اولین تماس های من با کیر واقعی

سلام , مهشید هستم سی و هشت سالمه اولین باره خاطره مینویسم ,میخوام اولین تقابلم با کیر در دوران مختلف زندگیم رو که کاملا واقعی هستش بیان کنم۱- دیدن کیراولین باری که کیر دیدم هفت سالم بود که بچه خواهرم به دنیا اومده بود و یه پسر کاکل زری و ناناز بود که یه شوشول خوشکل داشت و من تا مدتها تو این فکر بودم که چرا من ازینا ندارم که یه بار از خواهرم پرسیدم و اون گفت که فرق پسر با دختر همینه ولی اون وقتا فقط فکر میکردم وسیله ی شاشیدن دخترا و پسرا فرق داره و کاربرد دیگه ای نداره۲-پی بردن به راز کاربرد اصلی کیرکلاس سوم دبستان بودم که یه دوستی داشتم اسمش زری بود خیلی ناقلا بود اون برام کامل شیرفهم کرد که کیر کارش چیه و چجوری کوس را فتح میکنه و حاملگی و خلاصه همشو از خواهر بزرگترش شنیده بود برام گفت یادش بخیر کلی با اشتیاق تا مدتها درین باره حرف میزدیم و تو دنیای بچگی لذت میبردیم۳-لمس کردن کیرکلاس سوم راهنمایی بودم که زیر پله های ساختمانمون کیر پسر هشت ساله ی همسایه بغلی را در اوردم و با کمال کنجکاوی همه جاشو وارسی کردم , بو کردم و سوراخشو با انگشتام باز کردم و تخماشو وارسی کردم و خلاصه شناخت درستی از اناتومیش بدست اوردم , اونم انگار بدش نیومده بود چونکه کیرش سفت شده بود و هیچی نمیگفت نه اعتراضی نه حرفی , کاملا ساکت نگاه میکرد به کارای من , بعدشم رفت پی کارش۴دیدن فیلم سکسی و فرو رفتن کیر در کوساولین کلیپ سکسی که دیدم تا چند شب خوابش رو میدیدم , اول دبیرستان بودم یکی از همکلاسیام یه گوشی نوکیا n73 که در زمان خودش خیلی گوشی تاپی بود داشت که یه روز یواشکی اوردش مدرسه و من و اون و یکی دیگه از دخترای کلاس که باهم جور بوریم زنگ تفریح سه نفری رفتیم تو توالت مدرسه و کلیپ را دیدیم , یه مرد خارجی هیکلی بود که کیر گنده ای داشت وفرو کردش تو کوس زن بینوا , دلم به حال زنه سوخت با خودم گفتم این بدبخت رسما جر خورد.خلاصه که تا مدتهادربارش سه تایی حرف زدیم و بحث کردیم و خندیدیم و شب خوابشو دیدیم یادش بخیر۵-خوردن کیرترم اول دانشگاه بودم که با یه پسر دوست شدم حدودا یکسال باهاش بودم و دوسه ماه از دوستیمون میگذشت که یه بار تو ماشینش درحال رانندگی کیر محترمش رو بعداز مدتها التماس اون و ناز کردن من تو دهنم گذاشتم, درست یادمه دفعه اول که کردمش تو دهنم لیزی و حالت اسفنجی کله ی محترمش حس خوبی بهم داد , با دوتا انگشتم جلو دماغم رو گرفتم تا بوی بد کیرش رو حس نکنم و بر اساس فیلمایی که دیده بودم یه ساک خوشکل براش زدم لازم به ذکراست اولین پاشش ابی رو هم که از نزدیک دیدم همون زمان بودش که چشمتون روز بد نبینه با صدای ناله اش سرم رو عقب کشیدم و ابش مثل فواره رو صورت و مقنعه ام پاشید , هم ترسیده بودم هم هیجان انگیز بود هم ناراحت شدم که حالا با صورت و مقنعه کثیف چه خاکی