تلافی سر کون کنم در آوردم

سلام داستان محتوای همجنس گرایانه داره احمد هستم بیست و پنج ساله و ابن داستانی که تعریف میکنم مال حدود ده سال پیشه دیدم بعضی ها میان از کون دادن و اینها تعریف میکنند اومدم این داستان رو واسه نوجوانان تعریف کنم که یه وقت خر نشن تو دام آدم های کثیف و رزل بیافتن این هم داستان نیست و ضمنا خاطره است از لاشی گری آدم ها و نشون میده که چقدر بعضی ها کثیف هستند از بچگی خیلی با خودم ور میرفتم اول جق میزدم و بعدش هم با کونم ور میرفتم نمیدونم چرا اما یه حس خوبی بهم میداد فیلم گی هم دیده بودم و میخواستم بدم به یه نفر اون موقع ها اینطور بود الان خوب شدم خوشبختانه ولی اون موقع یه حس گی خفیفی تو وجودم بود یه رفیق داشتم به اسم محمد خیلی باهاش اوکی بودم و بعدش هم باهاش قرار گذاشتم که بهش بدم آدم خوبی به نظر میومد و ساکت از نظر قد و هیکل هم ازم بزرگتر بود بعد من رو برد خونشون و دیدم سه نفر دیگه هم توی خونشون بودن یه پس خوشگل به اسم ابراهیم یه پسر کچل که اونم اسمش محمد بود و اون یکی هم که یه ذره قوی هیکل بود رو اسمشو یادم نیست درست من یه نگاه به محمد کردم گفتم اینا کین ؟ یه لشکر آدم اوردی ؟ محمد گفت نترس خودی هستن بعد همگی لباس هامون رو در اوردیم رفتیم حمومشون که یکذره بزرگ بود بابای محمد معتاد بود ولشون کرده بود رفته بود ننش هم که از صبح تا شب توی قالی بافی ها کار میکرد خونه ممد هم شده بود به یه جنده خونه برای پسرا و منم اسمش رو گذاشته بودم حجله گاه پسران جایی که کیر رو تا ته میکنند تو کونت و آبشون رو هم با قدرت میریزن توت طوری که همه مردانگیت میریزه اول اون یکی محمد کچله اومد شروع کرد به کردن و گاییدن ابراهیم خوشگله وجدانا ابراهیم عجب چیزی بود خیلی خوشگل بود و منم روش کراش زدم و خواسم بکنمش پسر کچله ابراهیم رو تند تند میکرد و وقتی تخماش به کون ابراهیم برخورد میکرد چالاپ چالاپ صدا میکرد تو حموم ابراهیم هم هی آه آه میکرد محمد خودمون اومد یه تشک پهن کرد کفحموم منو خوابوند یه ذره انگشت مالی کرد و کیرش رو فرو کرد تو قبلا خیلی خودمو با شما گشاد کرده بودم ولی بازم خیلی درد داشت و اشکم در اومد یه نگاه به پشت سرم کردم دیدم اون پسر سومیه داشت فیلم میگرفت منم ترسیدم گفتم چرا فیلم میگیرید محمد تیغ اصلاح رو گذاشت زیر گلوم و گفت زر اضافی نزن بر گرد منم ترسیدم گفتم باشه بهش گفتم آبرومونو که نمیبرید ؟ اونم گفت نترس کونی این فیلم رو میگیریم واسه حق سکوت بعد اون یکی محمد کچله گفت اینقدر نترسونش بد بختو نترس هیچیت نمیشه حسابی حال هم میکنی بعد یکی زد در کون ابراهیم و گفت اینو میبینی اینم روزای اول میترسید اما الان حال میکنه بعدش دو نفری افتادن به جونمون و مثل وحشی ها شروع کردن به کردن ما محمد کچله خیلی باحال ابراهیم رو میکرد بلندش میکرد و ایستاده میکردش اما این محمد خودمون فقط خوابیده بود رو من و میکرد تو منم زیرش داشتم له میشدم از اثر حرارت پتو زیر کیرم ارضا شدم و ریختم رو پتو اون یارو عه هم که فیلم میگرفت نامرد از صورتامون داشت فیلم میگرفت و صورتمون رو نوازش میکرد و میگفت جون بعد هم آب محمد خودمون اومد کیرش رو تا ته کرد تو کونم منم خیلی سوختم و آبش اومد تو کونم بعد هم بلند شد از روم و نفس نفس میکرد مثل گرگ ها بعدش هم اون محمد کچله اومد بالا سرم و کیرش رو کرد توم و گفت اینجور میکنند هان هان یاد بگیر اینقدر هم بد تلمبه میزد که نگو اون یارو هم که فیلم میگرفت رفت سراغ ابراهیم و یه ذره کردش و آبش رو ریخت تو ابراهیم و وقتی در اورد کیرش رو دیدم که آبش داشت میچکید خلاصه و در نهایت محمد کچله در حالی که کیرش تو کونم بود منوبلند کرد و آبشو ریخت توم ولی خلاصه اینکه منو ابراهیم اونروز گاییده شدیم به معنای واقعی آخرش هم سوراخم شده بود اندازه یه گردو که داشت باز و بسته میشد هر جفت پاهام رو اورده بودن بالا منو گذاشتن جلو آینه حموم و گفتن به به نگاه کن ببین سوراخ زیبات رو چه کردیم خلاصه اون محمد کچله هم گفت برو یه آب قند درست کن و بیا حیفه این سوراخ رو اوبی نکنیم اون محمد هم جنگی رفت یه آب قند درست کرد و من رو بالا گذاشتن و آب قند رو ریختن تو کونم و با اون گوش پاک کنه یه ذره تو کونم بهم زدن تا مثلا اوبی بشم بعد اون قضیه که اومدم بیرون از خونه محمد احساس میکرد روده هام باز شدن از ابراهیم پرسیدم گفتم تو از کی میای اینجا ؟ گفت فایده ای نداره دیگه تمومی هم آب قند ریختن تو کونت همم آب منی همم ازت فیلم گرفتن گفت من که امسالو اینجام سال دیگه از این شهر میرم واسه همین امسال رو به چشم حال کردن میبینم اگرم به کسی چیزی گفتم میرم پیش پلیس ازشون شکایت میکنم بعد اون قضیه هفته ای یه بار منو ابراهیم رو میکردن بعدش هم چند تا بچه خوشگل دیگه رو اضافه کردن من و ابراهیم که پیشکسوت شده بودیم دو تایی با هم میکردن تو کونمون و بعضی وقتها هم با دست میکردن تو کونمون یکی از اون بچه جدیدا تاقت نداشت کونش پاره شد و خون اومد رفت دکتر الکی گفته بود با موتور خوردم زمین خانوادش هم مشکوک شده بودن دیگه نیومد خلاصه تا دوسال منو و اون پسرا رو کردن که دیگه خسته شدن و منطقه حجله گاه کنسل شد چند سال پیش هم یه تلافی درست و حسابی به این آقایون بکن کردم و انتقام سختی گرفتم که اینجا جاش نیست بگم و خوب خلاصه این بود داستان مننوشته: احمد

263