ساعت یازده بود که مادرزنم رفت حمام و منم موهامو سشوار کشیدم که دیدم طاهره خانم اومد توی اتاق و یهو چشمام باز شد.یه تاپ و ساپورت پاش بود و خط کوس و کونش مشخص بود و منم تازه داشت خوشم میومد که اومد و یه کلید در ورودی رو داد بهم و شماره منو گرفت و بهم گفت یه تک بزنم سر گوشیش که اگه دیروقت خواستیم بیایم خونه و مشکل پیش اومد بهش زنگ بزنم.بعدم گفت خوش بحال مهین که چ دوماد خوبی داره و خندید و رفت.مادرزنم اومد بیرون و اینقدر از اینکه سروش خوب شده خوشحال بود که متوجه کوس و کون طاهره نبود و پوشید و رفتیم حرم.طرفای ساعت ۲ بود که برگشتیم و دیدم طاهره پیام داد،برگشتید!منم نوشتم آره و نوشت جاتون رو توی اتاق انداختم و صبح بیدارتون میکنم.من رفتم توی اتاق و لباس رو عوض کردم و دیدم شیطون کوچیکی اتاق رو بهونه کرده و دوتا تشک بهم چسبونده و پتو گذاشته.من شلوارمو عوض کردم و یه شرت ورزشی پوشیدم و اومدم بیرون تا مادرزنم بره لباس عوض کنه.بعد چند دقیقه خاله مهین صدام کرد که برم بخوابم و چراغ خاموش کرده بود.منم رفتم خوابیدم.یکم از طاهره تعریف کرد و بعدم گفت فقط قضیه خونه طاهره رو نگم چون پدرخانمم سفارش کرده بود حتی دوتا اتاق توی هتل بگیریم.تا اینو گفت من خندم گرفت که یهو خودشم زد زیر خنده و بهم گفت کوفت.چرا میخندی.گفتم خاله دوتا اتاق چرا؟؟؟؟گفت چمیدونم،کمال غیرتی شده توی این سن و ترسیده منو بخوری.بازم خندیدیم.خوابیدیم.ساعت طرفای ۵ بود که یه لحظه به خودم اومدم دیدم به پهلو مادرزنم رو بغل کردم و اونم خواب و منم از پشت چسبیدم بهش.ترس برم داشت ولی از وضع موجود خوشم اومده بود و شق کرده بودم.
لخت شو برام برقص
4.2K بازدید100%