اون مست بود من ساک میزدم

سلام سلام.این اولین داستان منه اینجا و موضوع داستانمم گی هستشمن الان ۲۳ سالمه و اسمم آرمانه. از خودم بخوام بگم یه پسر مو فرفری و تپل و سفیدم که بدنم کم مو هستش اما پاهام مو داره و. شیو نمیکنم.ولی سینه هام بزگن و نوکشونم صورتیه .بگذریمحدود دو سال پیش شب محرم بود و من و داداشم خونه داداشم تنها بودیم که یکی از دوستاش به اسم محمد زنگ زد و گفت من دارم میام اونجامنم اولین بار بود که میدیدمش من و داداشم داشتیم فیلم میدیدیم و نفری یه لیوان آبجو خورده بودیماین دوستش که اومد دیدم یه مرد برنزه خوش هیکل و خوشتیپ که خیی قیافه زشتی داشتمن کلا ادمای برنزه و هیکلی دوست دارم و سریع حشربم میکنناین اومد و ما دیدیم خیلی مسته و نشست یه نیم ساعتی باز عرق خورد و بیهوش شدما سه تا تو حال بودیم و داداشم مشغول فیلم دیدن بود ساعت شد ۱شب و داداشم رفت خوابید تو اتاق خودش و واسه تو حال جا انداختمن منتظر بودم داداشم خوابش ببره و کلی کشیک دادم تا خوابیدمن حدود یک ساعت و نیم با این اقا محمد ور رفتم و بقلش کردم و بوسش کردم اصلا تکون نخورد که نخوردولی باز ترس داشتم .دیگه دل و زدم به دریا و دستم و بردم سمت کیرش که شل و خواب بود دستم و برداشتم باز با بازوهاش ور رفتم رفتم دوبارع به کیرش دست بزنم دیدم برگشت و لبش و گذاشت رو لبام و شروع کرد قربون صدقه رفتنیهو متوجه شد من سینه دارم و افتاد به جون سینه هام و شروع کرد خوردن و مالیدنکم کم لباسامون در اومد و با شورت شدیمگفت واسش ساک بزنم و خودش خوابید و منم رفتم بین پاهاش وااااای میشه ارزوم بود ساک زدن کیر شرتشو کشیدم پایین دیدم یه کیر خوشگل و خوشتراش شکلاتی اومد بیرون یه کیر کلفت و ۱۸ سانتیشرو کردم خوردن (من تو ساک زدن استادم از بچگی ساک میزنم)گفت بسه الان ابم میاد و منو خوابوند رف بکنه توم که نزاشتم اخه خیلی میترسم و هنوزم جرات دادن نداشتم هنوز پلمپم باز نشده خوشبختانه یا متاسفانهیکم لا پایی زد و گفت بیا ساک بزن دوبایکم ساک زدم تا ابشو با شدت خالی کرد رو لبام و سینه هام شده بودم مسل جنده ها اونشب قشنگ با دستام سینه هام و جمع کردم اوردم بالا که بریزه روشرفتم بلند شم دیدم منو کشید پایین و شروع کرد واسم ساک زدنبرای اولین با یه پسر از ته دل واسم خورد و من با تمام وجود ارضا شدم و کل ابم خورد و بعدش لب گرفتیم من رفتم دسشویی خودم و تمی کردم برگشتم دو نخ سیگار کشیدیم شمارم و گرفت و صبح دیدم نیست…اگه خوشتون اومد بقیشم بگم…نوشته: آرین

43