رفتیم عسلویه واسه کار ولی شبیه ماه عسل شده بود

با سلام خدمت دوستان شهوانیاین داستان کاملا واقعی(اسم ها مستعار میباشند)اسمم اریا توی یک پتروشیمی عسلویه کار میکنم و ٣٠ سالمهو مهندس یک قسمت از این شرکت هستمیک روز رئیسم صدام زد بیا دفتر بعد من رفتم اونجا و گفت که باید روز شنبه با اقای کریمی برین ماموریت تهرانمنم خیلی خوشحال شدم تاحالا ماموریت نرفته بودمخلاصه خودمو اماده کردم و روز شنبه با محمد (کریمی) راهی تهران شدیم اولین بارم هم بود ک سوار هواپیما شدم اخه خودم جنوبی هستمبعد ک رسیدم دفتر مرکزی شرکت خیلی تحویلمون گرفتن و ناهار خوردیم خلاصه همه کار هامو انجام دادیم بعد همکار تهرانیمون هماهنگ کرد با سرویس شرکت ک مارو ببره هتل نزدیک های پارک دانشجوخلاصه رفتم اونجا ک از قبل هتل رزرو شده بود کلید اتاق ها رو تحویل گرفتیم (اتاق تکی رزرو شده بود) همینکه از اسناسور میخواستیم بریم بالا ی جوون خیلی خوشگل و خوشتیپ باهامون اومد بالا مثل اینکه اونم مسافر بود رفتیم طبقه سوم بعد اونم رفت توی اتاقش ک بغل اتاق من بود.از قبلش توی اسانسور باهامون حرف زد ک بچه کجایین ماهم گفتیم ک جنوبی هستیم اومدیم واسه ماموریتخلاصه بعد ده دیقه دیدم در اتاقم ب صدا در اومد رفتم در باز کردم اون پسره بود تعارفش کردم ک بیاد تو بعد وارد اتاق شد گفت چ اتاق خوبی داری ولی حیف تختت تک نفرست اذیت میشی میخوای بیا اتاق منو نگاه کن ک چقد باحاله و تخت دو نفره داره گفتم ک ن خسته ام نمیتونم.خلاصه کلی حرف زدیم ک اونم مشخص شد دانشجوی دکترا یکی از دانشگاهای تهران بود و اهل تبریز بود اومده بود هتل.شماره تماسمو گرفت بعد هم رفت اتاق خودشمنو دوستم استراحت کردیم بعد بهش گفتم بیا بریم پارک دانشجو این ترانس هارو ببینیم میگن ک ترنس زیاد داره تاحالا ندیدیم منم خیلی تو کف بودم خلاصه ما رفتیم و بعد دو ساعت برگشتیم رفتم توی رستوران هتل شام خوردیم بعد رفتیم اتاق.دیدم تلفنم زنگ خورد جواب دادم بعد گفت ک علی فهمیدم همون پسر تبریزیگفت ک چندبار اومدم در اتاقت نبودی خواستم ببینم اومدی یا ن گفتم اره اومدم منم توی اتاق لخت بودم فقط با ی شرت بودم بعد چند دیقه اومد در زد و تعارفش کردم ک بیاد داخل منم گفتم ببخشید برم شلوار بپوشم گفت اشکال نداره دوتامون ک مردیمخلاصه نشستیم داشتیم حرف میزدیم گفتم خیلی خوابم میاد خسته راهمگفت خوب بزار ماساژت بدم خستگیت رفع بشه گفتم ن مزاحم شما نمیشمگفت ن اشکال نداره من دوره ماساژ دیدموقتی دیدم داره اسرار میکنه گفتم باشه بعد رو بع شکم خوابیدم شروع کرد ب ماساژ دادن منم از قبلش خیلی حشری بودشروع کرد از شونه هام و کمرم رسید ب کونم بعد گفت اینجاتم ماساژ بدم؟منم خوشم اومده بود گفتم اره شروع کرد کونمم ماساژ دادن بغل رونامو ماساژ میداد تا نزدیک های تخمام خیلی حشری شدم کیرم داشت منفجر میشد قشنگ اون میتونست از پشت کیرمو توی شرت بیینه ک سرش از بغل شرت زده بود بیروندر ضمن اونم روی کونم نشسته بود و حین ماساژ خودشو خم میکرد روی من و ب عقب و جلو میومد منم سیخ شدن کیرشو حس میکردمبعد گفت تاب بخورتا از جلو هم ماساژت بدم منم تاب خوردم و کیرم سیخ سیخ شده بود دوس داشتم کیرمو دراره و همشو بخوره بعد شروع کرد مالوندن سینه هام و بازوهام دیگه تحمل نداشتم میدونستم اونم منتظر حرف منه بهش گفتم شرتمو در بیار یهو شرتمو کشید پایین و مثل کیر ندیده ها کیرمو