سلام بچه ها اسم من پرهامه ۱۹ سالمه و این داستان کشیده شدن من به دودول بازی و بعد هم کونی شدنمه.من همیشه بچه خوشگل بودم و بدنم خیلی کم مو داشته و نه لاغر بودم و خیلی هم تپل نبودم. همه چیز از وقتی کلاس هفتم بودم شروع شد. با یکی از دوستام داشتیم تو خیابون دوچرخه سواری میکردیم که کم کم بحث سکسی و اینا شروع شد. ماهم به خاطر سنمون خیلی کنجکاو بودیم و با اشتیاق حرف میزدیم که پیشنهاد کرد تا همو بکنیم. منم کنجکاوی و حشریتم باهم قاطی شده بود و رو هوا قبول کردم. خلاصه یه خونه نیمه کاره درحال ساخت پیدا کردیم که اون روزا هیچ کارگری توش مشغول نبود. رفتیم داخلش و دوستم شلوار منو با خودش کشید پایین. بعدش منو برگردوند و کیرشو از پشت گذاشت لاپام . من که یهو انگار یه حس عجیبی بهم دست داد طوری که دیگه دوست نداشتم از پشتم جدا بشه و همهش میخواستم محکم تر بغلم کنه و اون حس تا مدت ها بعدش تو وجودم موند. بعدش اونو از خودم جدا کردم و با اینکه خوشم اومده بود ولی دیدم ضایعس فقط اون کرده باشه و من نه. خلاصه دوستمو چرخوندم و کیرمو گذاشتم لاپاش و چند ثانیه نگه داشتم. دوباره چرخیدیم و دوستم کیرشو کرد لاپای من و بازم اون حس عجیب…این ماجرا گذشت ولی اثرشو رو من گذاشت و باعث شد بعدش هرموقع حموم میرفتم خودمو از پشت به دیوار بچسبونم و حس کنم یکی از پشت بغلم کرده. این حالت هم تا چند سال ادامه داشت ولی من بخاطر ترس هیچوقت بروز نمیدادم تا اینکه رفتم دبیرستان و بخصوص ۱۶ سالگی که همه میدونن اون سن چقدر آدم حشری میشه . برای من شروع جق زدن ها و علاقه به هرچیز سکسی از ترک دیوار بگیر تا جنس مخالف و موافق بود.هر روز حموم میرفتم و کم کم موقع جق زدن خودمو انگشت کردم و یواش یواش به این کار معتاد شدم.هر روز حشری تر از قبل. خیلی زود کارم از انگشت و خودکار گذشت و به خیار و این حرفا رسید.بعد از یه مدت دیگه کاملا حس میکردم سوراخم گشاد شده. علاقه داشتم خیار رو بذارم زمین و بعد بشینم روش. وقتایی که خیار تو کونم بود و کیرمو میمالیدم از فرط حشر حاضر بودم همون لحظه برم تو خیابون و اولین پسری که میدیدم رو بیارم خونه تا ترتیبمو بده ولی هر بار که جق میزدم بعدش بیخیال این قضیه میشدم.یه بار که حموم بودم و طبق معمول خیار رو تا دسته تو کونم کرده بودم دیگه جق نزدم و گفتم از حموم برم بیرون که شاید یکی از بچه ها رو پیدا کنم و بهش حالی کنم طدلم کیر میخواد. یه خورده خوشگل کردم و از خونه زدم بیرون. مستقیم رفتم به کلوپ محل. با اینکه خودم پی اس۴ داشتم ولی بازم همیشه میرفتم کلوپ پیش بچه ها. به محض اینکه وارد شدم چشمم به رضا افتاد. بقیه بچه ها اونجا داشتن بازی میکردن ولی فقط رضا بود که داشت با یه دسته پی اس۴ ور میرفت انگار که خراب شده . رفتم جلو بهش سلام کردم اونم جوابمو داد و اینم بگم که رضا از اون بچه هایی بود که همیشه تو نخم بودن و یه جور خاصی بهم نگاه میکردن. رفتم جلو و سلام و احوال پرسی و از دسته بازیش پرسیدم که گفت خراب شده و نمیدونه کدوم قسمتشه. بهش گفتم خوب منم کنسول بازی دارم و بذار دستشو بیارم مقایسه کن شاید بفهمه ایرادش چیه. اونم گفت باشه و سریع پریدم از خونه دسته رو اوردم دادم بهش. رضا یخورده با