قرار بود رانندگی یاد بگیرم ولی سواری یاد گرفتم

گاهی وقتا که خانومش خونه نبود به من میگفت میرفتم پیشش, بعضی وقتا برای ناهار, گاهی برای سرزدن بهش که میگفت تنهاست و برم بشینیم چندساعتی رو بگذرونیم, من بااینکه از قیافش خوشم نمیومد چون خیلی اصرار میکرد و منم توخونه تنها بودم میرفتم, خیلی هم کمکم کرد تابالاخره گواهینامه مو گرفتم, ۴۰ سالش بود و من ۲۵ سالم, فقط هم به عنوان سرگرمی بهش نگاه میکردم, همونطوری که اون این نظر رو شاید رومن داشت, من چهرم متوسطه, سعید بهم میگه اندامت از صورتت قشنگتره, اندام نسبتا خوبی دارم که هر مردی رو حشری میکنه, تا الان که با هر پسری بودم خیلی تعریف کرده و نسبتا هم تنوع طلبم, باسعید قبلا چندبار سکس داشتم, به بهونه های مختلف منو کشونده خونش و شروع کرده رابطه رو, ازن خاطره ای که میخوام براتون بگم برای دیروز بعدازظهره, زنگ زد بهم گفت برم خونش قبول نمیکردم ولی انقدر گفت تا رفتم, طبق معمول خانومش خونه نبود, رفتم رو مبل نشستم و برام قهوه اورد, من رغبت زیادی بهش ندارم فقط بخاطر اینکه کمبود سکس داشتم و حوصلم سررفته بود قبول کردم برم وگرنه کارداشته باشم اونطور نیست که از کارم بزنم براش, خلاصه اومد نشست پیشم من داشتم باگوشی ور میرفتم بادوستام چت میکردم و اینستامو چک میکردم, تقریبا بیست دقیقه ای گذشت, بهش نگاه کردم دیدم داره نگاه میکنه گفت تموم شد؟گفتم چی؟گفت گوشی بازیت گفتم نه هنوز مونده.گفت بقیشو ببر خونه.گفت پاشو بریم اتاق اینجا گرمه.منم دنبالش راه افتادم رفتم .رختخوابشونو اصلا جمع نمیکردن همیشه ی خدا پهن بود, دراز کشیدم لباسمو دراورد, من چندان میلی نداشتم بهش فقط بخاطر کمکهایی که کرده بود چندباری باهاش سکس میکردم, به خودشم گفته بودم, یه حسه بدی داره با کسی که دوسش نداری یا ازش خوشت نمیاد سکس کنی, سینه هامو یه ربعی خورد و ور رفت , رفت پایین طرف کسم, کسم رو خیلی خوب میخورد, هربار کسم رو میخورد ارضا میشدم انقدر که ماهرانه این کارو میکرد, اینبار هم چنددقیقه ای خورد تا ارضا شدم بعد کیرشو گرفت جلوی لبم تا براش بخورم, خوردم گفت تخمامم بخور, چندبار زبون زدم زیاد نخوردم, پاشد پامو باز کرد کیرشو داشت میکرد تو کسم گفتم کاندوم نزاره, آخرش گذاشت کاندوم رو, گفت خطرناکه, منم گفتم سریع باید آبت بیاد حالا که کاندوم گذاشتی, چون اصلا از کاندوم خوشم نمیاد, تواون حالت چنددقیقه کرد بعد برعکسم کرد رو شکم خوابیدم چند دقیقه هم اینطوری ادامه داد باز برعکسم کرد چند تاتلمبه محکم زد و ارضا شد, من تو سکسام یکبار ارضا میشم بخاطر همین دیگه نذاشتم برای بار دوم سکس کنه, چون خودم ارضا شده بودم, پاشدم رفتم دستشویی گفتم دیرم شده باید برم خونه, لباسامو پوشیدم اومدم خونه اونم گذاشتم تو خماری, امروز هم زنگ زد کار داشتم نرفتم, بنظرم بلاکش کنم بهتره چون خوشم هم ازش نمیاد.نوشته: رها

70