اسمم پیمان و 26 سالمه ، از نظر خودم همجنسگرا محسوب نمی شم ، چون دیدم که همجنسگراها ، عشق و علاقه واقعی به هم دارند و گرایش و میل جنسی اشون به همدیگه خالص هستش ، اما من فقط تمایل به سکس با مردها رو دارم . شاید بشه گفت وقتی رفتم دانشگاه و کمی آزاد تر بودم که خودم رو بشناسم و فرصت پیش اومد تا تجربه کنم . همیشه یک مرد بزرگتر از خودم رو تصور می کردم که من مفعول اش باشم . البته اونقدرها خوش شانس نبودم و اولین سکس ام توی سفر و با یک پسر بود که خب از استرس خوب پیش نرفت و خیلی خوش نگذشت ، مدتها گذشت و بعد از دانشگاه توی شرکت استخدام شدم و توی یک ماموریت کاری که از طرف شرکت رفته بودم ، هوس کردم و توی منجام دنبال کیس مورد نظر گشتم و با یه مردی که خب خیلی هیکلی نبود و در واقع کیس مورد نظرم نبود قرار گذاشتم ، توی یک سالی که می رفتم ماموریت ، فکر کنم سه الی چهار بار با هم سکس کردیم و خوب بود و من هم راضی بودم .تا اینکه اون پروژه تموم شد و دیگه اون شهر نمی رفتم و من موندم یک حس قوی و شرایطی که واقعا نمی شد کسی رو پیدا کرد و اعتماد کرد . یه جورایی ناامید و بی خیال از پیدا کردن کیس سکس شده بودم ، مدتها گذشت تا اینکه یک روز ماشین بابام رو بردم کارواش و توی کارواش وقتی ماشین داشت شسته می شد و نشسته بودم داخل اون محوطه که همه منتظر می مونند ، یه مرد حدود 47/48 ساله ، هیکلی روبروم نشسته بود .یه جورایی حس ام بهش خوب بود و دنبال بهانه ای بودم که شاید شانسی داشته باشم . خیلی آدم خوش مشرب ، خوشرو و خوشتیپی بود .چند تا سوال از کوهی که سمت اونجا بود پرسید ، متوجه شدم که برای این محل نیست ، سمت ما کوه و پارک جنگی هستش . درباره اون صحبت می کردیم و از خدا خواسته گفتم ، ماشین ها رو شستن ، من وقت دارم باهاتون میام . بعد از کارواش من جلو افتادم و پشت من اومد ، سعی کردم یه جای دنج ببرم اش . بالای کوه خیلی حرف زدیم اسمش احمد بود و از زندگی و اینکه همسرش فوت کرده و بچه هاش رفتن و این تنها زندگی می کنه و توی خونه نمی تونه بمونه .اونروز اتفاقی نیفتاد ، فقط یه دوستی شد و منم اول احساس کردم اهل این چیزها نیست ، اما وقتی دیدم خیلی ارتباط داره و مدام کلیپ و این چیزا می فرسته ، حس کردم شاید بشه کاری کرد ، هر وقت سمت ما می اومد ، سعی می کردم خیلی تر تمیز باشم و لباسهام کمی جلب توجه کنه ، شاید جرقه ای باشه ، چون کمی تپل هستم ، لباس تنگ حسابی کونم و رونهام رو سکسی می کنه . کم کم حرفهای سکسی و شوخی ها شروع شد و بالاخره دوستی امون به سکس منجر شد .احمد ، خونه اش سمت حسن سیف بود ، اولش من یه کم بهانه آوردم و بعد یک روز قرار شد برم پیش اش ، چون بچه هاش اخر هفته می اومدن ، قرار شد یک شنبه ظهر برم پیش اش . هیجان داشتم ، و چون اولین بارم نبود و اون هم قابل اعتماد بود ، بی استرس راه افتادم سمت خونه اش . یه جورایی دوست داشتم خیلی عالی باشم براش و بهش حسابی حال بدم ، تا ظهر به خودم رسیدم و حسابی آماده شدم ، بدن شبو شده و صورت اصلاح شده یه شورت بندی داشتم که فقط جلو رو می پوشوند و دو تا بند کشی داشت برای کمر و کونم .نمی دونم چجوری رسیدم دم خونه اش ، یه مجتمع بود ، زنگ زدم و رفتم بالا ، در که باز شد ، با یه شلوارک و یه پیرهن مردونه که زیرش چیزی نپوشیده بود منتظر من بود . داخل رفتم و احوالپرسی کردم روی نشیمن بزرگ وسط خونه نشستیم کنار هم ، رابطه مون عاشقانه نبود ، چون نه اون دوست داشت و نه من . بیشتر دنبال ارضا کردن همدیگه بودیم . یه رابطه از پیش تعریف شده . البته شاید احمد یه کم حس دوست داشتن و مالک بودن داشت .