کرد توی دهنش و شروع کرد ساک زدنواااای کشتی منو علییییییاووووم میخوام تخماتو بخورم اریا جون من دیونه کیر جنوبیماینقد خوب سر کیرمو میک میزد ک داشتم دیونه میشدم همزمان محکم تخمامو لیس میزد و زیر تخمامو زبون میزدمنم کلشو ب سر کیرم فشار میدادمااااه بخور کونی دیونم میکنی وااای چقد خوب ساک میزنیواقعا استادانه ساک آبدار میزد کیر خیلی کلفتمو تا ته توی حلقش میکرد و میخورد بیشتر از ده دقیقه داشت برام ساک میزدوااای علی ابم میخواد بیاداونم همزمان ک کیرم توی دهنس باد با ی چشمک بهم فهموند ک میخوام ابتو بخورم واااای خدایا چقد حال میده ابتو خالی کنی توی دهن یکیاااااه همشو ریختم توی دهن علی تا اخرین قطره ابمو تو دهنش ریختمعلی ابمو قورت نداد سریع رفت خالیش کرد توی دسشویی و اونددراز کشید توی بغلم کونسو چسبوند ب کیرم و محکم بغلش کردمده دیقه توی بغلم بود و کیرم خوابیده بود و باهاش ور میرفتبعد ده دیقه کیرم دوباره سیخ شده بود گفتم علی میخوام بکنمت میزاری؟گفت ک بکن ولی داخلی نزن کیرت کلفته جر میخورممنم تف زدم سر میرم و گذاشتم بین کونش و یکم عقب جلوش کردم گفتم علی اصن حال نمیده باید داخلی بزنمت گفت ک ن تحمل ندارم بزار دوباره برات ساک بزنموااای عاشق ساک زدنش بود با چنان حرصی کیرمو میخورد ک انگار اولین بارشه کیر میبینهدوباره شروع کرد تا ته کیرمو میخورد و صداهای سکسی در میورد اووووم وااای علی محکم بخور ااااهزیر تخمامو میخورد و شروع کرد بین کونمو لبس زدن وااای چ حالی میداد یکی کونتو لیس بزنه اینقد کونمو لیس زده بود ک تمام کونم پر از اب دهنش شده بوددوباره اومد سراغ کیرم وااای علی سرشو محکم میک بزن اوووم بخور بچه کونیبعد چند دیقه گفتم ابم نیخواد بیاد دوباره فهمیدم باید بریزم توی دهنشااااه علی همشو بخور جوووونکل ابمو خالی کردم توی دهن علی و دوباره رفت توی دسشویی بعد چند دیقه اومدگفتم علی ساک حال میده؟گفت خییلی از بچگی عادت کردم به ساک زدنگفتم مزش خوبه؟گفت ک امتحان کنواقعیتش منم دوس داشتم برا یکبارم ک شده امتحان کنمگفتم میترسمگفت نترس امتحان کنخلاصه با هزار ترس و دلشوره رفتم کیرشو تو دستم گرفتمخدای من چقد سر کیرش بزرگ بود مثل قارچ بود اروم لبامو چسبوندم به سر کیرشوااای کیر چقد نررررمه خدایادهنمو اروم باز کردم و سرشو شروع مردم میک زدن علی هم گفت افرین اریا خیلی خوب میخوری انگار چند ساله کارت ساک زدنه واقعیتش از دوس دخترام یاد گرفتم ساک زدنو ک دندون نمیزدن و چطوری میخوردنخلاصه چند دقیقه سر کیر کلفت علی رو میک زدم وااااقعا خوشمزه تر و نرمتر از کیر ندیدمبا لذت داشتم میخوردم ولی اب دهنمو قورت ندادم پر دهنم شده بود تف دیگه نتونستم تحمل کنم رفتم توی دسشویی تف کردم و اومدم گفتم علی کیرت خیلی کلفته من دیگه نمیتونم علی هم ی دستش کیر منو گرفته بود ی دستش هم شروع کرد ب جق زدن منم داشتم نگاهش میکردم ک علی برا اولین بار ابش اومد بعد هم یکم توی بغلم دراز کشید بعد چند دیقه بلند شد گفت من باید برم دیگه و خدافظی کرد و رفتمن تا صبح از لذت ساک زدن خوابم نبرد باورم نشد هم علی برای من ساک زده هم من اولین بار مزه کیرو حس کردمخلاصه اون ماموریت جز بهترین و خاطره انگیزترین روز های زندگیم شد و فرداش ما به سمت جنوب پرواز کردیمدوستان امیدوارم از این داستان لذت برده باشین.کاملا واقعی بود.با عرض پوزش ب خاطر غلط های املایینوشته: Arya

136