دسته ور رفت و چندبار با کنسول امتحان کرد تا اینکه عمدا دسته ها رو قاطی کرد و گفت که این(دسته سالم من) مال خودشه و مثلا اومد زرنگ بازی در بیاره. بهش گفتم دستمو بده من که میشناسم کدومش برا منه و اونم بیشتر زد زیرش. منم یخورده خودمو بهش چسبوندم و بیشتر ازش خواهش کردم. یه لحظه انگار حس شیشمش فعال شده باشه اومد در گوشم گفت که اگه میخوام دستمو بهم بده باید بهش کون بدم…منم انگار منتظر همین حرف بودم و سریع بهش گفتم باشه فقط دستمو بهم بده. بعدش انگار که یه شوخی بوده همه ش. بحثو عوض کرد و چیزای دیگه گفتیم. یخورده که گذشت من خودمم دیگه ماجرا رو به شوخی گرفته بودم برگشت گفت که بریم خونه مادربزرگش یه چیزی برداره و دستمم بهم بده و خندید.باهم راه افتادیم و رسیدیم خونه مامان جونش. کلید انداخت درو باز کرد و رفتیم داخل فهمیدم کسی خونه نیست. من تو راه پله منتظر موندم که بره و بیاد ولی دیدم که صدام کرد. وقتی رفتم بالا سریع از پشت منو گرفت و یه دستشو کرد تو شلوارم و با انگشتش سوراخمو میمالید. من کم کم شل شدم تو دستش . راه افتاد سمت اتاق و منم همینجور انگشت تو کون دنبال خودش برد . هر دو قدم یه جا منو نگه میداشت تا جای انگشتشو درست کنه و دوباره راه می افتادیم. دیگه قشنگ انگشتش تو سوراخم بود که منو برد سمت اتاق خواب. به محض اینکه رسیدیم در اتاق انگشتشو دراورد و شروع کرد منو لخت کردن. همه ش هم میگفت که دیدی چقدر دنبالت بودم اخر بدستت اوردم🤣 .خلاصه منو که لخت مادرزاد کرد نشست و سوراخمو نگاه کرد. منم که کونم تازه از خیار پذیرایی کرده بود گشاد گشاد بودم. یخورده به سوراخم دست زد و قربون صدقه رفت منم دیگه کامل شل کرده بودم. یه تف زد و ۲تا از انگشتاشو باهم کرد داخل. گفت پرهام جون میبینم که قبلا دادی خیلیم دادی چون سوراخت عین خاله الکسیس شده . چرا به ما نمیدادی نامرد مگه از ما خار داشت؟همین حرفاش بیشتر حشریم میکرد و باعث میشد شل تر بشم و کاملا تحت اختیارش بشم. رضا شلوار و شرت خودشم در اورد و از پشت بهم چسبید . همون حس قدیمی دوباره اومد سراغم . بعدش ولم کرد رفت دستشویی و سریع برگشت و دیدم کف دستش مایع دستشویی ریخته. کمرمو خم کرد و شروع کرد مالیدن مایع به سوراخم و کیر خودش. بعدش بلافاصله کرد توم و یخورده نگه داشت. میگفت تو کونی خودمی و جنده بودی ما خبر نداشتیم . سووووراخو ببین چقدر گشاد کردی ماشالااااه. بگو ببینم قبل من به کیا دادی؟ منم میدونستم که باور نمیکنه با این سوراخ گشاد دفعه اولم باشه واقعا دارم کون میدم بیخیال حواب دادنش شدم.همونجور که از پشت گرفته بود شروع کرد به تلمبه زدن و با کیرم بازی کردن.به یک دقیقه نکشید که آبش اومد . سریع کیرشو کشید بیرون و آبشو ریخت کف دستش. منم یه ذره با کیرم بازی کردمو آبم اومد. رفتیم دستامونو شستیم و از خونه زدیم بیرون.چند روز از اون ماجرا گذشت و دیدم تو واتس اپ پی ام داد.بهم گفت دسته پی اسم پیشش جا مونده و نمیخوام دوباره برم بگیرمش و کلی استیکر خنده گذاشت.سریع جواب دادم که چرا میخوامش خیلی. اونم یه جووووووون نوشت که ۸ خط ووووو داشت و بعدش بهم گفت که اون روز ظهر ساعت ۳ خونهشون باشم چون کسی خونشون نیست و مکانه. منم اوکی دادم رفتم دستشویی خودمو خالی کردمو بعدش سر ساعت اونجا بودم. بهش تک انداختم و درو باز کرد.