سلام من مهسام ۱۵سالمه.خییییلی زیاد دختر حشریای هستم و عاشق سکس خشن و بیدیاسامم. چهرم جوریه هرکی میبینه فک میکنه هیجده نوزده سالمه.سینه هاام کوچیکه ولی بجاش بین دوستام به کون قلمبه معروفم جوری ک باشگاه میرم همه میپرسن چ حرکتی میزنی انقد کونت خوبه.اووو حالا بیخیال اونو.تابستون پارسال بود ک تصمیم گرفتم برم باشگاه بیلیارد.هم علاقه داشتم هم کلا عاشق محیطایی ام ک پر از پسره. رفتم و صاحب باشگاه یه پیرمرد حدودا هفتاد ساله بود.یه پسره رو بم معرفی کرد.دیدین پسرایی ک خیلی حالت چهرشون سرده پوستشون مث گچه چشم ابروشون مشکیه؟دقیقا عین خوناشاما. عا دقیقا شبیه همونا بود منم ک خیلی دوس داشتم.اصن پسر نوزده تا سی ساله میبینم خیس مییشم حالا دیگه اون شکلی ام باشه اصن اوف.یکم ک گذشت این پسره ک اسمشم وحید بود باهام صمیمی تر شد و ی جورایی اوکی شدیم باهم. ولی کل رابطمون فقط درحد لب و گردن و یه تاچ معمولی بود.منم ک اونجا یه جورایی خونه شده بود واسم باشگاه همیشه خلوت بود انقد راحت بودم بعضی وقتام با تیشرت خالی نشسته بودم کسینبود ک. اقا این صاحب باشگاه پیرمرده همش اصرار داشت ک شما باهم سکس کنید چرا به هم نزدیک نمیشید و اینا.منم هروقت ب وحید میگفتم میگفت نه همینقدر بسه سنتم کمه دختری بیخیالش.یه بارم شرط بستیم ک اگه من تونستم حشریش کنم ک منو بکنه میبرم اگر نه هم اون برده پنج میلیونو.خلاصه من خودمو گااایییدم این یه ذره حرکت نمیزد کیرش سیخ شده بود ولی نچ.دس نمیزد ب مندیگ بیخیال شدم چند روز بعدش بهش گفتم بیا بیلیارد شرطی بزنیم اگ من بردم ک واست ساک میزنم اگ تو بردیام هرچی خودت بگی.قبول کرد.و منم نمیدونم با چه نیرویی اون بازی رو بردم فک کنم بخاطر علاقه زیادم ب کیر بود:)))اولش گفت نه ولی بعد راضی شد.باشگاهم خلوت بود هبچکس نبود حتی صاحب باشگاهیه اتاق کوچیک داشت ک نماز خونه بود رفتیم اونجا.منم ک تااون موقع کیر از نزدیک ندیده بودم اصن بلد نبودم ساک بزنموایساد گفت بخورش دیگه مگه نمیخواستیشزانو زدم جلوش من پشتم ب دیوار بود اون جلوم وایساده بودشلوارشو دراوردم ک دیدم بعله قراره دهنم جر بخوره.یکم سرشو کردم تو دهتم و باهاش ور رفتم انگار فهمید بلد نیستم.دستامو گرفت بالاسرم گفت گشنته؟ارع؟بعد دوتا محکم زد تو گوشم از خدا ک پنهون نیس از شما چ پنهون داشتم حال میکردم کتکم میزدهمینجوری ک دستامو گرفته بود کیرشو تا نصفه کرد تو دهنم.عق زدم دیگه جا نداشتم کیرشم خیلی کلفت بود تو دهنم ب زور جا میشد.با اون یکی دستش چندثانیه گلومو محکم فشار داد نفسم داشت بند میومد.سرم ک چسبیده بود ب دیوار کیرشو محکم تا ته کرد تو دهنم داشتم خفه میشدم.یکم نگه داشت ک دیگه داشتم میلرزیدم کیرشو دراورد تونستم نفس بکشم.دوباره کردش داخل محکم داشت تو دهنم تلمبه میزد منم هم درد داشتم هم حال میکردم .لعنتی کیرش خیلی خوشمزه بود.بیست دقیقه طول کشید ابش میاد وسطاشم کیرشو درمیاورد میزد تو گوشم یا با لبام بازی میکرد.اخراش ک بود دوباره کیرشو تا ته کرد تو دهنم لبام چسبده بود ب تخماش ابشو ریخت تو دهنم منم دیگه نا نداشتم گفت قورتش بده .ولی جدی خوشمزه بود بنظرم چندش نبود.بعدش شلوارشو کشید بالا رفت بیرون رفتارشم کاملا عادی بود انگار نه انگار داشته دهنمو میگاییده.دوبارع سرد شده بود مث قبل.گذشت بعد چند روز دلم حسابی کیر میخواست گفتم امروز ک میرم براش تیپ بزنم ک حشری شه شاید یه فرجی شد این مارو کرد خخخخرفتم باشگاه کلید داشتم صبح بود هنوز نیومده بود.لباسامو دراوردم جوراب ساق بلند پوشیدم یه تیشرت لش تنم بود و شورت لامبادا.کفشمم الستار بود عوضی خودم نگاش میکنم حشری میشم الستار خیلی خوبه.یه نیم ساعت صبر کردم اومدشهمه جا تاریک بود لامپاروخاموش کرده بودم خودمم نشسته بودم رو یکی از میزا.اومد کلی تعحب کرد از لباسامم فهمید میخام کرم بریزم.