تجربه گی با پسر عموم تو بچگی

سلاممن خیلی بلد نیستم،بنویسم.ولی ازم خیلی پرسیده میشه چرا به گی علاقه مندی،یا تا حالا کردی یا نع…من اول راهنمایی بودم،تابستون بود تعطیلات عشق و حال میکردیم،اون موقع مادربزرگم خونش حیاط بزرگی داشت.بابام یه دوستی داشت که دوتا دختر داشت من از بزرگه که همسن خودم بود خیلی خوشم میومد،به پسر عموم هم گفته بودم اینو،با رفیق بابام برنامه میذاشتیم،جمعه ها همه(رفیق بابام و دختراش، عمه ام و دخترش،من و داداشم و بابام،عموم و پسر عموم)میرفتیم تو حیاط والیبال بازی میکردیم.من و پسر عموم به والیبال علاقه نداشتیم میشستیم گوشه حیاط حرف میزدیم،یه بار بهم گفت،آدما اول از جنس موافق شروع میکنن به رابطه جنسی و عشقبازی بعد به جنس مخالف نظر میدن.اینم بگم پسر عموم از من ۴ سال بزرگ تره.گفتم چیکار کنم خب من که کسی رو نمیشناسم گفت بهت یاد میدم،با هم رفتیم تو خونه،طبقه دوم یه تراس داشت پشت به حیاط به طرف خیابون پشتی،تراس رو حفاظ کشیده بودن یه چیزی مثل انباری بود یه لامپ معمولی روشن بود فقطاونجا بهم گفت شلوارتو درار،میدونستیم حداقل تا ۱ساعت دیگه بازی تموم نمیشه و سراغمونو نمیگیرنشلوارمو در آوردم زانو زد و شروع کرد با کیرم ور رفتنگفت اول باید این کارارو بکنی،شروع کرد به لیس زدن و میک زدن رون پام میرسید به کیرم یه بوس سر کیرمو میکرد و با تخمام ور میرفتبعد شروع کرد به خوردن کیرم،میگفت دخترا اینی که ما داریم رو ندارن ولی باید بخوری و قربون صدقه اش بری،ساک میزد و میخورد و از کیرم تعریف میکرد،بفد بلند شد گفت نوبت توعهشلوارشو داد پایین،بهترین صحنه عمرمو دیدمخلاف همه ماها که سفید بودیم اون به خانوادخ مادریش رفته بود و سبزه بود،اون اول دبیرستان بود،کیر ۱۸ سانتیشو درآورد و گفت شروع کن محو کیر خوشتراشش شده بودم،فقط کردمش تو دهنم و ساک میزدم و با کیر خودم ور میرفتم،حتی اون موقع جق زدنم بلد نبودم،میگفت مثل آبنبات لیس بزن،بخورو بازی کن با کیرمن فقط میکردم تو دهنم و جلو عقب میکردمموهام یکم بلند بود با دست پشت موهامو گرفت شروع کرد به تلمبه زدن تو دهنم،کیر داغش میرفت تا ته حلقم و بر میگشتضربان کیرشو با زبونم حس میکردم،با تخماش بازی میکردم،فشار میداد کیرشو ته حلقم میکشید بیرون نفسم میگرفت ولی خیلی بهم حال میداد،ازش میخواستم که دوباره بکنه،اونم با کمال میل میکرد،گاهی دندونام میخورد به کیرم و هی یاد میداد دهنمو چطوری بکنم که نخوره به کیرش.بعد یه مدت کوتاه آبش رو میریخت رو زمین،من نمیفهمیدم چیکار میکنه فکر میکردم رفت بشاشه،برگشت گفت دمر بخوابخوابیدم شروع کرد خوردن و بازی کردن با کونم،لم کونم گاز ریز میگرفت،میک میزد و لیس میزد،زبونشو میکرد تو سوراخ کونم خیلی حال میداد بهم،بعد میگفت نوبت توعه میخوابید و منم همیکارارو میکردم،من اون موقع کیرم بزرگ نمیشد اگرم میشد خیلی بزرگ نبود،گاهی که اون با کونم ور میرفت کیرشو میکشید لای چاک کونم،گرمای کیرش لای کونمو میسوزوند،من از بچگی کپل بودم،سینه هامو جمع میکرد و میذاشت لاش و بالا پایین میکرد،منم قلقلکم میومد و حال میکردم،اون هیکلش لاغر بود سینه نداشت به جاش میذاشت کیرشو بخورم.کارمون همین شده بود هر جمعه که همه جمع میشدن ما میرفتیم به قول خودمون آبنبات خوری و کیک خوری،تابستون اینطوری گذشت که دیگه جمع نمیشدیم ولی من از فکر کیرش بیرون نمیومدم،گاهی تو حموم میله دوش که داغ بود رو میذاشتم لای کونم و بالا پایین میشدم،پنج شنبه ها خونه مادربزرگم میدیدمش ولی نمیشد باهاش در مورد اینطور چیزا صحبت کنم،ولی همش اونو نگاه میکردم،به کیرش زیر شلوارک سرمه ای که میپوشید فکر میکردم،یه مدت گذشت و یه بار تنها گیرش اوردم بهش گفتم بیا آبنبات خوریگفت که دیگه تایمش گذشته و الان جفتموم آماده شدیم برای جنس مخالف،همون سالا پدر و مادرم از هم جدا شدن،گاهی میدیدم که پسر عموم موقعی که بابام نبود میومد خونمون و با پرستارمون سکس میکرد،و بهم میگفت که به بابام نگم.دیگه فاصله گرفتیم از هم،فقط شده بودیم پسر عمو های معمولی،با هم بازی میکردیم ولی دیگه هیچ حسی تو دستاش و نگاهش نبود،منم آروم آروم اون حس رو تو خودم خاموش کردم.الان رفته کانادا و عکساش با دخترای مختلفو میبینم،ولی هنوز دلم واسه کیر ۱۸ سانتی خوش تراشش تنگ میشه،اون افتاد به جنس مخالف ولی من تو دو سه تا رابطه ام شکست خوردم،ولی میدونم که به جنس موافق هنوز علاقه دارم.این بود داستان من ،اما هیچ وقت آب همدیگرو نخوردیم،تو کون هم نکردیم‌.نوشته: آرام

439