سلام اسمم مهراد هست(اسم تغییر ندادم) 16 سالمه این خاطره ماله 2ماه پیشه. من خیلی خوشگلم (سوسول هستم) تو لرستان زندگی میکنم رفیقای خوبی دارم تا اینکه تو باشگاه با یه پسر دوست شدم اسمش علی هست خیلی لات بود بود و پر رو کم کم با هم صمیمی شدیم در حدی که انگشتم میکرد منم جرعت نداشتم چیزی بهش بگم کم کم منو میبرد قلیونی(یادم رفت بگم هم سن. خودمه علی) علی خیلی منو دوست داشت میگفت خشگلی از وقتی باهاش دوست شده بودم کسی تخم نمیکرد چیزی بهم بگه. یه روز شایعه کرده بودن علی منو میکنه و منو ساپرت میکنه علی خیلی عصبانی بود گفت بیا بریم قلیونی منم موتور دارم رفتیم اونجا هیچکی نبود رفتیم تو یکم قلیون کشیدیم اومدیم بیرون علی گفت برو تو جنگل یه چرخ بزنیم گفتم علی کار دارم گفت جون من برو عصاب ندارم گفتم باشه داداش خلاصه رفتیم تو راه علی خیلی حشری شده بود انگشت میکرد کیرشو میچسبوند بهم یه لحظه وایسادم کنار پیاده شدم گفتم علی نکن خوشم نمیاد گفت بی جنبه باشه دوباره سوار شدیم تو راه علی گفت برگرد خونه ما یه چیزی جا گذاشتم خوشحال شدم گفتم باشه رفتم در خونه شون گفت وایسا تا بیام گفتم کس کش زود بیا(بچه پرو شده بودم) خندید گفت باشه دیدم رفت تو گفت مهراد بیا کمرم درد میکنه اینو جا به جا کنیم گفتم باش رفتم تو دیدم علی از پشت چسبید بهم گفتم علی نکن بدم میاد دیدم چاقو در اورد گذاشت کنار پهلو گفت بچه کونی یا میکنمت یا میکشمت منم گریم گرفت(بچه سوسولم) گفتم علی به داداشم میگم خندید گفت برو بگو خلاصه منو خابوند شلوارم در اورد شلوار خودشم در آورد تا کیرشو دیدم گریم شدت گرفت گفتم علی به خدا دیگه باهات حرف نمیزنم گفت نزن من باید بکنمت بچه خوشگل گریم شدت گرفت اومد پشت (من بدنم خیلی کم مو هست اصلا مو نداره) گفت جون چه چیزی زبونش گذاشت در سولاخ کونم لیس میزد منم کم کم حالم خراب میشد یه دفعه گفت چیه خوشت اومده منم گفتم اره بکن گفت باش کیرش که خیلی کلفت بود گذاشت در سولاخم فشار داد گفتم یواش تا حالا ندادم گفت خر خودتی یه دفعه تا اخر کرد تو کونم منم حالت بیهوش شدم گفت مهراد چی شد به خدا فکر کردم شوخی میکنی غلط کردم کیرشو در اورد منم گریه میکردم بلند شدم نمیتونستم پا شم گفت نرو گفتم بیا این ور دیگه باهات حرف نمیزنم به خدا از خونشون با گریه بیرون رفتم سوار متر شدم نمیتونستم خوب بشینم دوباره گریه کردم رفتم خونه دیگه از اون به بعد باهاش حرف نزدم…خاستم بگم برای همه بچه باز ها متأسفم این کار عاقبت نداره…نوشته: مهراد
55