سکس غیر شرعی

...قسمت قبلممد خیلی دوست داشت داستانش را ادامه دهد ولی یک عمه ددری کس ریش با کامنت مادرانه خود به خاطر یک غلط املایی وسهو در قلم موجب دلسردی وی گشت هرچند انفصال طولانی داستان دلیل دیگری داشت.💅صبحگاه هفته بعد محمد از زیر پاهای گلنسا بدن خود را خارج کرد و با کشیدن دستها وجلو انداختن سینه قدری از استیلای خواب خارج گشت واین بعد از لحظه ای بود که چشمانش باز گردید وپای چپ گلنسا را بر سینه خود دید.😍قدری پای وی را در دست گرفت وبا دستانش به آرامی نوازش داد وبعد از بوسه ای آتشین وپرصدا آن را به کناری نهاد.😍بانو هنوز آرمیده بود واز شکوه وهیجان شب پیش وتلاطمات بی نظیر یک واقعه زیبا که بیشتر شبیه یک مسافرت طولانی یا شکفتنی غیر قابل وصف بود فراغت نیافته بود.😍محمد بانو را صدا کرد وگفت باید صبحانه را تدارک ببینم وپس از آن امید به رفع خستگی وبیداری شما دارم.😍چشمان گلنسا با طنین صدای عاشق خود به حالتی پیسه ونیمه باز تندیس زیبایی از صورتی سرخ فام با لبخندی ملیح وسفیدی دندانها ودرشتی چشم در لباس راحتی نیلگونی بدون آستین وشکمی قدری برآمده را نظاره گر شد وبا صوتی لرزان که حاصل حالتی نیمه خواب بود گفت خیلی مست خوابم شما خودت صرف کن.😍انگار لطافت بیان وحسن سلوک این جوان در سوار خسته از رویدادهای پر زنگار نیز اثر کرده وقدری درگفتار ورفتارش تعدیل نموده بود😍هرچند شب گذرانده شده چندان شاهد رفتار ملاطفت آمیز از وی نبود😍همان شبی که قرار اصلی عاشقان بود❤❤❤وشروعی اضطراب انگیز داشت.هنگامی که محمد با رضایت وافر خود محیای سفر با سوار پرخاشجوی خود گشت💞💞💞لحظه ورود گلنسا فرا رسید ومناسک عشاق دلباخته پس از گره قلبی وپیمان زناشویی آغاز گشت💙💙این شب دیگر خبری از حمله ناگهانی وسخنان مالیخولیایی نداشت وهمه چیز طبق روال و آمادگی دو دلداده بود💟💟به محض ورود بانو محمد کیف دستی وی را گرفت وبه او خوش آمد گفت.گلنسا بر مبل نشست وپس از مدت کوتاهی سخنان روزمره وحرف از ترافیک وساعت مقرر گفت حالا زمانش رسیده.آماده ای؟؟؟😉😉محمد دو زانو روبروی بانو نشست و پس از قدری خیرگی در چهره استخوانی وی نگاه خود را ملتمسانه نمود و بدون هیچ معطلی جورابهای گلنسا را از پای وی در آورد👣👣صدای تپش قلبش در سکوت شبانه عشاق چون فریاد یک اتفاق تجربه نشده بود👣👣پس از خلع پاهای استخوانی وکشیده از جوراب سیاه نوبت لبان سرخ محمد برای آشنایی با پاهای بویناک گلنسا بود👣👣قبل از مغازله ودیده بوسی لبان محمد با پاهای گلنسا که در دستان لطیف محمد چون شی ای گرانبها میهمان بود محمد با بیانی ناله گون ودر نهایت شرم وعشق گفت بانوی من آیا لبان من لایق پاهای شماست👣👣👣👄👄گلنسا که از این همه شرم وادب خسته وبیگانه بود با کف پای خود سقلمه ای به صورت محمد نواخت به حدی که انگشتان پایش دندان وی را لمس نمود ومغرورانه گفت مادر کوسی برام شعر نباف و در همان لحظه سر محمد را زیر پای خود گرفت😍😍👣👣گلنسا ایستاد وگفت من خایمالی تو را دوست دارم ولی نباید از حد بگذرانی 😇👣(م)چشم سرورم.اما اجازه بدید که عشقمان پر کشش وپرگداز باشد.در ذق من نزنید.خواهش می کنم.👄👄/گ/قدری خسته ام اگر هر جنگولک بازی داری که فکر می کنی به درد امشب بخوره در بیار.(م)چشم بانو .اول باید قدری پاهای زیبای شما را ماساژ بدم وپس از آن بعد از درآوردن تمام لباسها آماده ساک زدن بشم.بعد هم قدری سواری می دم.بعد هم به حمام رفته وشما را تر وخشک کنم./گ/پس شروع کن.💝💝به محض شروع ممد از خواب بیدار شد درحالیکه شلوار خود را خیس کرده بود.😂وی پس از غسل راهی حوزه انتخابیه شد وبرگ سفید انداخت😆او در بیانیه ای به تمامی اهالی جق وخشونت نوشت:برادران خایه به دست اکنون که سالها از اولین احتلام شما گذشته وحسرت یک تن همراه با این اوضاع اقتصادی حسن فاحشه در دلها ودولهایمان باقی مانده است دیگر در مورد بکن ونکن ننویسیم زیرا با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی شود وفیلم خایه گیری نبینیم زیرا دست ما کوتاه وخرما برنخیل.لهذا عزیزان این درد جانکاه اعتیاد به فانتزیهای سکسی ودیدن فضاحتهای بصری که محصول زیبایی شناسی رومی ویونانی بوده وبا فرهنگ بومی شرقی نیز چندان سر وکاری ندارد تنها با ندیدن حل می شود.زیرا سکس بصری آن هم از نوع حال به هم زن فعلی چیزی جز یک توهم بزرگ نیست بلکه سکس تنها چاشنی عشق است وهر چه عاشقان محبت معشوق داشته باشند با کمترین جست وخیز وچه بسا با یک نگاه ملتمسانه حرف خود را خواهند زد ودیگر نیازی به باد کردن سینه وآلت نیست که از انسان حیوانی درنده واغواگر وپرخاشگو درست کند.اهالی پورن راهی جز خودکشی وپایان تن به خاطر ظلم به تن ندارند ولی عاشقان پورن استار نیستند.نوشته: خسرو

68