داستان شاید حوصله بر باشه ولی عین واقعیتهتازه اومده بودن تو محلمون ، دقیقا روبروی خونه ما زندگی میکردن اوایل زیاد نمیدیمش بعد ها دیگه واس کاراش میومد بیرون و با ماشین شوهرش این ور اون ور میرفت ، طبیعی بود که منم هر روز از مغازه میدیدمش چون تازه اومده بودن محل اکثرا با چادر مشکی بود ولی یه مدت بعد دیگه چادر سر نمیکرد و بر عکس مانتو های کوتاه و جلو باز و … ولی چیزی که نظر منو جلب میکرد اندام فوق العادش بود پاهای کشیده رون های تو پر از روی لباسایی میپوشید و البته همیشه آراسته ، شاید برای همه پسرا پیش اومده وقتی یه دختری رو میبینن بقیه جاهای بدنشم تو ذهنشون تجسم و تصویر سازی میکنن ، منم با ظاهری که میدیم یه بدن فوق العاده نرم و بی مو مثل شیشه و یه کس کوچولو موچولو اون وسطا تجسم میکردم. خلاصه این رفت و آمد ها و نگاه های من ادامه داشت تا یه شب که خوواب بودم نصف شبی دزدگیر مغازه اینا شروع کرد به آژیر زدن از خواب بیدار شده بودم و منتظر بودم خفش کنن این صدای انکرالاصوات رو ولی دنیا رو آب برده بود اینا رو خواب یه ربع قشنگ زد آژیره رفت رو مخم مجبور شدم بلند شم لباس بپوشم برم دم خونشون ، بعد اینکه چند بار آیفون رو زدم بالاخره جواب داد نا گفته نماند آیفونشون تصویری بود جریان رو گفتم آقا بالاخره قطع کرد و رفتیم خوابیدیم . فردای اون روز یه اکانت ناشناس از اینستا بهم پیام داد با اینکه شماره تلفنم رو شیشه مغازه بود ولی نمیدونم چرا از اینستا به هر حال بعد یه کم گفتگوی کسشعری مجبور کردم معرفی کنه خودشو که مستقیم نگفت ولی برگشت گفت مثل اینکه دیشب خیلی عصبی شده بودی از صدای آژیر و این حرفا و یجوری بهم فهموند که بله خودشه ، دروغ چرا خیلی ذوق زده شدم اصلا انتظارشو نداشتم بهم میگفت چرا اونجوری نگام میکنی تو کوچه و این حرفا منم دهنم آب افتاده بود بعد دو روز چت کردن چت های ما کلا محتوای سکسی گرفت به خودش و ما عملا داشتیم سکس چت میکردیم و منم هی قربون صدقه اندامش میرفتم تا اینکه بعد یه ده روز دیگه کله هامون داغ شده بود و قرار گذاشتیم همو ببینیم بهم گفته بود پریوده ولی مگه کیری که راس شده این چیزا حالیشه اونم واس کسی که هر روز هزار بار تو ذهنم لختش کرده بودم ، روز موعود رسید و من آماده و تر و تمیز تو ماشین نشستم منتظرم که خانوم بیاد اومد و سوار شد زمستون بود و هوا سرد بخاری ماشینو روشن کرده بودم در اولین دیدار هر دو خجالتی بودیم اما اون بیشتر از من تو ماشین فقط سلام و احوال پرسی بود حرکت کردم سمت باغ یه باغ کوچیک بیرون شهر داشتیم رسیدیم و با ماشین رفتم تو پیاده شدم و رفتم سمت خونه باغ ولی خیلی سرد بود و داشتم میلرزیدم عملا برگشتم ماشین و جریان رو بهش گفتم و تصمیم بر این شد که همون تو ماشین بشینیم رفتیم صندلی عقب و نشستیم با این که تو چت هر حرفی رو میزدیم ولی تو دیدار رو در رو هر دو خجالت میکشیدیم بالاخره بعد چند کلمه حرف و احوال پرسی منم رفتم سمتش و بغلش کردم و آروم شروع به بوسیدنش کردم کم کم یخمون داشت آب میشد و ولو میشدیم تو بغل همدیگه کیرم کامل سیخ شده بود و مشخص بود به نحوی میخواست بگیره تو دستش که منم کمکش کردم و دستش رو گرفتم و گذاشتم رو کیرم عالی بود همه چی داشتم حال میکردم از اینکه تو بغلمه و داره کیرمو میماله دیگه کار و گرفته بود دستش خودش دکمه های شلوارمو باز کرد و کشیدش بیرون دیگه با این کارش منم جرات پیدا کردم و شروع کردم به بازی کردن با سینه هاش و شروع کردم به درآوردن مانتوش و بلوزش تو اوج حال بودم که خدای من چی میدیدم این اون چیزی نبود که من تصورشو داشتم سینه های کوچیک و نافرم و البته کلی مو های ریز روش انتظار همچین صحنه ای نداشتم حتی نتونستم دهنمو نزدیک سینه هاش کنم یه جوری رد شدم و دستمو بردم سمت کونش و خودش کمک کرد تا دکمشو باز کنم تا دستم بره داخل تو همین حال و احوال خم شد و شروع کرد به ساک زدن من نشستم بودم و اونم به پهلو خوابیده بود رو صندلی و داشت ساک میزد دستمو بردم تو شلوارش ولی همه تصوراتم داشت خراب میشد کونش از کون من سفت تر بود و البته جوش های ریزی که نمیدونم بر اثر اپیلاسیون بود یا هر کوفت و زهرمار دیگه ای هر چند کونشم مثل سینه هاش موهای ریزی داشت کاملا جا خورده بودم فکر نمیکردم کسی که انقدر خوش تیپ میپوشه و همیشه به خودش میرسه همچین بدنی داشته باشه ، شکم نسبتا آویزون و بیریخت حالا دیکه تمام تصوراتم بهم ریخته بود و حسم به کل پریده بود و داشتم به این فکر میکردم منی که فکر میکردم این بهترین اندام رو داره با دیدن لخت بدنش کلا حالم بهم خورد (توصیه بسیار مهم هیچ وقت از روی لباس راجع به بدن دختر نظر ندین) حالا دیگه من دستمو کشیده بودم بیرون و فقط نشسته بودم داشتم ساک زدن با ولع شدیدش رو نگاه میکردم ، تمام سعیشو میکرد راضی کنه همزمان که داشت ساک میزد با یه دستش تخمامو میمالوند اما من حسم پرید بود و فایده ای نداشت هر چقدر تلاش میکرد انگار قرار نبود آب من بیاد پسرای عزیز بهتر میفمن وقتی با یکی زیاد حال نمیکنی آبتم نمیاد به جرات میتونم بگم یه ساعت تمام در انواع پوزیشن ها ساک زد ولی فایده ای نداشت چون پریود بود نمیشد سکس کنیم از طرفی هم منی که ضد حال خورده بودم لذت چندانی نمیبردم از این کار ؛ وقتش تموم شده بود و باید میرفت خونه ، برگشتیم و اون اولین و آخرین رابطه ما شدداستانم حوصله بر بود ولی خواستم بگم زیاد گول ظاهر این پلنگ ملنگا رو نخورین تا لختش رو ندیدین عین گردو میمونن تا نشکونی توشو نبینی نمیشه نظری در موردش داد.نوشته: حاجی من تنها
49