بعد یه کم حرف ، وقت شروع سکس بود ، توی خونه خودم رو آماده کرده بودم ، کنار هم نشسته بودیم و احمد کم کم با بدن من بازی می کرد .جثه اش از من بزرگتر بود و شاید اگر لاغر تر بودم قشنگ دو سه برابر من می شد . تیشرتم رو در آورد و شروع کرد به خوردن گردن و سینه هام ، توی دستشون گرفته بود و فشار می داد و نوک سینه هام رو می خورد ، گاهی می مکید و گاز می گرفت . یه دستم از روی شلوارک روی کیر نیمه خوابش بود و یه دستم هم روی سینه پر از موی احمد . دستای بزرگ و بازوهاش حسابی داغم کرده بود . پیرهنش رو درآورد و طاق باز روی کاناپه هلم داد و از سینه ها تا شکم رو می خورد . منو برگردوند و شلوارم رو کمک کردم دربیاره ، جین تنگ بود و سخت بود ، شلوار رو که تا زیر زانوها کشید پایین ، شروع کرد به گرفتن لپای کونم ، توی سکس دوست نداشتم کیرم بیرون باشه بخاطر همین دو تا از این شورت ها خریده بودم و فقط برای سکس می پوشیدم . چند تا سیلی به کونم زد ، می دونست من عاشق اسپنک شدنم . یه کم جلو اومد و روم خوابید ، سنگینی اش و موهای بدنش روم دیونه ام می کرد . دستش رو حلقه کرد بالای سینه و گردنم و از اینکه توی بغلش باشم و بدنش رو به بدنم می مالید لذت می برد .یه کم که گردنم رو توی اون حالت خورد ، بلند شد و شلوارک رو در آورد و جلوم ایستاد ، منم در حالی که هنوز شلوارم بند پام بود ، کنار کاناپه جلوش زانو زدم ، کیرش دیگه بلند شده بود و از زیر شورت هفتی اش نمایان بود ، یه کم با دست نوازش اش کردم و از توی شورت اش کشیدم بیرون ، برام از کیرش عکس فرستاده بود ولی دیدن اش یه چیز دیگه بود ، احمد با بدن پر مو و هیکلی اش جلو ایستاده بود و من جلوش زانو زده بودم و کیرش توی دستام بود ، یه کیر مردونه !یه کم با دست مالیدمش و گذاشتم توی دهنم ، با زبونم زیرش کیرش رو فشار می دادم موقع ساک زدن که حسابی حال کنه ، گاهی سرم رو می گرفت و کیرش رو داخل لپ ام فشار می داد و من خودم رو رها می کردم و فقط دستام رو می گذاشتم روی رونهاش و احمد توی دهنم تلمبه می زد ، بعد آروم آروم داخل می کرد تا برسه به حلقم ، فشار می داد و نگه می داشت ، بعد رها می کرد و من ساک زدن رو ادامه می دادم و اینکار رو تکرار می کردیم ، تا اینکه کیرش حسابی شق شده بود .کمی عقب کشید و فهمیدم که کافیه ، شلوارم رو از مچ پاهام کندم و بلندم کرد و چسبوند به خودش و دستاش رو روی کونم می کشید و با انگشت سوراخم رو نوازش می کرد و آروم آروم انگشت می کرد . سرم رو روی سینه اش گذاشته بودم و توی داغی بدنش خودم رو رها کرده بودم . بدن لحت من زیر دستای بزرگ احمد و توی بغل پشمالوش داغ و حشری شده بود . احمد دوست داشت روی تخت باشه و روم بخوابه و بکنه ، بخاطر همین همونجوری لخت از پشت بغلم کرد و در حالی که کیر شق شده اش به کونم می خورد رفتیم سمت اتاق ،کنار تخت با اینکه بهش گفته بودم ولی شورتم رو درآورد و گفت : باید لخت کامل باشی برای من و منو فرستاد که روی تخت به شکم بخوابم ، اومد روم و در حالی که پاهام رو لای پاهاش گرفته بود و دستش حلقه شده بود دورم روم خوابید . برام سنگین بود ولی بهترین لذت دنیا بود . دم گوشم گفت : سوراخت چطوره ؟ چقدر بازش کنم ؟ دوست داشتم بعد از مدتها یه کم درد داشته باشم ، من این درد رو دوست دارم ، کلا درد توی سکس رو خیلی دوست دارم ، شاید بخاطر همینه که اسپنک همیشه توی سکسم می خوام . بهش گفتم : کم . می خوام داغ داغ بشم . از روم بلند شد ، روی پاهام نشسته بود ، خم شدنش رو می فهمیدم که ژل روان کننده بر می داره . بعد از کمی ، خنکی ژل و انگشتش که لبه های سوراخم رو باز می کرد و انگشتم می کرد رو حس می کرد.