمشه و همش به فکر سکس هستی و منو واسه سکس میخوای. ازهم جداشدیم و من کل شب به این مساله فکر میکردم و حق و دادم به شروین. و گفتم باید بره پی زندگیش. تازه یکم حالم بهتر شده بود که رفتم اینستا و از شانس گه من دیدم شروین استوری گذاشته و اون دختره ایکبیری هم هست و با کلی از دوستامون میگن و میخندن.خیلی کفری شدم. گفتم هرطور شده باید پای اون جنده رو از زندگیم کوتاه کنم. خیلی نقشه کشیدم و کلی سبک سنگین کردم، تو گوگل دنبال جزییات سکس و نقاط حساس پسرا و خیلی مسایل ریز و درشت گشتم. تا چند روزی هم اصلا با شروین در ارتباط نبودم و دعا میکردم خودش بیاد سمتم ولی خبری نبود.من با مامانم و یه خواهر کوچیکتر از خودم زندگی میکنم، اونا واسه اخر هفته برنامه ریختن که بریم با دوستامون بیرون شهر. منم اول موافقت کردم و بعد با خودم گفتم این میتونه موقعیت خوبی باشه واسه کارم. طرفا عصر بود که مامان اینا داشتن اماده رفتن میشدن که بهونه درس گرفتم و گفتم نیام بهتره و مامانم خیلی اصرار نکرد خدارو شکر. هوا هنوز روشن بود که رفتن. منم زود به شروین مسج زدم گفتم باید باهات حرف بزنم. شاید یک ساعت هم گذشته بود ولی جوابی نشد.حتی انلاین هم شده بود ولی سین نکرده بود. کلافه بودم بهش ز زدم.جواب نداد دوباره و سه باره هم ز زدم تا بلخره با اکراه جواب داد.گفتم نمیبینی انقد ز میزنم حتما کار دارم گفت درگیر بوده. گفتم امشب باید حتما ببینمت و باهات حرف بزنم.حرفای اخر. خیلی برام مهمه. گفت ببینم چی میشه که کفری شدم و شروع کردم داد زدن و بد و بیراه گفتن که خیلی پستی و ادم نیستی و این داستانا. رگ خوابش دستم بود. بلخره اوکی کرد و گفت ساعت نه میاد دنبالم. قبول کردم و خیلی وقت نداشتم باید اپیلاسیون میکردم، دوش میگرفتم، خودمو تمیز میکردم(از گوگل یاد گرفتم چطوری باید تمیز کنم) لباس و کلی کار. تند تند انجامشون دادم. کارام که تموم شد یه ست سکسی که شرت لامبادا و سوتین تور بود پوشیدم، یه تاپ یقه باز و یه دامن کوتاه بدون جوراب و با یدونه سندل یکم پاشنه. قدم ۱۵۵ وزنم ۵۰ سایزم ۷۵ و قوص کمر خیلی خوبی دارم که باسنم بیشتر به چشم میاد.حتی با مانتو گشاد. نزدیکا ۹ بود که ز زد چند دقیقه دیگه سرکوچم اماده باش. گفتم کارم طول میکشه، رسیدی بیا بالا. میدونست ادم محتاطی هستم بدون سوال جواب قبول کرد. همه کارامو کرده بودم. رفتم سر میز مشروب اوردم و میزو چیدم(همیشه مشروب تو خونه داریم)ز زد اومد بالا درو باز کردم خیلی سنگین و بدون صمیمیت رفتم سر میز نشستم گفتم یکم بخوریم تا بتونیم راحت حرف بزنیم. شروینم خیلی مشروب خور بود و هیچوقت نه نمیگفت. نشستیم یکی دو پیک اول و تو سکوت خوردیم. گفت نمیخوای حرف بزنی؟ خیلی وقت نداریم. گفتم امشب و کامل وقت داریم و باید تا اخر حرفام بمونی و گوش بدی. این حق و دارم که برای شب اخر برنامه ای نداشته باشی با اون جنده.خندید گفت اره همه جندن. تو خوبی فقط، تو خوبی که فقط به خودت میتونی فک کنی و حال بقیه برات مهم نیست. فقط تو نباید ناراحت باشی و اذیت نشی. بقیه باید حول محور تو بچرخن غیر ازین باشه یا جندن یا لاشی. داشت ادامه میداد که گفتم قرار نیست تحقیرم کنی. دوباره ساکت شدیم و یکی دوتا دیگه خوردیم. رفتیم سمت تراس که سیگار بکشیم. حسابی مست شده بودم و گونه انداخته بودم.تو تراس گفتم باید چیکا میکردم که نکردم و این رابطه اینطوری پیش رفت؟ گفت جوابشو میدونی، الکی بازی ندیم همدیگرو. منم چون نمیخواستم اذیتت کنم باهات این مدت کنار اومدم ولی دیگه فایده ای نداره. گفتم نمیتونستم با خودم کنار بیام الانم نمیتونم ولی اگه تو بخوای اوکی.خیلی سریع گفت نه من متجاوز نیستم. باید هردومون بخوایم.واقعا بخوایم. بغضم ترکید، گفتم خیلی دوست دارم شروین دارم دیونه میشم نمیخوام از دستت بدم، اومد کنارم بغلم کرد و سرمو بوسید و گفت درست میشه همه چی.یکم بگذره فراموش میکنی و میری تو یه رابطه دیگه و با تجربه تر میشی و از تمام جهات از رابطت لذت میبری.گفتم نمیخوام من تورو میخوام. پاشدم رفتم تو خونه، دیگه کمکم وقتش بود. با تریپ گریه رفتم سمت اتاقم و رو تخت به شکم خوابیدم و مثلا گریه میکردم. میدونستم میاد،خیلی زود اومد کنارم دراز کشید و اروم نوازشم میکرد ولی چیزی نمیگفت. چرخیدم سمتش و کشیدمش رو خودم. سرشو اوردم نزدیک سرم و گفتم عاشقتم.تا گفتم سریع لبمو رسوندم به لبشو چشامو بستم. یکم که لب بازی کردیم دست انداختم دور کمرشو تیشرتشو در اوردم، هیچ همکاری نمیکرد، فک کنم میدونست قراره چه اتفاقی بیفته ولی نمیخواست فردا بهش تهمت بزنم که از مستی من سواستفاده کرده. دوباره لب بازی کردیم، با ناخونام پشتشو میکشیدم و یکم فشارش دادم به یه طرف اینبار همکاری کرد و اون به پشت خوابید و من رفتم روش، تاپمو در اوردم و دوباره لب بازی، دستاشو دورم حلقه کرد، دستاشو گر فتم گذاشتم رو سینه هام، یکم خودمو رو کیرش جابجا کردم دیدم تکون خورده اروم اومدم پایین از لب رسیدم به گوش و گردن و سینه و شکم. دستاشم تو دستام گرفته بودم و دور از خودمون نگه داشته بودم. با دندون کمربندشو باز کردم، بعد دستاشو ول کردم و دکمه های شلوارشو باز کردم. کلا یادم رفته بود که میخوام کون بدم و استرس نداشتم اصلا.بلند شد خودش شلوارشو در اورد و شرتشم کشید پایین و روبروم واستاد منم از تخت رفتم پایین و جلو پاش زانو زدم. این کارو چند باری کرده بودم و بلد بودم دیگه، یکم خوردم بلند شدم اومدم کنارش گفتم میخوام امشب مال تو باشم. میخوام مردم باشی، میخوام گرمای کیرتو تو بدنم احساس کنم، نمیدونم تو سرش چی میگذشت،ولی حتما هنگ بود،چون چند ثانیه ای هیچی نگفت.بعد گفت منظورت چیه؟ مگه بکارتت دیگه مهم نیست. گفتم چرا اونو میخوام وقتی به هم قول دادیم که برا همیشه مال هم باشیم فتح کنی. الان میخوام جرم بدی.بلدی؟ این بلدی انگاری معجزه بود، بهش برخورده بود فک کنم. گفت من بلدم تو بلد نیستی. گفتم یادم میدی.خنده شیطانی کنج لبش نشست. گفت پس بریم تو کارش. گفت نمیری تمیزش کنی؟خجالت کشیدم بگم کردم. گفتم باید چیکا کنم؟ توضیح داد ومنم مثلا نمیدونم رفتم دسشویی ولی دوباره تمیز کردم و برگشتم. دیدم دوتا پیک دستشه داد بهم و گفت بخور که باید درد بکشی یکم. گفتم به تو خوش بگذره به منم میگذره. پیک و خوردم و رفتم تو تخت. به پشت خوابیده بودم.اومد رو سینم نشست و کیرشو گذاشت دهنم انگشتشو خیس کردو از لای شرتم میمالید به سوراخم. با کف دستشم با کسم بازی میکرد، پوزیشنم سخت بود و احساس خفگی میکردم ولی دوس داشتم حسمو. یکم خوردم بلندم کرد، دامنمو در اورد سوتین و شرتمم همینطور، دوباره به پشت خوابوندم و پاهامو باز کرد از هم. زبونشو کشید رو کسم خیلی خووووب اینکارو میکرد با چوچولمم بازی میکرد خیلی خوب بود کارش انگشت فاکشو خیس کردو اروم برد سمت سوراخ کونم و ارووووم فشار داد تو، همونطوری هم داشت کسمو میخورد. سرشو بیشتر فشار میدادم به کسم، درد خیلی کمی حس کردم. یکم نگه داشت بعد کمکم عقب جلو کرد دردش قابل تحمل بود و لذت خوردن کسم حواسمو پرت کرده بود. انگشتشو دراورد اینبار دوتا انگشتشو گذاشت دهنم خیس کردم و دوتاشونو با چرخش اروم کرد تو پشتم. دردم اومد.