من عاشق کون کردنم
اون اوایل که تازه تلگرام اومده بود یه شب پای بخاری نشسته بودم ومشغول کسچرخ تو تل بودم که دیدم یه نفر غریبه منو اد کرد تویک گروه وبعدش سریع حذفم کرد
منم کنجکاویم گل کرد رفتم پیویش گفتم آخه این چکاری بود
بعد کلی پیام بازی خودشو معرفی کرد که من دختر خالتم?
منم از شدت هیجان و تعجب قلبم رفت روی هزار و یهویی سالار هم ازون پایین لبخندی زدو سرش خیس شد.
تعجب من ازین بود که تابحال بادختر خالم حرف نزده بودم و تا قبلش حتی فکر میکردم حالش ازم بهم میخوره….
از دختر خالم بگم که هفت سال ازم کوچیکتره ریز اندام با یک کون نقلی مشتی بدن سفیدو بی مو اپیلاسیون سرخود سینه های کاملامتناسب با بدن شوهر کرده و یک پسر بامزه مث خودش داره .
پیام بازی ما ازون شب شروع شدو فهمیدم اون از اول عاشق من بوده و بخاطر اینکه من مغرور برخورد میکردم سمتم نمیومده..
اون از مشکلاتش باشوهرش بمن میگفت و من فقط بفکر کردن اون کون بودم
اون از عشقش بهم میگفت و از جایی که توی ذهنش برای تنهایی مون انتخاب کرده بود و من فقط بفکر کردن اون کون بودم….
خلاصه روزها و شب ها باهم در ارتباط بودیم و من توی پیام بازی کارو به سکس و عکس لختی رسونده بودمو هر روز مقرر شده بود از کونش برام عکس بزاره.
در همین اثنی روزی خانواده ی ما قصد مسافرت کردنو خونه رو برای نیت شوم من خالی کردن
بهش خبر دادم و بعد کلی ناز کردن راضی شد که بعد از سپردن پسرش به مهد بیاد پیشم
منم کلی خونمو تمیز و مرتب و بساط پذیرایی رو مهیا کردم و صد البته یار همیشگی من در سکس که همون شیره ی ناب محمدی باشه رو زنگ زدم ساقی برام آورد نصفشو انداختم بالا یه دونه هم سیلید نافیل خوردم ک از شدت نعشگی سالار هوس خواب به سرش نزنه
سیگارو روشن کردم در حیاطمو باز گذاشتم و منتظر رسیدنش شدم
تاقبل اینکه سر برسه قلبم داشت از توی سینم میومد بیرون و ضربانشو توی گلوم حس میکردم کل بدنم اونقد داغ شده بود که دور بالای کولر هم نمیتونست جوابگو باشه
در همین حین دچار افکار متضاد شده بودم که
یکیش همش منو منع میکرد از کردن تک دختر خاله ی شوهر دار
و دیگری به سرکردگی کیرم منو مجبور به کردنش میکرد
توی خودم بودم و هنوز سیگارم به ته نرسیده بود که در حیاط باز شدو اومد تو
تعارفش کردم اومد نشست روی مبل روبروم یه مدت به سکوت گذشت و بعد از گفتن چرت و پرت های خنده دار بهش گفتم اینجا صحبتامون رو همسایه ها میفهمن و بردمش اتاق خواب…
کس کوچولو موچولوش انداختم و دوباره هل دادم توکسش
بدون مقدمه روسریشو از سرش کشیدم
شوع کردم به ماچ و بوسه اوایل امتناع میکرد ولی کم کم شل شد وهمراهیم میکرد یکی یکی لباساشو کندم و باتعجب به تک تک اعضای بدنش نگاه میکردم تو خوابمم همچی صحنه هایی رو تصور نمیکردم دیگه رسیده بودم به شرت و سوتین که گفت نه امیر من دختر خالتم خجالت بکش اینکارو بامن نکن که بخودم اومدم و از روش بلندشدم اومدم که از اتاق بزنم بیرون صدام کردو دوباره نشستم پیشش اومد ک لباساشو تنش کنه این دفه با عزم راسخ پریدم روش و با یک دست لباسامو از تنم در میاوردم و با دست دیگه میمالوندمش و قربون صدقه بدنش میشدم و دیگ کاملا جفتمون لخت بودیم و اون فقط تقلا میکرد خودشو از زیر هیکل درشت من بکشه بیرون
کم کم ک دیگ دست و پا زدنش تموم شد کیرمو تنظیم کسش کردم و تاقبل اینکه پشیمون بشم فشار دادم توکس داغش و چنان اوووووفی گفت که هنوزم صداش تو مغزمه تا بحال کسی به اون تنگی نکرده بودم چون بچشو سزارین کرده بود کسش هنوز فرم خودشو از دست بود
یک دوسه دقیقه کیرمو تو همون حالت نگه داشتم و فقط خایه هام از کسش بیرون مونده بود
