سلام ، این یک داستان زنونه پوشی هستاسمم شروین هست ، کلاس اول دبیرستان ، داستان زنونه پوشی من از ابتدای تابستان سال ۹۸ شروع میشه، وقتی خونه تنها میشدم فایل مخفی لب تاب رو که پر سوپر های ناب دانلود شده بود وا میکردم و تماشا میکردم ، اما مشکل دول کوچیکم بود که در مقابل کیرای گنده فیلم سوپرا یه هسته خرما بود ، تنم به شدت سفید و گوشتیه، انگار هیچیم شبیه اون مردابی که تو فیلم سوپر با کیرای گنده اون زنای خوشگل رو میکردن نرفته بود ، یه روز که تنها بودم شروع کردم سوراخ کونمو مالیدن ، واییی عجب حسی بود ، رفتم مسواکمو آوردم با شامپو نرم کننده خواهرم لیزش کردم فرستادم تو ، این شروع حس کونی بودن من بود ، دیگه وقتی سوپر میدیدم میدیدم کونم چقدر شبیه زنای کون گنده سوپراست، سفید و لرزون، سریع رفتم از کشو خواهرم که بعد طلاقش دوباره برگشته بود به اتاق خودم ، کشو رو باز کردم ، اصلا عجله نداشتم ، میدونستم کل پنج شنبه و جمعه رو تنهام ، مواضب بودم هر لباسی رو بر میدارم همونجوری بزارم سر جاش ، میدونستم چی میخام ، یه شورت سکسی ، چیزی که خواهرم زیاد داشت ، یه شورت ساده که فقط پشتش تور بود برداشتم ، خواستم تنم کنم که از باسن توپولی من به زور بالا رفت ، داشت تو کونم جر میخورد شورت ، اگه یکم بی احتیاطی میکردم پاره میشد ، آروم درآوردم و یه شورت لامبادا قرمز پوشیدم ، واییی خیلی تنگ بود ، تخمام بهش فشار میومد ، جلو آینه خودمو دیدم ، عجب چیزی شده بودم ، بدنم یه دونه مو هم نداشت، با کف دست محکم کوبیدم رو باسنم، جای انگشتم موند ، واییی خدا چقدر من سفید تنم ، کفش پاشنه دار خواهرمو برداشتم تو پام نرفت ، با همون شورت که کامل لای کونم بود رفتم اتاق مامانم ، یه کفش داشت خیلی پاشنش بلند بود ، فقط تو عروسی میپوشید ، پام کردم ، چقدر سخت بود راه رفتن با اون کفش ، موقع راه رفتن کونم تکون میخورد ، دیگه طاقت نیاوردم یه پیج اینستا الکی زدم و تو یه پیج گی نوشتم شروین ۱۵ ساله شمال تهران ، کی میخاد کون گندمو لخت ببینه تصویری؟ ۵ دیقه نشد کلی پیام اومد ، نوشتم فقط کیر گنده ها تصویری بیان ، یکی پیام داد ۳۰ سالمه از جنوب تهران با کیر کلفت در خدمتم ، گفتم میتونی تصویری؟ گفت اره لختم ، سریع گوشیمو یه جا تنظیم کردم بهش زنگ زدم، جوری وایستادم که صورتم رو نبینه، وقتی وصل شد دیدم یه پسر هیکلی پشمالو لخت فقط شورت پاشه ، معلوم بود کیر گنده ای داره ، تا بدن منو دید یه جووون بلند گفت ، و شروع کرد کیرشو مالیدن ، منم قنبل کردم و شروع کردم کونمو لرزوندن ، خیلی خوشحال بودم یه نفرو انقدر حشری کردم ، گفتم کیرتو بنداز بیرون ، گفت تو هم سوراختو نشون بده ، شورت و تا زانو دادم پایین و با دستم کونمو وا کردم ، سوراخ تنگم و براش حسابی نشون دادم ، هی قربون صدقه من میرفت و این که دوست داره بلیسه منو ، حالا نوبت اون بود ، وقتی شورتش رو درآورد یه کیر کلفت ۱۸ سانتی پرید بیرون ، یکم مالید آبش اومد ، دیدم قطع کرد ، هرچی پیام دادم جواب نداد تا شب که دوباره انلاین