شلوارت رو در بیار شب اخری بود که مغازه قبل صبح تعطیل می شد و قرار بود از فردا به صورت 24 ساعته باز بمونه من و پیمان هم شیفت شب کار میکردیم. دم دم های صبح بود که کار نظافت مغازه تموم شد و مغازه رو بستیم پیمان رفت یکی دیگه از بچه ها که خونش نزدیک مغازه بود با موتور برسونه. خونه ما توی بلوار طبرسی دوم بود و تا صبح هر 40 دقیقه اتوبوس داشت. اتوبوس تو ایستگاه فلکه آب ایستاد تو دلم میگفتم برم سوارشم و برم خونه اما گفتم قراره خونمون رو یاد بگیره که فردا بیاد دنبال قلیون، پس صبر کردم تا پیمان سر کلش پیدا شد نشستم پشت موتور و حرکت کردیم به سمت خونه. تو مسیر حرف میزد و میگفت به علی میدی یا نه و از این حرفا که ختم کلام رو بهش گفتم: مادر نزاییده که بخواد منو بکنه اما نگو چه شب شومی در انتظار من بود. همین طور رفتیم و از جلوی کوچه مون رشد شدیم؛ بهش گفتم پیمان رد کردی گفت میخوام ببرمت و بکنمت. باور نمیشد که پیمان این حرف رو بزنه بهم چون اهل نماز و روزه بود اصلا باور نمیکرد که واقعا بخواد همچین کاری بکنه بهش گفتم خل شدی برگرد اما اون به راه ادامه میداد تا به آخر بلوار دوم رسیدیم. الان خیلی آباد شده اما اون زمان همش بیابون بود با موتور از جدول رفت بالا و تو یه زمین افتاده پیاده شدیم و گفت شلوارت رو در بیار من مقاومت کردم و باهم درگیر شدیم اما اون بزرگتر بود و زورش از من بیشتر بود. کون سفید و بی مو خوردم زمین اومد رو شکمم نشست و گفت باید امشب بهم بدی منم زیر بار نمی رفتم و دلهره داشتم که کسی ما رو نبینه دلم میخواست فرار کنم اما از سگهای دور و بر که کم هم نبودن می ترسید. از روم بلند شد و سرپا ایستادیم. بهم گفت اگه از اول قبول کرده بودی الان تموم شده بود و می رفتیم خونه منم کم کم شل شدم و گفتم ولش کن زودتر تمومش کنم که نشست و کمربندم رو باز کرد و شلوارم رو در آورد کاپشنش رو انداخت رو زمین و منو خوابوند رو کاپشنش و بعد شرتم رو در آورد با دیدن کون سفید و بی موی من خیلی تحریکش بیشتر شد و همش میمالیدش و بوسش می کرد بعد لای کونم رو باز کرد و چند تا تف انداخت لاش سر کیرش رو که گذاشت از درد بلند شدم و نشستم اونم از عذرخواهی کرد و گفت بخواب دیگه توش نمی کنم دوباره خوابیدم و کیرش رو گذاشت لای پاهام و هی عقب جلو می کرد و در همین حین سرم رو گرفت بالا و بوسم می کرد تا آبش اومد. دستمال کاغذی از جیبش در اورد و داد گفت خودت رو تمیز کن و بعد سوار موتور شدیم. هی عقب جلو می کرد تو مسیر برگشت هی میگفت شتر دیدی ندیدی و به کسی چیزی نگو. منم بهش گفتم اگه تو به کسی نگی منم به کسی چیزی نمیگم. روز بعد که رفتم سر کار همون شب رفته بود به علی رفیق جون جونیش گفته بود که با من چه کار کرده اونم دهن لق همه جارو پر کرده بود. دیگه تحمل فضای اون مغازه برام سخت و ناممکن شده بود همون شب از مغازه زدم بیرون و تاصبح رفتم حرم و بعدم رفتم خونه دیگه هم مغازه نرفتم. پایان داداش حشری, کیر,داداشی کوس, کوس خیس ,جنگل ,آب کیر کوس بدم ,آب کیر برده جنسی ,آنال تینیجر ,سکس خانوادگی سکس خشن ,برده جنسی سوراخ کون ,گشاد ,آب کیر کوس آب کیری کیر بخور ,کلفت کوس کره ای ,تست دو کیر ,سوراخ گشاد کیر سیاه ,کوس پاره زن جنده ,کوس پولی کوس نمای نزدیک تخم بخور ,آنال جنده شهوتی ,حشر بالا کیر خور ,سوراخ کون
خانواده با حال حشری ,کیر بابایی واسه همه هست
2.4K بازدید100%