اتفاقی با دختر خالم سکس کردم

سلام.من میلاد هستم ۳۴سالمه وبرای اولین بار یکی از سکسهای خوبم رو که برام جذاب بود رو خواستم اینجا بنویسم.امیدورام کم وکاستی ها رو ببخشید.داستان من ازاونجا شروع میشه که من یه دختر خاله دارم که چندساله ازمن بزرگتره.واون موقع یه سالی میشد ازهمسرش جداشده بود.ومجردی زندگی میکرد.وماهم زیاد باهاش رابطه نداشتیم.دختر خاله من خیلی باما راحت بود طوری که پیش من مثل خونواده خودش بودیعنی پوشش بازو راحت. یه شب رفتم خونه پسر خالم که هم سن خودمه و متاهلم هست یه سری بهشون بزنم بهش زنگ زدم گفتم شام میام خونتون اونم سر کار بود گفت تو برو خونه منم تا یه ساعت دیگه میام.من نزدیک خونشون بودم رفتم باخانومش نشستیم سلام واحوال پرسی که بین حرفاش گفت که مهسا(دخترخالم)هم قراره شب بیاد اونجا چند وقتی بود ندیده بودمش.خلاصه مشغول پذیرایی بود که امیر(پسرخالم)اومد کلی شوخی وبگو بخند حدود نیم ساعت بهد امیرمهسا هم اومد خلاصه کنم.شام حاضر شد خوردیم من نمیدونم چرا ولی خیلی پرخوری کردم جوری که بعد شام دل درد گرفتم گفتم من برم بیرون یه خورده قدم بزنم امیر گفت من خستم و خوابم میاد من میخوابم.من زدم بیرون یه ساعتی چرخیدم برگشتم دیدم اینا خوابیدن یعنی امیرو خانومش. مهسا بیدار بود.رفتم داخل یه خورده باهم صحبت کردیم که دیدم خوابم میادگفتم من بخوابم تو پذیرایی یه جا واسه من بود واسه مهسا چیزی نبود گفتم تو چی گفت من چیزی نمیخوام یه متکا کافیه.خوابیدم شب حدود ساعت سه ونیم بود بیدار شدم دیدم مهسا رو کاناپه ای که دراز کشیده بود نشسته و سردشه بخاری خاموش شده بود.گفتم چی شده گفت سردمه.منم هر کاری کردم بخاری روشن نشد گفتم تو پتو رو بکش روت بخواب من با کاپشنم میخوابم گفت نه اونجوری توسردت میشه.نمیدونم چرا از دهنم پرید گفتم بیا پیش من بخواب اونم سردش شده بود گفت باشه پتو رو دوتایی کشیدیم رومون واقعا هیچ نظری بهش نداشتم .پشتش به من بوداندام پری داره بی اختیار از پشت چسبیدم بهش نه واسه سکس هم پتو یه نفره بود هم اینکه از سرما داشت میلرزید.گیج خواب بودم توهمون حالت خوابم برد نمیدونم چقد خوابیده بودم یه لحظه به خودم اومدم دیدم توهمون حالت که بغلش کرده بودم بی اختیار دستم لای سینه های تپلشه و کیرمم حسابی سیخ لای چاک کونش.اول گفتم اونم خوابه و متوجه نشده خواستم دستمو بیارم بیرون ولی حس شهوت نذاشت گفتم هرچه باداباد یا بیدار میشه ناراحت میشه یا یه حالی بهم میده همون طور با سینه هاش بازی کردم.وکیرمو که حسابی سیخ شده بودو لای کونش از رو دامن کوتاهش که زیرش یه شورت بود مالیدم چند دقیقه نگذشته بود که یهو برگشت سمت من راستش اول ترسیدم گفتم بیدار شد وناراحت شده دیدم دستشو آورد جلو وکیرمو گرفت تودستش و لبشو آورد جلو نگو من خوابم برده مهسا از همون اول بیدار بوده البته اینو بعدا بهم گفت.اونجا نمیشد حرف بزنی لبو چسبوندیم بعد کلی لب بازی مالش هم دامنشو داد بالا شرتشو درآوردمنو کشید روخودش.منم فرصتو از دست ندادم یواش یواش کیرمو تا خایه جا کردمو شروع به تلمبه زدن.تعریف نباشه کیر نسبتا خوبی دارم کلفت و دراز داشتیم حسابی حال میکردیم چون هم من چند وقتی بود بخاطر مشغله کاری سکسی نداشتم اونم حدود یه سالی بود کیر ندیده بود از تنگی کوسش میشد فهمید که تواین مدت نداده خیلی غرق در سکس بودیم جوری که بیخیال امیرو خانومش بودیم که اگه از اتاقشون میومدن بیرون مارو تواون وضعیت میدیدن.کاملا بیصدا یه سکس عالی درحد بیست دقیقه داشتیم که تواین فاصله از خیسی لای پاش میشد فهمید که چقدر حال کرده شاید سه چهار باری ارضا شد منم اومدم بکشم بیرون و خودمو تخلیه کنم نذاشت کمرمو محکم بخودش چسبوند منم کلی آب تو کوسش خالی کردم.خودمونو جمع جور کردیم من رفتم رو کاناپه خوابیدم اونم همونجا خوابش برد.فرداش پیش زن داداشه عادی جلوه داد تا دو روز بعدش بهم زنگ زد و گفت که چی شد اینکه اون بیدار بوده وتحریک شده وخیلی از سکسمون لذت برده.این شد شروع رابطه ما که چند باری هم بصورت مفصل اتفاق افتاد.امیدوارم خوشتون اومده باشه.لازم به ذکره که این جریان واسه چند سال پیشه که واسم اتفاق افتاد.نوشته: میلاد

49