آروم آروم انگشتش رو داخل می کرد و تا ته فشار می داد ، کمی می چرخوند و دوباره بیرون می کشید ، بعد با انگشت وسطی چند بار داخل کرد و وقتی تا ته بود ، داخل تکونش می داد ، یه کم دیگه ژل اضافه کرد و چند بار با انگشت شستش فشار داد ، دیگه آماده بودم . می دونستم که کیرش حتما اولش برام سخت خواهد بود . کنارم دراز کشید و منو فرستاد پایین که یه کم دیگه ساک بزنم ، روی پاهاش دراز کشیدم و شروع کردم به ساک زدن ، با هر دو دستش سرم رو گرفته بود ولی فشار نمی داد . فقط چشماش رو بسته بود و لذت می برد . فهمیدم خیلی حال می ده بهش .دیگه وقتش رسیده بود . روی شکم خوابیدم و روی پام نشست .اول کاندوم کشید روی کیرش و سر کیرش رو دم سوراخم نگه داشت و کمی مالید و چند تا ضربه بهش زد و کیرش رو لای کونم می مالید . بعد سرش رو کمی فشار داد . کونم رو یه کم بالا کردم که راحت تر داخل بشه . خیلی آروم کیرش رو فشار می داد و نگه می داشت ، انگار احتیاط می کرد که دردم نیاد . اما سوراخم اونقدرها تنگ هم نبود . فکر کنم یک سوم کیرش داخل رفته بود که کمی روم خم شد و دستش رو گذاشت روی کمرم و کیرش رو بیشتر فشار داد . درد داشت ولی خب قابل تحمل بود و البته من لذت می بردم . وقتی دید که خیلی بی تابی نمی کنم و در حد آه حشری صدام در میاد . همونجوری که داشت روم می خوابید کیرش رو محکم فشار داد و این آغاز درد و فشاری غیر قابل تحمل بود . یه آه از درد کشیدم و کیرش با فشار تا ته رفت داخل و سنگینی بدن اش روم اومد . محکم منو بغل کرده بود و من نفسم بند اومده بود . کمی توی اون حالت بودیم و احمد فقط آروم باش آروم باش و الان عادت می کنی می گفت .یه کم که آروم شدم ، گفت : فکر نمی کردم اینجوری بشه . ببخشید . بهش گفتم : عیب نداره . خوب بود . دردش رو دوست دارم . چند بار کیرش رو کم کم بیرون آورم و داخل کرد و تلمبه ها شروع شد . با پاهاش پاهام رو به هم فشار می داد و یه دستش زیر شکمم بود و به یه دستش دیگه اش یکی از سینه هام رو گرفته بود تو دستش و وقتی تلمبه می زد ، خیلی جای جلو رفتن نداشتم و حسابی کیرش تا انتها می رفت . توی گوشم گفت : من عاشق این سینه هات شدم اولین باری که دیدمت ، پسر باید تپل باشه و سینه هاش به دست بیاد .و بیشتر از قبل فشار می دادشون . خسته شده بودم و احمد هم دوست داشت پوزیشن عوض کنه ، کیرش رو کشید بیرون و از روم بلند شد . وقتی کیرش رو کشید بیرون سوراخم داغ داغ بود و باز شدنش رو حس می کردم ، تن کوفته بود از بس محکم بغلم کرده بود و فشار می داد . سینه هام قرمز شده بود . منو رو روی تخت کمی چرخوند و خودش پایین تخت ایستاد و یه زانوش رو گذاشت لب تخت و منو به بغل چرخوند و یکی از پاهام رو جمع کرد داخل و کیرش رو میزون کرد و فرو کرد داخل ، یه دستش رو روی کونم گذاشته بود و به سمتم خم شده بود و یکی از سینه هام رو با دست گرفته بود و وقتی تلمبه می زد ، سینه ام کشیده می شد .گاهی چند تا تلمبه محکم و ضربه ای می زد ، جوری که از زیر دستش سر می خوردم و دوباره مهار می کرد و به گاییدنش ادامه می داد . بعد از کمی کردن من ، سینه ام رو رها کرد و با دستش رونم رو فشار می داد پایین که تلمبه می زنه منو نگه داشت باشه و با دستش دیگه اش به یه طرف کونم که بالا بود سیلی می زد . می دونست که من لذت می برم . سوراخم شروع کرد به سوختن ، دستم رو به نشونه اینکه یه کم رها کنه روی پاهاش فشار دادم . کیرش رو در آورد ، یه کم ژل مالید بهش و دوباره داخل کرد . بهتر شد ، ولی هنوز التهاب داشتم و وقتی خیلی تند تلمبه می زد اذیت می شدم .