شد…تو قسمت قبل درباره اولین تجربه پوشیدن شورت لامبادا خواهرم رو گفتم و اینکه اولین بار کون گندم و تن سفیدم رو تصویری به یه پسر کیر گنده نشون دادم ، ولی بعد از این که اون پسر کون خوشگلمو دید و آبش اومد رفت ، بقیه پیام هارو نشستم چک کردن ، کلی پیام اومده بود با عکس کیراشون، خیلی خوشحال بودم که تنم انقدر طرفدار داره، ایندفعه میخاستم حسابی یه نفرو شهوتی کنم ، یکم دراز کشیدم پاشدم، ۵ بعد از ظهر پنج شنبه بود ، مامانمینا جمعه شب بر میگشتن، لخت تو خونه رفتم سر یخچال یه هایپ خوردم ، رفتم سر کشو مامانم ، انگار لباسای اون کامل اندازه تنم بود ، اولین بارم بود میرفتم سر لباساش، قبلا شورتای خوشگلشو تو حموم دیده بودم فقط ، تو یه کشو از لباسای مامانم پر بود از شورت و سوتین و جوراب شلواری و نوار بهداشتی و همه چی خلاصه ، بعضی شورت و سوتین ها کنار هم بود که شکل هم و ست بود ، چشم یه شورت و سوتین مشکی توری رو گرفت ، شورتش رو پوشیدم ، بازم برا باسنم تنگ بود یه خورده ، آخه این کون گنده من به کی رفته بود ، شورت از پشت بالای کون رو میپوشوند که تور نازکی داشت و سفیدی کونم رو نشون میداد ، سوتین رو هم پوشیدم ، تن سفیدم زیر تور مشکی خیلی خوب بود ، یه جوراب برداشتم که مشکی تا زیر باسن بود ، آروم پوشیدم ، واییی چه کشی اومده بود تو پاهام ، قشنگ سفیدی پام معلوم بود ، کفش پاشنه دار پوشیدم رفتم سر وقت بدلیجات، یه پابند انداختم و یه انگشتر و دست بند و گردن بند ، یه کلاه گیس بلوند گذاشتم ، داشتم دیوونه میشدم، حس استرس و شهوت ، خودمو انداختم رو تخت مامانم و شروع کردم بدنمو دست کشیدن ، به خودم میپیچیدم و فقط تو فکر یه کیر کلفت بوم ، میخاستم امشب هر جوری شده تو بغل یکی بخابم، پایه منوپد و تنظیم کردم و شروع کردم چنتا عکس با اون لباس ها گرفتن ، گزاشتم تو پیج اینستایی که زده بودم و اسم پیج رو گذاشتم شروین الکسیس، بیشتر عکسا از کون گندم بود ، یه استوری گذاشتم ۱۵ سالمه و فقط هم آغوش میخام، از تجریش ، چنتا پیام اومد ، دیگه هر پیامی رو جواب نمی دادم، لذت میبردم که پسرا اینجوری التماسم میکنن تا بدنمو ببینن ، یه پیام توجهمو جلب کرد ، نوشته بود من ۳۰ سالمه از خیابون باهنر تجریش ، کیر گنده ای دارم ، عکس کیرشم فرستاده بود ، حدود ۱۷ سانت و خیلی کلفت ، جوابشو دادم ، گفتم منم نزدیک خودتم ، میتونی تصویری ببینیم همو، گفت الان سر کار و فقط میتونه ببینه منو ، منم سریع تصویری تماس گرفتم ، تا منو ببینه ، یه عینک آفتابی بزرگ زدم تا شناخته نشم، وقتی وصل شد یه موزیک گذاشتم و شروع کردم با اون شورت و سوتین و جوراب و کفش پاشنه دار جلوش برقصم ،: بعد قطع کردم ، که خواهش کرد بازم ببینه، گفتم من حضوری میخام ، گفت کون گنده ای داری ، جووون میده بلیسی و بکنی ، گفتم کون نمیدم فقط بلیس اگه خواستی ، گفت برای ۱۰ شب به بعد میتونه بیاد ، گفتم خوبه ، ۴ ساعت بیشتر نمونده بود ، خیلی استرس داشتم ، کلی ادکلن زنونه به خودم زدم ، و هی با کفش پاشنه دار راه میرفتم و عشوه