دوس دارم با چوچولت بازی میکنی من نگاه کنم

2.4K

جواربهاشو که کندم چشمم به پاهای سفید و نازش افتاد


گفت پاهامو ماساژ بده. بعد از ماساژ گفتم خانم میخاید جورابهاتون رو بشورم؟ گفت نه عزیزم

زن مهندس روبروی کولر دراز کشید و سینشو داخل دهن بچه گذاشت. روسری سرش نبود. موهای زرد و زیباش ریخته بود روی سینه اش. سفیدی سینه و ممه هاش برق میزد


محو تماشای هیکل سفید و چاقی بودم که باد کولر موهاشو کنار میزد و سفیدی سینه اش گیج و منگم کرده بود