رفتم بالا دیدم داره بازی میکنه. وقتی منو دید اومد سمتم و بدون هیچ مقدمه ای لخت لختم کرد. اینبار به جای مایع دستشویی رفت از کشو وازلین اورد و مالید سوراخم. منم که تشنه کیر بودم سریع شل کردم. این بار به پشت دراز کشید رو زمین و به من گفت خودم بشینم رو کیرش. چیزی که خودمم دوست داشتم . منم نشستم و شروع کردم بالا و پایین کردن. یه خورده گذشت من منتظر بودم دوباره آبش بیاد که دیدم گفت بلندشم و منم بلند شدم. بردم سمت تلویزیون. نشست رو مبل و بهم گفت دوباره بشینم روش. منم کیرشو تنظیم کردم و قشنگ نشستم رو کیرش و تا ته رفت تو کونم. دسته بازی رو گرفت و مشغول بازی شد و بهم گفت همونجور بشینم. یکی دو دقیقه گذشت بهم گفت پاشم از رو کیرش. یه خورده دیگه بازی کرد و بعد دوباره منو نشوند رو کیرش. من اون لحظه تو اوج حشر بودم و دوست داشتم کاش یه نفر دیگه ام اونجا بود تا به اونم میدادم. حدود نیم ساعت همینجوری مشغول بازی با پی اس۴ و کون من بود و هرموقع که میخواست آب بیاد میکشید بیرون و بازی میکرد بعد دوباره میکرد تو کونم .تا اینکه کنترلش رو از دست داد و آبش با فشار پاشید تو کونم قشنگ گرماشو حس کردم.دوباره رفتیم دستشویی که خودمونو بشوریم که دیدم اینبار گوشیشمبا خودش آورده. چیزی نگفتم . وقتی نشستم تا آبش از کونم بدم بیرون دیدم داره از سوراخم و آبی که ازش بیرون میریخت فیلم میگیره.منم چون هنوز آبم نیومده بود هنوز حشری بودم و دوست داشتم هرکاری که میخواد بکنه. از دستشویی اومدیم بیرون و تو حال یخورده دراز کشیدیم و من خداحافظی کردمو اومد خونمون گرفتم خوابیدم.شب وقتی از خواب پا شدم دیدم پی ام داده بهم و یه ویدئو هم هست. باز کردم دیدم نوشته گوشه ای از هنرنمایی های پرهام. فیلم خروج آب از کونم بود. دوباره حشرم زد بااالا و دوست داشتم بازم بکنه و اینبار آب کیرشم بخورم ولی هیچی بهش نگفتم و جق زدم و فکر دادن دوباره از سرم پرید.یه چند روزی گذشت و منم خودمو با جق و خیار مشغول کرده بودم که دیدم دوباره پی ام داد. نوشت پرهام جون نظرتو نگفتی؟ تازه اون کلیپ گوشه ای از هنرنمایی هات بود. یخورده ترسیدم گفتم نکنه این عوضی بازم فیلم گرفته باشه اونم از چهرهم؟! خلاصه داشتم تصمیم میگرفتن که چی جوابشو بدم که دیدم داره فایل میفرسته. گرفتم بازش کردم دیدم بعلهههه قبل اینکه برم خونشون دوربینو مستقر کرده و کل ماجرا رو فیلم گرفته . بهش التماس کردم که فیلمو به کسی نده اونم گفت که دیگه باید همیشه به خودش و هرکسی که خودش خواست کون بدم. منم گفتم باشه باشه هرچی تو بگی فقط فیلمو به کسی نده .هفته بعدشتو واتس اپ بهم گفت بازم به دسته بازیت نیاز داریم و استیکر خنده. منم گفتم باشه و کجا که گفت همون خونه مامان حونش که اولین بار کونم گذاشت . منم.