از روی صندلی بلند شدم و بغلش کردم و شروع کردم آروم لب گرفتن ازش وقتی دیدم داره لبام و میکنه فهمیدم بدتر از من اونه
دکمه های مانتو سرمه ای رنگش رو باز کردم وای خدا چی میدیدم یه تاپ سفید که داخلش دوتا سینه مثل پرتقال داشت میترکید از زور جذبی یک کم براش مالوندم و تاپش رو دراوردم یه سوتین مشکی تنش بود که منو بیشتر از قبل دیوونه میکرد