تلمبه هاش تندتر شده بود و خشن تر . اندازه ده تا سکس به من حال می داد . وقتی هیکل پشمالو و دستای بزرگ اش بدن لخت و سرخ شده منو گرفته بود و با تمام قدرت می گایید . کیرم شق شده بود و با تلمبه هاش می خورد به رونهام .انگار می خواست راحت تر باشه و سریعتر تلمبه بزنه ، کیرش رو کشید بیرون و پای خم شده ام رو با دستش کنارش باز کرد و پاهام رو دو طرفش نگه داشت و شروع به کردن من کرد . کیرم رو توی دستش گرفته بود و همزمان که منو می کرد ، کیرم رو می مالید .بهش نگاه می کردم ، عرق کرده بود و بدن مردونه و پشمالوش رو از بین پاهام می دیدم که داره منو می گاد ، تلمبه ها سریعتر شده بود ، عمیق نمی زد ، یه کم ایستاد ، کیرم رو ول کرد و کمی منو چرخوند و عقب تر برد ، دستش روی سینه هام بود و سعی می کرد خیلی فشار نده ، و تلمبه هاش رو سریعتر می زد ، محکم محکم تر شد ، وقتی کیرش به پروستاتم می خورد واقعا از درد و شهوت اه وناله ام بلند می شد ، توی یکی از تلمبه ها ، آبم اومد و ریخت روی شکمم ، تلمبه هاش وحشتناک شده بود ، دستش رو روی گلوم گرفت و چند تا تلمبه محکم زد و همونجوری که کیرش داخلم بود و پاهام حسابی باز شده بود و دور کمرش بود ، اومد روم و آروم شد و متوجه شدم که ارضا شد .هیچوقت آبی داخلم ریخته نشده بود ، ولی اینبار به شکل وحشتناکی دوست داشتم آب احمد داخلم ریخته می شد ولی خب هر دو نمی خواستیم این اتفاق بیفته . چند بار کیرش رو داخلم محکم ضربه زد ، بغلم کرد و در حالی که یه کم از پاهامون بیرون تخت بود من زیرش بودم و اون هم کل بدنش روی بدنم بود . بدنش حسابی داغ بود . توی بغل پشمالوی احمد بهترین جا برای بستن چشما بود . یه کم که گذشت ، کیر نیمه خوابش رو در آورد ، منو تمیز کرد و کاندوم رو در اورد و کنارم دراز کشید ، لخت و گاییده شده توی بغل یه مرد باحال بودم . چشمامونو بسته بودیم و دستاش روی سینه ها و بدنم می چرخید .کمی که به خودمون اومدیم ، گفت یه چی بخوریم بریم دوش بگیریم ؟ گفتم باشه . رفتم سرویس و صورتم رو شستم و اومد بیرون ، احمد لخت بود و منم همینطور ، رفتم شورت پوشیدم و رفتم توی آشپزخونه خواستم روی صندلی بشینم که احمد بغلم کرد و کنار کانتر ایستادم ، یه کم نون و ژامبون و چیپس آورده بود و برام درست می کرد که من بخورم . گیج بودم . بین احمد و کانتر بودم و بدن پشمالوش و کیر نیمه خوابش به بدنم می خورد و اصلا حواسم نبود که چی میخورم . احمد پرسید : خیلی که اذیت نشدی ؟ گفتم خوب بود . از دهنم پرید که مرسی . خندید و گفت : مرسی که کردمت !؟ بازم دوست داری بکنمت ؟ خندیدم و گفتم : فقط تو بکن . مال خودتم فقط .من واقعا اشتها نداشتم اونقدر و نمی خوردم ، فقط ایستاده بودم و احمد هم گاهی می خورد و گاهی خودش رو بهم می مالوند . دید که کاری نمی کنم ، گفت بریم دوش بگیریم ؟ گفتم باشه .رفتیم داخل حموم و احمد خیلی مهربون و با احساس مالکیت بدنم رو می شست و گاهی سوراخم رو آروم نوازش می کرد . یه لیف داد و با شامپو بدن ، کمی بدنش رو شستم و کیرش رو حسابی شستم . بیشتر با کف می مالیدم و کیرش آروم آروم داشت بلند می شد . یه کم زیر دوش بدنم رو مالید و اومدیم بیرون .اونروز برای من خیلی عالی بود . کمی بیرون گشتیم و رفتم خونه . من و احمد دیگه کیس ثابت هم شدیم و هر وقت هر کدوممون نیاز داشت برنامه می چیدیم .نوشته: mahyar BFT
60