ویداخانم حشرش خیلی بالاست

سلام داستان من واقعیه اسم من ویداست. قبلا دوس پسرداشتم چنتا. دوس پسر اولم خیلی دوسم داشت. آشنامون بود حتی قصدازدواجم داشتیم اسمش میلاد بود.پسر چشم درشت و قد متوسط.ما بخاطر مخالفتایی که با ازدواجمون شد فک کردیم شایدبا سکس کوتاه بیان و وابسته هم بشیم.یکی دوبار اون اومد. یکی دوبار هم من رفتم پیشش واقعا عاشقش بودم و از جون دل میدادم. از همون اول حشری بودم و زود پا میدادم.یه مدت گذشت و یه خاستگار دیگه پیداشد و بین ماجدایی انداخت. یه بار که باخاستگارم از مدرسه برمیگشتم گفت بیاجلو بشین عقب کسی میشینه. منم بدون اینکه چیزی بگم جلو نشستم.بهش بی میل نبودم پسرخوبی بود. داشتم ب بیرون نگاه میکردم یهو وایساد .دیدم داره نگامیکنه. نگاش کردم کیرش بلندشده بود.یهو سینه هاموگرفت و لبمو خورد.من فقد جیغ میکشیدم میلاد…بعد از اینکه برگشتم ازش متنفرشدم و سعی کردم فراموشش کنم.اونم ازدواج کرد. کلا بکن در رو هستن پسرا‌.سال کنکورم بود میرفتم یه شهردیگه برا کلاس کنکور.اونجا با یه پسری اشنا شدم اسمش امین بود.من خیلی سادم هرکی میگ دوسم داره فک میکنم میاد میگیرتم.یبار گفت بریم خونمون کسی نیست ناهار بخورم بعد بریم دریا.رفتیم خونشون ناهارشو خورد .گفت بیا یه کم بخوابیم.من برا سکس اماده نبودم موهامو نزده بودم.هی میخواس دس کنه تو شلوارم دسشو میکشیدیم .این گذشت که چند بار بردم خونه دوسش و اونجا بش دادم.لامصب خیلی خوب کس میخورد. زبونش تیز بود .فقد لاپایی میزد و کس میخورد .لیسسس میزدا اوفف…یه روز میخواستم دکش کنم دیگ جوابشو ندادم .همون موقع بایکی دیگه بنام محمد آشنا شدم.همسن خودم بود خوشتیپ و پولدار…دو سه بارم تو ماشین به این دادم.البته بزور.نمیتونستم مقاومت کنم. درحد مالیدن…بعد از اون ازش جدا شدم رفتم دانشگاه. اونجا یکی پیدا شد گفت دانشجوی پزشکیم و باهم دوس شدیم.هر شب میرفتیم لب دریا .خیلی داغ بود. مینشست رو صخره تف میزد درکونم‌ و میکرد تو کونم. ی دستی کسمو میمالید یه دستی سینهامو میخورد.خوب بلد بود ارضام کنه. من خیلی دوس دارم با کسم بازی کنن. با یکی دیگم اشناشده بودم یه بار رفتم خونه پسر دومیه.کیر کلفتی داشت .میکشید رو کسم و اه میکردم…کل سرشو رو کسم میزاشت و لیسسسی مدت گذشت فهمیدم پسر اولیه دروغ گفته و دانشجو تکنسین اورژانسه ولش کردم.این دومیم ول کردم و برگشتم شهرم. پسری ک چن سال دوسم داشت و قبلا بش داده بودم باز باهام گرم گرفته بود.هر دفه ک خونه خالی بود بش میدادم.مهربون بود.ی روز یکساعت کسمو خورد اخرم تف زد درکونم و کیرشو کرد توش.من وقتی با اون بودم ب یکی دیگم دادم ولی ولش کردم.من اینو ک همشهریم بود دوسش داشتم. توبه کردم از گناهام و دوس داشتم با یکی باشم و یکساله که فقط با یکیم.عجب کیری داره وقتی میزنه رو کسم ناله میکنم میگم بازم میخوام.امیدوارم بهم برسیم اگ بابام بزاره.نوشته: ویدا۹۹

92