بعد گفت این لباسا چیه پوشیدی مگه اینجا خونه خالته.گفتم عه وحید چرا عصبانی میشی مگه چشه.گفت امروز باید فلان چیزو یادت بدم.گفتم اووو بیخیال بزار حال کنیم گفت ن حوصلع ندارم اونم اخرین بار بود.گفتم باشه ولی میدونستم میتونم حشریش کنم ک امروز جرم بده.وسط تمرین انقد کرم ریختم و عشوه اومدم واسش گفت گمشو برو لباساتو بپوش.منم رفتم ک بپوشم دیدم خودشم اومد.گفت حالا ک بساط پهنه یه حالیام بده انقد زور زدی.کلی ذوق کردم ک گفت اگ تجربش کنی فک کنم اخرین باری باشه ک بخوای زیرم باشی.اومد بلندم کرد گذاشت رو مبل بوسم کرد و داشت میمالید پاهامو باز کردم گفتم ببین واسه تو چ خیسه.گفت نگهش دار فعلا قرار نیس چیزی بره توش.تعجب کردم از حرفش ک گفت بشین رو پام هرکاری هم گفتم بگو چشم.اومدم بگم ک زود تو گوشم و بلند گفت هرکاری.بعد دستامو پشت سرم بست رفت بالا درو قفل کنه.یکم ترسیدم ولی گفتم مگه همونی نبود ک دلت میخاس؟اومد نشست گفت میخوام خونتو مزه کنم.گفتم جانم؟؟؟بعد یه تیغ از تو کشو دراورد گفت قول میدم درد نداره بشرطی ک صدات در نیاد.فقط نالع بشنوم.گفتم چشم.نشستم رو پاهاش تیغو اروم میکشید ب ترقوه هام ک داشت خون میومد.یه لحظه از ترس جیغ زدم ک تیغو فشار داد رسید ب استخونم از درد داشتم میمردم.گفت صدات در نیاد.بعد ک خط انداخت شرو کرد ب میک زدن.خیلی از کارش تعجب کردم ولی واقعا حال میکردم با اون لبای داغش رو زخمام.یه قطره خونم نمیزاشت بریزه همشو میک میزد.داشتم حال مبکردم ک گفت پاشو بسه.گفت خم شو رو میز ک با کونت کار دارمبعد کمربندشو دراورد اول کشید رو لبام گفت ببوسش بعد شروع کرد ب زدنم با کمربند.خیلی دردناک بود ولی از یه طرفم حال میداد.بعد بلندم کرد انداختم رو مبل دوبارهدستامم ک پشتم بستع بود .شروع کرد ب خوردن کصم.واقعا عالی میخورد خیلی حال کردم ولی ارضا نشدم.گفت با پاهات کیرمو از تو شلوارم دربیار بمالش واسم.کاری ک گفتو کردم کیرش سیخ بود.پاهامو انداخت رو شونه هاش کیرشو گذاشت دم کصم.گفت دیگه با دختر بودنت خدافظی کن.دهنمو گرفت و با یه حرکت تا نصفه کردش تو کصم.از درد داشتم ب خودم میپیچیدم.کیرشو دراورد ک از کصم خون اومد انگشتشو خونی کرد گزاشت در دهنم گفت لیسش بزن.بعد سرشو گزاشت لای کصم و بقیه خونارو لیس زد.خم شد روم و با لبای خونیش لب گرفت ازم گفت مزش کن پاک بودنشو حس کن.بعد دوباره کیرشو کرد تو کصم این بار اروم.همینجوری ک داشت تا ته میبرد خم شد روم گفت میخوام واسم گریه کنی.میخوام اون صدای سکسیتو بشنوم.خیلی درد داشتم کصم هنوز خیلی تنگ بود واسه کیرش.بعد محکم و وحشی شرو کرد ب تلمبه زدن اشکم درارمده بود التماسش میکردم میگفتم درش بیار باز محکم تر میکرد.داشتم از حال میرفتم دیگه تخماش میخورد ب بدنم .گفتم وحید پاره شدم بسه.گفت مگه نمیخاستی جرت بدم؟گفتم نه غلط کردم باز محکمتر کرد.گفت کاریه ک خودت خواستی حالا تا ارضا نشمم خبری نیست از دراوردنش.دیگه کل صورتم از اشک خیس شده بود احساس ضعف داشتم.اومد کیرشو گرد تو دهنم و ابش اومد.حتی نمیتونستم بشینم بعد منو برد تو اون اتاق ک نماز خونه بود گفت یکم استراحت کن.از درد نمیدونستم چیکار کنم چقدر بی احساس شده بود حتی بوسمم نکرد.منو گزاشت تو اتاق گفت شاگرد دارم بعدا بیا بیرون .دروهم قفل کرد.منم داشتم از درد میمردم.یکم ک گذشت خوابم برد.بیدار ک شدم دیدم توبغلشم اونم لخته.باز گریم گرفت این دفعه از بی احساسیش.بغلم کرد یکم کصمو مالید اروم بعد گفت ببخشید.همه جام درد میکرد حتی لبامم زخم بود فقط صورتم کبود نبود.دستام داشت میلرزید محکم تر بغلم کرد گفت اروم باش کاری ندارم باهات دختر.البته من ک دیگه دختر نبودم ولی جملشو دوس داشتم.بعد گفت دست خودم نبود قرار نبود اینجوری بشه.خلاصه ک بعله بچه های گل توخونه:))همین بودو اوووو چقد طولانی شد.امیدوارم لذت برده باشین لحظه ب لحظش واقعی بودنوشته: مهسا
236