اومدن تمرین میکردم ، رفتم سر یخچال تا میوه و شربت آماده کنم که اومد پذیرایی کنم ازش ، دوست داشتم مثل یه زن که به استقبال شوهرش میره باشم ، ساعت ۹ گوشیم زنگ خورد ، مامانم بود ، حالا من با کفش و لباسای خودش رو مبل لم داده بودم و حرف میزدم ، یکم حرف زدیم قطع کرد ، گوشیم پیام اومد اون پسره بود ، گفت آدرس بده ، بهش دادم ، گفت با ماشین خودش میاد ، گفتم بیا جلو پارکینگ میام پایین ریموت رو میزنم ،قرار شد راس ساعت ۱۰ بیاد، زنگ زد گفت جلو پارکینگ، من تازه یادم اومد لباس زنونه هنوز تنمه ، عینک آفتابی زدم و یه مانتو پوشیدم ، گفتم کسی نمیشناسه منو با این تیپ ، رفتم تو آسانسور تو آینه دیدم مانتو تا زیر باسنمه و کل پام معلومه ، انقدر حشری بودم مغزم دستور نمی داد، رفتم تو پارکینگ دیدم کسی جلو در نیست ، بهش زنگ زدم گفت جلو پارکینگ، فهمیدم کوچه رو اشتباه رفته ، گفت ۲ دیقه دیگه میرسه ، یه دفعه دیدم یکی سلام کرد ، گفت سلام آقا شروین ، واییی سرایدار ساختمون بود ، سلام کردم ، اونم همینجوری پاهامو کفش پاشنه دار منو نگاه میکرد ، پسر اومد درو براش زدم سریع رفتیم بالا ، برام مهم نبود کی دیده و چی شده ، مانتو مو درآوردم و دست دادم بهش گفتم سلام شروین الکسیس هستم ، اونم دوستمو بوسید و گفت احمد و تو قصابی کار میکنه و همونجا میخابه شبا ، گفتم بشین یه چیزی برات بیارم ، دیدم لباساشو درآورد و با شورت نشست رو مبل و منو نگاه میکرد، براش شربت آوردم ، گفت عجب کونی داری شروین ، گوشت لخت ، چشم به کیرش بود ، که گفت دوست داری ،؟ گفتم خیلییی ، گفت پس بیا پیشم خانومی ، رفتم کنارش ، دستمو گذاشتم رو کیرش اونم دستش رو باسنم بود ، گفت اینا لباسای کیه ؟ گفتم مامانم ، گفت آخ آخ مادرتو باید گایید ، گفتم لطفا فحش نده ، گفت باشه ، بیا کیرمو بنداز دهنت که میخام کونتو پاره کنم ، گفتم من کون نمیدم فعلا ، شروع کردم ساک زدن تخماش ، با کیرش میکوبید رو صورتم، انگشتم میکرد ، انگار من جندش بودم ، انگشتاش خیلی بزرگ بود ، آخ و اوخ من در اومد ، گردنمو میخورد ، سینه هامو ، بعدم کامل لختم کرد ، گفت لاپایی بکنم ؟ گفتم اره ، منو بغل کرد برد رو تخت مامانم ، گفت قمبل کن ، چشش افتاد به عکس مامانم و بابام رو دیوار ، مامانم سینه های گنده ای داره که تو اون عکس نصفش بیرون بود ، تند تند میزد لای پام که آبش اومد و ولو شد ، گفت خیلی کیف داد، مخصوصا لباسات، الکی بهش گفتم زود باش الان داداشم میاد ، که اونم پوشید منم باز همون مانتو رو پوشیدم ، ولی ایندفعه لخت لخت ، تو آسانسور یکم لب گرفتیم و رفت ، اومدم سوار آسانسور شم که دیدم سرایدار در و نگه داشت و اومد توادامه...نوشته: شروین
شروین زنپوش لوند
Related

روحم به گناه عادت کرده
27بازدید

سکس بی تو مزه نمیده
27بازدید

عاشق شدم ولی غرور دارم
27بازدید

بزرگترین اشتباه زندگی من
27بازدید

روحم به گناه عادت کرده
27بازدید

سکس بی تو مزه نمیده
27بازدید

عاشق شدم ولی غرور دارم
27بازدید

بزرگترین اشتباه زندگی من
27بازدید