قبلش بگم این داستان ارباب بردگیه دوست نداری برو داستان بعدی و تو موضوعی که خوشت نمیاد اصلا حق نظر نداری .حشری بودم ولی کونم بد میسوخت ناراحت از اینکه به پاهاش نرسیدم مثل تشنه ای که لب اب نزارن اب بخوره و ازش بیگاری بکشن میدونست من تشنه پاهاشم تشنم میزاشت ازم استفاده کنهتو ماشین با کتونیاش حسابی حال کردم تپ اینستا عکسمو داد نوشته بود نگران نباش برای خودمه پسر خاله کونی فردا شب اماده شو برای خدمت گفتم چشم میسترس شیدا پیام دادم کی میتونم به پاهاتون برسم سین کرد جواب نداد اخر شب بهم گفته بود کتونیاشو تمیز تحویلش بدم .فردا شب باز شیو کردم تا پشم نداشته باشم لباس هارو تو اتاقم پوشیدمو لباس کشیدم روش سریع رفتم خونشون ساعت دوازده خاله رفته بود یک سر شهرستان میسترس شیدا جلو در با یک دامن مشکی لباس چسبون. موهای دم اسبی درو برام باز کرد لباسامو دراوردم سگی اومدم جلو پاش سجده کردم. پاهاش لاک صدفی زده بود حسابی بوی سکسی میداد که انقدر حشری شدم لبامو گذاشتم روی پاهاش گفت کی بهت گفته پامو ببوسی اشغال نجس در ساک باز کرد که من پشمام ریخت چقدر وسایل توش بود از کجا اورده بود دست بند بست به دستم رو به شکم خوابوند منو رو به شکم ترکه برداشت شروع کردن زدن به کونم خط کس کونش رو کمرم بود تازه متوجه شدم زیر دامن چیزی نپوشیده گفت اشغال نجس و کیزد پشتم خیلی سفت میزد که دیگه تحملم تموم شده بود گفتم غلط کردم نمیتونستم پاشم انقدر درد داشتم که فریاد کشیدم برمگردوندجوراب کرد دهنمو فکمو گرفت تف کرد تو صورتم گفت خفه شو تف کردنش کلی حشریم کرد دید شق کردم دستشو دور کیرم قفل کرد گفت خوشت اومد سگ کثیف با کس نشست دهنم کسش سفید بود ولی پشم داشت گفت زود باش بخور دهنم چفت کسش شد شروع کردم زبون کشیدن هی فشار بیشتر میاورد که یهو بلند شد نشست رو مبل پاهاش از هم باز کرد گفت زود باش با بدبختی رسیدم لب مبل شروع کردم لیس زدن دماغمو گرفت میگفت لیس بزن توله سگ بعد از چند دیقه به نفس زدن افتادم خیلی میسترس حرفه ای بود معلوم بود دفعه اولش نیست گفت الا مثل توله سگا داری نفس میرنی چون هم شرایط بدی داشتم که باعث خستگیم بود هم لیس زدن نفس کشیدن با دهان .کونشو کرد سمتم گفت کلت تو کونم زبونم کردم تو سوراخش اونم عقی جلو میکرد حشری شده بودم داشتم با کیرم بازی میکردم گفت حق نداری به اون دودولت دست بزنی هر موقع خواستم ارضا میشیپاشد قلاده بست به گردنم نشست رو مبل پاهاش گذاشت رو کمرمو ازم عکس میگرفت قلادمو کشید کفشاشو دراورد گذاشت روی کمرم و گفت دنبالش بیام و جای پاشو ببوسم اگه کفشش بیوفته تنبیه بدی داره و رفت جلو منم تا پاش از زمین بلند میشد کف زمینو میبوسیدم که گفت تند تر لاشی دم در اتاق کفشاش افتاد منو انداخت روی تختش پاهامو لب تختش بست گفتم من از فلک شدن بدم میاد اینو اینجام نده با بی تفاوتی پاهامو بست گفت جوری میزنمت که دیگه زر مفت نزنی چهره عصبانی داشت با ترکه زد کف پام که گریم در اومدمخندید باز خواست فیلم بگیره که دوبار اول زجه نزدم دفعه سوم جوری زد که التماسش کردم. نزنه و اونم فیلم میگرفت و بیشتر میزد که اشکم دراومد .یکم خندید گفت امشب خیلی خوب بودی میخوام بهت جاییزه بدماومد بالای تخت با پاهاش ایستاد روی صورتم کل دردام فراموش شده بود بهم گفت اگه لیس بزنم انقدر با پا میزنه تو صورتم که ترکیبم عوض شه گرمای پاهاش روم بود شق کردم خواستم جق بزنم گفت توله حق جق نداری یکم بالا پایین میکرد خودشو منم بد حشری بودمکه اومد پایین دست پامو باز کرد گفت بیا شام فقط لخت بیا منم یکم خودمو مرتب کردم رفتم سر میز چهار دستو پا دیدم رو صندلی من دیلدو بنفش نسبتا بزرگی گذاشته گفت بشین لبخند مغرورانش رو لبش بود گفتم میشه بعد شام باز ادامه بدیم میسترس شیدا گفت میتونی زمین بشینی به حالت سگی فقط انتخاب کن !گفتم پس میشینم زمین دیدم غذامو ریخته بود ظرف سگ از کجا اورده بود؟ حشری بودم خیلی دیدم دیلدو برداشت چسبوند به زمین گفت بشین گفتم نه من… نزاشت ادامه بدم گفت خودت انتخاب کردی نشستم رو زانو هام تف میزدم به دیلدو اروم اروم سر میخورد میرفت توم درد زیاد بود غذامو داد دستم با دهن میخوردم درد زیادی داشتم برای همین کند میخوردم که هنوز به نثف نرسیده بودم که غذای میسترس تموم شد قلادمو کشید گفت بیا گفتم هنوز نخوردم گفت مشکل خودته خیلی گشنم بود منو برد جلو تلویزیون پاشو دراز کرد رو کمرم سیگار روشن کرد زمان رسیدن به خاک سیگار گفت دهنتو باز کن خاک تلخشو میریخت تو دهنم گفت دوست داری زیر پاهام له شی مادر جنده یکم جا خوردم گفتم بله میسترس گفت روی مامانت غیرت داری صاحب قلاده مامانت کیه اشغال گفتم شمایین گفت دیلدوم تو کونش چهل دقیقه زیر پاهاش بودم که پاشد رفت تو اتاق با کتونی داغونی اومد که جوراب سفید هم پاش بوداومد گفت بیا سگ توله بیا باخودم گفتم اخ جون به پاهاشون رسیدم که دیدم دهن بند بست برام گفت فقط بو میکشی فعلا رو از رو کفشش کلی بو مکشیدم خیلی بوش تند بود معلوم بود قدمیه گفت کفش والیبال مدرسشونه که ماله پارسالش بود دماغمو کرده بودم زیر کفش خاک زیادی نداشت بهم میگفت مادر جنده بعد ها میگی از خاکیا کفش میسترس شیدا شروع کردم دهن بندمو باز کرد گفت کفشش رو تمیز کنم پای راستشو گرفتم دستم شروع کردم لیس زدنپنجه کفشش رو میکرد دهنم سرمو گرفت سفت فشار داد جوری که فکر کردم الا دهنم پاره میشه همه جای کفشاش رو تمیز کردمتا کفشاش رو دراوردم بوی تند جوراب های کثیفش همه جارو گرفت گفت دوست داری توله ارزش بوی پام از بابات هم بیشتره بی ناموس گفتم بله ارباب پاهاشو گذاشت روی دماغم کل صورتم بوی مقدس پاهای ایشون بود زیر پاشون بودم ایشون هم روی مبل اجازه دست زدن به کیرمو نداشتم ولی اگع یک انگشت میزدم ارضا بودم دستور میدادن نفس عمیق بکش منم نفس میکشیدم کف جورابشون کثیف بود خیلی گفت سگی بشینم جوراباشو با دهنم در بیارم منم همینکارو کردم منتظر دستور بودم تا لیس بزنم بهم گفت چیه توله میخوای منم هاپ هاپ کردم گفت له له بزن براشون پاهاشو گرفت زیر دماغم من له له میزدم از تمام وجودم بعد چند ثانیه گفت پاشو گذاست رو میز گفت بلیس تا جونت در بیاد منم زبونم گذاستم کف پاش میکشیدم بالا پاخای عرق کردش خیلی خوش مزه بود برای انگستای شصتش شروع کردم ساک زدن در و شیدا داشت سیگار میکشید و میگفت لای انگشتام پاشنه پاهام سیگارش که تموم شد پاشد ایستاد منو با کف پاش خوابوندپای راستشو گذاشت بالای صورتم تقریبا هشت سانتی گفت سرتو بیار بالا ببوس میشمرد ده تا بوسه زدم بعد اومد رو شکمم ایستاد وزنش زیاد نبود با کف پاش میزد رو صورتم گفت قدر این لحظاتو بدون من هرکسیو زیر پام نمیزارم گفتم منمون ارباب پنجه پاشو کرد دهنم اومد پایین قلادمو کشید گفت بسه ته بیا پایین ببینم اومدم پایین از ساکش دیلدو کمری مشکی برداشت بست فهمیدم باز چه خبره از کون دادن بدم میومد ولی به میسترس شیدا چیز دیگه بود برد منو رو تخت گفت داگی شو مدل مامانت گفتم چشم تف زد در کونمو حل داد توش خیلی نامردی شروع کرد تلمبه های بدی هم میزد که از درد اخ اوخ میکردم کشو شو باز کرد جوراب سفیداشو گذاشت دهنم با یک جوراب شیشه ای دورشو بست که لاعث شد شق کنم یکم بعد کون دادن به میسترس شیدا باعث لذت من شده بود اسپنک میزد به کمرم با چک میزد میکفت کونی زود باش اومدم دست ببرم رو کیرم کمرمو گرفت تا ته دیلدو برد برق از سرم پرید در گوشم گفت دیکه تکرار نمیکنم ابت باید خودش بیاد جقی .درش اورد دیلدو رو گفت ساک بزن بلد نبودم فقط دهنمو عقب جلو میکردم که سرمو گرفت تا ته حلقی برام میزد منم احساس بالا اومدن داشتم دراز کشید روی تخت گفت بشین با کونت روی دیلدو به طرف پام دراز شو همزمان هم بخور هم کون بده شروع کردم اون تو کونم تلمبه میزد منم به پاهاش حال میدادم هی میگفت افرین کونده داری راه میوفتی و میزد به باسنم تو اوج بودم که ابم داشت کم کم میومد یهو شل شدم کل ابم رو ساق پاش خالی شد گفت ایی پاشو کشید با کف پا زد تو سرم گفت مادر جنده چندش براچی ابتو رو من خالی کردی سرم درد گرفت گفتم ببخشید ارباب گفت تمیز کن لاشی ساق پاهاشو با زبونم تمیز کردم گفت میری گورتو گم میکنی دیگه طرف من پیدا نشه گفتم ولی ارباب گفت مرگ گمشو بیرون…نوشته: برده
796