پاهامو یکم جمع کردم گفت شل کنی دردت کمتره ساناز قشنگم، دلم هری ریخت، خیلی قشنگ صدام کرد. پاهامو باز کردم و اون به کارش ادامه داد تا وقتی که دیگه درد احساس نمیکردم بلند شد. کیرشو داد دستم و براش خوردم.کاندوم در اورد و گفت بکش رو کیرم. با دندون کشیدم و یکم خوردم که حسابی بزرگ شد. کیرش حدودای ۱۷ ۱۸ بود کلفتیشم معمولی بود. بلندم کرد و به شکم درازم کرد، پاهامو تو شکمم جمع کردو سرمو داد پایبن، بعدنا فهمیدم این مدل داگ استایله، گفت با دستام کونمو باز کنم و منم انجام دادم، یکم زبون زد و کیرشو دوباره خیس کرد و گذاشت رو سوراخم، سفتی کیرش و قشنگ حس میکردم. اروم فشار داد فک کنم فقط سرش رفته بود که از شدت درد درجا عرق کردم و خودمو کشیدم جلو، گفت دیدی نمیتونی، البته با خنده، گفتم عوضی اولین بارمه ها. گفت شل کن و یکم تحمل. واقعا برای نگه داشتن شروین چاره ای نداشتم. دوباره امتحان کردیم ولی این بار یکم بیشتر منو برد سمت جلو تخت که سرم چسبیده بود به تاج تخت. اینبار با ملایمت بیشتر فرو کرد. بازم درد داشتم ولی دوس نداشتم این کار دوباره از اول شروع بشه لبامو گاز گرفتم و دستامو از کونم ول کردم و ملافه رو چنگ میزدم.نگه داشت کیرشو و یکم اوضاع سوراخم بهتر که شد یکم دیگه فرو کرد دوباره درد داشتم ولی کمتر، تو سه مرحله تا ته فرو کرده بود که شکمشو به پشتم احساس کردم. یه نفس راحت کشیدم که دیگه قرار نیست بیشتر درد بکشم. یکم اروم عقب جلو کرد، دیگه داشتم واقعا لذت میبردم، پاهام داشتن میلرزیدن، با سرعت کیرشو کامل کشید بیرون که یهو فک کردم جیش کردم تا میخواستم به خودم بیام دوباره تا ته کیرشو فرو کرد بهم ناخوداگاه یه داد زدم، چند بار سریع و محکم کیرشو تا سر می برد بیرون و یهو فرو میکرد که دیگه منم داشتم حال میکردم. افتاد روم و از وسط پام با کسم بازی میکرد و تلمبه زدناش ارومتر شده بود. خیلی حرفه ای با کسم بازی کرد که فک کنم تو دو دقیقه ارضا شدم. انقدر قدرت ارضا شدنم زیاد بود که نتونستم خودمو اونطور که بودم نگه دارم، لس شدم و یه وری افتادم. اونم از پشت چسبید بهم، یه پامو داد بالا و فرو کردو چند دقیقه واقعا بیحس بودم تا اینکه دستمو گرفت و به پشت خوابوندم.پاهامو داد بالا روم دراز کشید، سرشو اورد در گوشم گفت ساناز خودمی.با دنیا عوضت نمیکنم. اشکم سرازیر شد، اشکمو بوسید و کیرشو میزون کردو با تمام وزنش کیرشو کرد تو کونم، افتاده بود روم دستاش به سینه هام بود و لب میخوردیم از هم. قدرت تلمبه زدناش خیلی زیاد شده بود که یهو دستشو دورم حلقه کرد و خودشو بهم چسبوندو با تمام قدرت کیرشو تو کونم و خودشو به من فشار میداد، از گوشه لبش اب سرازیر شده بود و چشاش خمار، طوری که من فقط سفیدی چششو میدیدم. انقدر با فشار توم خالی کرد که با وجود کاندوم هم خالی شدن ابشو تو کونم فهمیدم. همینطوری روم بود و بیحال و ساکت، من موهاشو نوازش کردم و گفتم شروین جونم من جنده ترم یا اون ازاده خانم؟ سرشو اورد بالا هنوز کیرش توم بود. گفت تو بهترین جنده عالمی که فقط برای خودمی....رابطمون خیلی پر فراز و نشیب بود با کلی داستان سکسی. اگه دوست داشتین و کامنت مثبت گرفتم ادامه میدم. دوستون دارم. سانازنوشته: ساناز
187