سرمو بردم کنار گردنش و گفتم بخدا فقط همین دفعه اس دیگ تکرار نمیشه پس بیا حال کنیم و بعدش انگار چیزی اتفاق نیوفتاده اونم فقط سرشو داد پایین و هیچی نگفت منم شروع کردم به تلمبه زدن تو کسش کم کم کیرم لیز شدو راحت میرفت و میومد منم از شدت گرمای بدنامون و نعشگی خیس عرق شده بودم و به هرجای بدن اونم دست میزدم همین طوری بود یکم که لذت این این پوزیشن برام عادی بود پاهاشو دادم سرشونم و یک نیم نگاهی به کس کوچولو موچولوش انداختم و دوباره هل دادم توکسش اونم سرشو برگردونده بود به یک طرف چشماشو بسته بودو لباشو جمع میکردو نمیدونم در حال لذت بردن بود یا درد کشیدن صدای برخورد خایه هام به کونش منو به خودم آورد که کل قصد من گاییدن کونش بوده از کسش کشیدم بیرون و بهش گفتم بیاد لب تخت و چهار دست و پایی کنه منم پشتت ایستاده منتظربودم از آینه دراور خم شدن اون کونو بسمت خودم دیدم و کیرم که با سوراخ کونش دیگه فاصله ای نداشت یک نگاه قهرمانانه به سرتا پای خودم انداختم و بعد از تحسین خودم دوباره کیرمو گذاشتم روبروی کسش که هر کار میکردم نمیرفت تو نمیدونم چراازش خواستم سرشو کاملا خم کنه و کمرشو بده سمت داخل تا کس و کونش کامل باز بشه سمتم یکم با تف سر کیرمو که داشت از شدت شهوت میترکید خیس کردم و بزور جا دادم تو کسش و چون حالت باحالی بود بعد هر ده تلمبه کیرمو کامل میکشیدم بیرون و دوباره تاخایه جا میکردم که یکبار بعد اینکه کشیدم بیرون کلی هوا از کسش روی کیرم خارج شد که برای همه این موقعیت رو آرزو میکنم چون منو به اوج آسمون رسوند با خودم گفتم امیر دیگ نوبت کونه
بایک شصتم کمی از کرم های زنم مالوندم در سوراخ کونش هراسون برگشت گفت چکار میکنی گفتم فقط میخام باهاش بازی کنم بعدش همینطور که مشغول تلمبه زدن بودم گفتم عفت تا کیرم نره تو کونت نه آبم میاد نه تو میتونی ازینجا بری اونم ناله میکردو نفس نفس زنان میگفت تابحال ندادم و میترسم و بهش گفتم من تاشبم تو کست تلمبه بزنم خبری نمیشه فقط تو دیرت میشه در همین حین گوشیش زنگ خورد که شوهرش بود طفلک فقط میخاست گریه کنه ولی از ترس که تابلو بشه گفت یه لحظه نکن تا من جوابشو بدم منم از ترسی که نخاد از زیرم در بره گفتم باشه تو کست نگه میدارم تو جواب بده که زنگ اولش تموم شد دوباره بعد دو دقیقه تماس گرفت اینم جواب داد
شوهرش گفت چرا صدات اینجوریه
گفت تازه از خواب بیدار شدم
کیرم توی کون داغش جا باز کرد
بهش گفت من تا یک ساعت دیگه خونم حاضر باشی که بریم دنبال بردیا(پسرشون)بعدشم ناهار بریم خونه بابام گفت باشه حاضرم بیا و قطع کرد
و روشو برگردوند طرفم که خواهش میکنم امیر بزار برم گفتم که خونتون نزدیکه بزار آبم بیاد بعد میری گفت تورو خدا یه دفه دیگ میام بازم منم گفتم دفه بعدی در کار نیست و خودم نمیخام گفت چکار کنم آبت زود بیاد برات ساک بزنم؟
گفتم فقط از کون بکنم میشه کارمون تموم بشه.
خلاصه بهر بدبختی بود راضیش کردم بهمون حالت یه بالشت گزاشتم زیر شکمش و خوابوندمش خودمم نشستم روی کونش بهش گفتم کیرمو بادستت دم سوراخت تنظیم کن خلاصه بهر بدبختی بود با کلی کرم و روغن و کلی داد وفریاد تونستم کیرمو جا کنم تو کونش اونم فقط ملحفه رو چنگ میزدو گریه میکردو میگفت تمومش کن
بعد اینکه کیرم توی کون داغش جا باز کرد خودمو خوابوندم روش و شروع کردم به تلمبه زدن تو کونی که یک سال برای کردنش لحظه شماری میکردم
با سرعت گرفتن ضربات کیرم توی کون تنگش کونش شروع کرد به در آوردن کلی صداهای عجیب و قریب و کلی گوز بغل کیری از کونش خارج میشدو عفت هم سرشو توی بالش فشار داده بودو باگریه میگفت گوه خوردم و غلط کردم و جر خوردم
حالا منم هر کار میکنم آبم نمیاد کم کم داشت اشک خودمم در میومد و کل فضای اتاق بوی کون عفت رو گرفته بود
خودمو از روش بلند کردم و با کلی تمرکز و فشار با کشیدن موهاش از پشت سعی کردم که تمومش کنم کل پشتش از عرق هایی که از پیشونیم سرریز شده بود خیس خیس شده بود که بالاخره اتفاق افتادو با فشار دادن کیرم تا خایه هام به کونش تمام آبمو توی کونش توی چند مرحله خالی کردم.
داداش حشری, کیر,داداشی
کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر
کوس بدم ,آب کیر
برده جنسی ,آنال
تینیجر ,سکس خانوادگی
سکس خشن ,برده جنسی
سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر
کوس آب کیری
کیر بخور ,کلفت
کوس کره ای ,تست
دو کیر ,سوراخ گشاد
کیر سیاه ,کوس پاره
زن جنده ,کوس پولی
کوس نمای نزدیک
تخم بخور ,آنال
جنده شهوتی ,حشر بالا
کیر خور ,سوراخ کون
لخت شو برام برقص
4.2K بازدید100%