قبول کردم و رفتم. زنگش زدم جواب داد و درو باز کرد وقتی رفتم تو دیدم که پسرخالهش که دو سال از ما بزرگتر بود هم اونجاس. این پسرخاله دیگه خیلی بدنام بود و کل محله به بکن بودن میشناختنش. پیش خودم گفتم دیگه کارم ساخته س و امروز دیگه باید حسابی گاییده بشم. حدسم درست بود و پسرخاله رضا که اسمش محمد بود سریع اومد بغلم کرد و ازم لب گرفت. رضاهم بیکار ننشست و اومد شلوارمو در آورد و کیرشو از پشت چسبوند به کونمیخورده لب گرفتن و مالوندن تا اینکه محمد اشاره کرد برم دستشوییگفتم که خودمو خالی کردم ولی دوباره اشاره کرد که بریم. منو رضا رفتیم داخل و محمد از در دستشویی نگاه میکرد. بهم گفتن با شیلنگ کونموپر آب کنم و وقتی پر شد رضا مثل پتروس فداکار انگشتشو بکنه تو سوراخم و تا در نیاورده منم ول نکنم.همین کارو کردم و وقتی کونم پر میشد رضاچند ثانیه نگه میداشت و بعد ول میکرد و آب بافشار از کونم میریخت بیرون و اوناا هرهر میخندیدن. کم کم حس میکردم حرکات کونم دیگه دست خودم نیست از بس که پر و حالی کرده بودم.بعد از اینکه نیم ساعت مشغول تماشای این حرکت بودن بلاخره بعد از تخلیه بعدی رضا یهو کیرشو کرد تو کونم و همونجور نشسته شروع کرد تلمبه زدن. محمد که دید اینجوریه اومد جلو و کیرشو کرد تو دهنم و داد که براش بخورم. منم رو ابرا بودم و داشتم از بالا و پایین گاییده میشدم. بعد از یکی دو دقیقه محمد گفت که بسه دیگه بریم اتاقوقتی رفتیم اتاق رو مبل نشستم و زانو زدم جوری که محمد از پشت قشنگ به کونم مسلط بود و رضا هم از جلو نزدیک شد و اینبار محمد که کیرش یخورده بزرگتر و کج تر از رضا بود شروع کرد به گاییدن کونم. رضا هم اومد جلو و کیرشو که هنوزز گرمای داخل کونم روش بود کرد تو دهنم.مزه کیر رضا که در واقع کیرش قاطی با کون خودم بود هنوزم فراموش نکردم. آخ که چقدر خوشمزه بود. اون لحظه حس میکردم اگه یکی ازمون فیلم بگیره هیچ فرقی با فیلم سوپرای خارجی نداریم و همین حشری ترم میکرد.محمد که یخورده کرد سریع آبش اومد و کیرشو آورد جلو صورتم که آبشو با زبونم پاک کنم. آبشو که از رو کیرش تمیز کردم محمد کشید کنار .حالا من موندم و رضا جون که اومد رو مبل نشست و گفت بشیینم رو کیرش. منم بدون معطلی نشستم و کیرش خیلی راحت رفت تو سوراخم. یخورده که بالا و پایین کردم رضا گفت بسه بچه اروم بگیر😂 گفت که همینجور چند دقیقه بشینم رو کیرش تا کونم دیگه کامل بشناسه کیرشو و باهم رفیق بشن.ده دقیقه همونجوری موندیم و رضا گوشیشو آورد فیلم قبلی که ازم گرفته بود رو گذاشت باهم دیدم و در گوشم مدام بهم یادآوری میکرد که کونی کی هستم و همیشه باید بهش بدم. تو همون حالت یخورده که کیرمو مالید سریع آبم ریخت بیرون و پاهای هردوتامون خیس شد.رضا که اینو دید از رو کیرش بلندم کرد و یه کشیده به لپ کونم زد و گفت که آبی که ریخته رو زمین و پاهاشو با زبون تمیز کنم. منم اینکارو کردم و وقتی پاهاش لیس میزدم انگشت بزرگ پاشو یه دقیقه درست مثل کیر خوردم تا تمیز تمیز شد و رضا هم حشرش وحشتناک زد بالا. جوری که با دیدن این حرکت بلند شد و یخورده که کیرشو مالید آبش با فشار اومد و ریخت رو سر و صورتم. محمدم که از اون پشت شاهد ماجرا بود مدام میخندید و شوخی میکرد. بعد از اومدن آب هرسه نفر رفتیم حموم و خودمون شستیم و بعدش من رفتم خونمون.ماجرای من با رضا ۲سال دیگه هم ادامه پیدا کرد و هر سری میخواستیم سکس کنیم رمز عملیات شده بود همون دسته پی اس ۴ 😂😂😂این داستان زایده تخیلات نویسنده حشری بوده و فقط بخش های کوچکی از آن واقعی میباشد.نوشته: پرهام جون
130