یه پسر جوونی هست از زنای مطلقه که کسی رو ندارن ارضاشون کنه پول میگیره و باهاشون میخوابه و ارضاشون میکنه
نقد از کارایی که اون پسر جوون تو سکس انجام میده گفت که منم حشری شدم و به سختی خوابیدم منم انقد حشری بودم رفتم پیش شوهرم تو بغلش اونم سریع ارضا شد و منم بیشتر حشری و کاری ازم بر نمیومد