به سرم بریزم ,خلاصه اینکه طرف از صندوق عقب ماشین اب اورد و تمیزش کردم۶- اولین لاپایی با کیرهمون زمان دانشجویی بود که با دوس پسرم خوش بودیم و یه بار که خانوادش خونه نبودن با کلی ترس و لرز رفتم خونشون و کیر خوشکلشو گذاشت لای پام ,البته بار اولی که رفتم هرچی اصرار کرد لباسم رو در نیاوردم و اولین لاپایی من از روی شلوار بود اما هرچی بود اولیش بود دیگه درسته؟؟؟؟؟هرچند که بعدها ترسم ریخت و باز خونشون رفتم و لاپایی بدون لباسم تجربه کردم۷-اولین فرو رفتن کیر در کونممن اولین و اخرین پسری که قبل ازدواجم باهاش دوس بودم فقط همون بود که خیلی دوسش داشتم و حتی قرار ازدواجم داشتیم که به دلایلی نشد ولی کونمم همون کیر باز کرد , البته چشمتون روز بد نبینه که چنان کونی ازم پاره شد که هنوز فکرش باعث احساس درد تو کونم میشه , اونم مثل من بی تجربه بود و بدون مقدمه با صابون کیرشو لیز کرد و فرو کرد توش , تمام سلولهای بدنم از درد فشرده شد, گریه کردم و اونم بدبخت بین حس وحشیانه ی شهوت پسرونش و دلجویی از من مونده بود چیکار کنه دیگه هیچ وقت کون ندادم و لاپایی و مالش کیر رو کوسم حاصل عملیات شجاعانمون در دفعات بعد بود خخخ۸-فرو رفتن کیر تو کوسم و تغییر هویتم از دختر به خانمشب ازدواج وقتی شوهرم کیر خرکیش رو فرو کرد تو کوسم ,اولش استرس و ترس بهم اجازه فکر کردن نمیداد ولی چشمامو بسته بودم وکیرشو دم ورودی کسم حس میکردم ناخواڴاه عضلات بدنم سفت شده بودندیه لحظه یادم به توصیه خواهرم افتاد که گفته بود فرض کن میخاد امپولت بزنه هرچی خودتو شول بگیری کمتر دردت میاد, و این شد که یه لحظه خودمو رها کردم و عضلاتم شول شد و از شانس من همون لحظه مصادف بود با فشار اون کیر خرطومی به کوسم , درحد چند لحظه احساس درد گزیدگی زنبور دمه سوراخم و بعدش یه سوزش خفیف و جاری شدن خون گرم ازش ,و منی که فکر نمیکردم تموم شده باشه تا اینکه شوهرم گفت عزیزم زن شدنت مبارک ,دستامو از جلو چشام برداشتمو پرسیدم تموم شد؟؟؟اون با خنده سرش روبه علامت تایید تکون داد و اینجوری به مدتها اضطرابم پایان دادو این بود اولین های من و کیر که تا الان که سی و هشت سال از عمرم گذشته بارها و بارها تکرار شدند ولی هیچکدوم طعم و هیجان اولین هارو نداشتنامیدوارم خوشتون اومده باشه ,اما سخنی دارم با پسرای مجرد و اون اینکه داستانهایی که اینجا میخونید هزار به یکش دروغه و هرکدومم درست باشه باز درصد بسیار ناچیزی از واقعیت جامعه ی ماست,پس زیاد به دخترای ایرانی بی اعتماد نباشید و زن بگیرید و نترسید از خیانتشوندخترای ایرانی یک در ملیونشون ممکنه بعد ازدواج خیانت کنن ,شاید قبل ازدواج کارایی کرده باشن ولی اطمینان میدم بهتون که بعد ازدواج فقط و فقط به شوهر و بچه ها و زندگیشون فکر میکنن ,پس خیالتون راحت باشه. ازدواج کنید و لذت ببرید از زندگیونبدرودنوشته: مهشید

158