داستانهای آیدا و کوس اش

...قسمت قبل… اومدم بالا و سریع خودمو رسوندم به اتاقمباورم نمی شد سی دی پیدا شد ولی میترسیدم از همسایمون نکنه داشت فیلم بازی میکرد ؟ نکنه قراره بیاد به خانوادم بگه ؟ این کابوس نمیدونم چرا تمومی نداشت …شب سریع تر از همیشه به رختخواب رفتم ولی میدونستم قرار نیست حالا حالا ها بخوابم و استرسم نمیذاره …سی دی رو زیر فرش اتاقم گذاشته بودم و هر چن لحظه یبار اون قسمت و نگاه میکردم .با خودم میگفتم یبار اومدم یه کاری بکنیم اینطوری شد ساعت نزدیکای 2 شده بود و تو همین فکر و خیال بودم که نفهمیدم کِی مامان بابام خوابیده بودن و چراغای هال خاموش شده بود . همینطور رو تخت که داشتم سقف اتاق و نگاه میکردم به سرم زد که خب حالا اینهمه دردسر کشیدم بذار حداقل ببینمش حالا که شرایطشم مهیاس و بقیه خوابن .آروم و بی سر صدا رفتم و لب تاب و آوردم و قبل اینکه روشنش کنم پتو انداختم روش که نکنه موقع روشن شدن صدا بده . خودمم رفتم سراغ اصل کاری و اومدم رو تخت و سی دی و گذاشتم و هندزفری و زدم بهش .فیلم و پلی کردم و خودمم یکم رفتم عقب تر و تکیه دادم به دیوار .… شروع شد یه دختر کم سن و سال که داشت درس میخوند و تصویر مدام رو بدنش زوم میشد . یهو در باز میشه و یه مردی میاد تو که هیکلش سه برابره دخترس شروع میکنه باهاش حرف زدن و بازی کردن با موها و پاهای دختره و کم کم شروع میکنه به لخت کردنش و بوسیدن و مالیدن سینه ها و کصش و …ضربان قلبم داشت بیشتر میشد دست و پام یخ کرده بودن آه و ناله دختره رو که میشنیدم من و بیشتر تحریک میکرد و میفهمیدم که حسابی داره بهش خوش میگذره .انگشتای یخ زده پام مدام ناخودآگاه جمع میشد و کصم داشت کم کم خیس میشد .مرده بلند شد و شلوارشو در آورد و کامل لخت شد یه کیر گنده ای داشت که کاملا دور از تصوراتم بود نسبت به کیره مردا و سره دختره رو گرفت و کیرشو کرد تو دهن دختره …این چیزا رو فقط از دهن بچه های مدرسه شنیده بودم و برای اولین بار داشتم میدیدم .دستام که حس میکردم بی حال شدن ناخود آگاه رفت روی شلوارم و روی کصم ، با فشار دادنش فهمیدم اینبار حسابی خیس شده بود ( دفعه پیش با دوستام تونستیم یذره لب گرفتن و تلبمه زدن اونم ناواضح ببینیم که خیلی نبود ) اما اینبار نه داشتم از اول و کامل بدون ترس و لرز از ناظم میدیدم .فشار دادن دستم باعث شد یه شوک بهم وارد شه و یادم اومد همینطور خودارضایی میکنن . فشار دادن و تکون دادن دستام و بیشتر کردم . رو ابرا بودم داشتم حسابی حال میکردم و صدای تلمبه زدن و آه و ناله ی دختره حشرمو چن برابر میکرد .همینطور که داشتم میمالیدم ، صدای نفس نفس زدن خودم و میشنیدم هر کاری تو اون وضعیت من رو تو خیال میبرد که جای دختره هستم ، دستمو گذاشتم جلو دهنم که صدامو کسی نشنوه که خیال میکردم با خودم همون مرده دهنمو گرفته و اون تلمبه های وحشی رو من انجام میشد .نفهمیدم چقدر گذشت که یهو حالم به اوج خودش رسید و ضربان قلبم که انگار از مسابقه دو اومده بودم همینطور بالا میرفت و یهو تنم یه لرزه کرد و بدنم بیحال سرجام شل شد . آبم دیگه از روی شلوار مشخص شده بود و جونی نموند برام . برای دفعه اول ارضا شده بودم .یه حس فوق العاده و جدید ولی در عین حال احساس عذاب وجدان هم داشتم . سریع از فیلم در اومدم و سی دی و بیرون اوردم و بدن بی جونمو از رو تخت بلند کردم و سی دی و لب تاب و برگردوندم سر جاشو و برگشتم سر جام رو تخت.با خودم میگفتم ولی خودمونیم ها عجب فیلمی و عجب حس عجیب و خوبی داشت .که یهو یاد حرف همسایه افتادم که گفت فیلم مزخرف و بی کیفیتیه … با خودم گفتم چه چرت و پرتی فیلم فیلمه دیگه خواست حرف بزنه فقط .ساعت نزدیک 3 و نیم بود و باید صبح به مدرسه میرفتم .دیگه نفهمیدم کی خوابم برد …صبح که بیدار شدم شرتمو عوض کردم و شرت قبلیمو و تو کمدم قایم کردم تا یه وقت دیگه بتونم خودم بشورمش چون میترسیدم از بوش مامانم بفهمه .اونروز بعد پس دادن سی دی به کیمیا چن کلمه بیشتر باهاش حرف نزدم بهتر بگم با هیچکی زیاد حرف نزدم همش تو فکر دیشب بودم و حسی که موقع ارضا شدن بم دست داد هیجان زدم میکرد انگار خوشم اومده بود و آیدایی که خیلی از این چیزا سر درنمیاورد حالا حس ارضا شدن و دوس داشت و میخواست شاید بازم تجربش کنه …ادامه دارد …نوشته: Dar

167