چوچول زبون میزنم آبت بیاد

474

پاهام را باز کردم وگفتم خودت بخور خودت را دوس دارم

وسط پاهام روی زمین دو زانو نشست وشروع بخوردن کرد ناله هام بلند شده بود واون بیشتر میخورد دستاش سینه هام را میچلوند همه سینه هام را بگیره خیلی تحریک کننده بود سرش را بکسم فشار دادم واون چوچولم را میمکید وبعد از پایین تابالا زبون می کشید

دلم میخاس انقدر میخورد تا ارضا شم دیلدو را تو کسم فرو کرد وهمچنان کلیتوریسم را میمکید