مگه مومن غریزه نداره

...قسمت قبلسلام مجدد میخواستم از همه عزیزانی که خوندن گذشته منو و کامنت گذاشتن ممنونم و در پاسخ به دوستان بگم که بله شرکت پرسکاری وجود داره و بهش قطعه سازی هم میگن ولی درکل شرکتهای پرسکاری فقط بصورت سفارش از کارخانجات بزرگ کار میکنن اما درکامنتی خوندم که راجب همسرم هم گفته بود بله قبل ازدواجم من اشنایی باهمسرم نداشتم و فقط اسمی میشناختمش مادر من وقتی که رفت شهرستان خواستگاری موقعی منو درجریان گذاشتش که دیگه جواب رد نمیتونستم بدم انگشتر بدستش کرده بود و وقتی من رفتم مستقیما مثل گذشتگان بدون در نظر گرفتن من مراسمات بسرعت انجام شد نامزد نموندم دراصل دوران نامزدی بنده حمسرمو عقد کرده بودم وامیدوارم اینگونه مسایل دیگه پیش نیاد کاملا درسته همه ما کمبود داریم و به این کمبودها میگیم عقده بله من از سکس کم با همسرم و بخاطر هات بودنم مشکل داشتم و همسر فرشته هم مثل همسر من یک بار در دو هفته یا ماه براش کافی بود اگر میگه خیلی وقته سکس نداشتم درست میگه و اگر هم میگفت سوزش ادرار میگیرم نشون خر کیر بودن نیست نشونه سکس کم هستش که باعث سوزش و ایجاد درد میشه درکل فرشته یک زن خوب و مهربون و دلسوز بود و هست هدف من کمک شماست اگر تا اخر زندگینامه من طاقت بیاریدادامه بخشی از خاطرات منفرشته مجدد تماس گرفت تا یکبار دیگه سکس کنیم اما میدونستم که اونم مثل من عذاب وجدان داره اما چرا باید ما ادامه بدیم یک زن شوهردار و یک مرد متاهل چرا باید بهم مجددا درخواست سکس بدن بهش پیام دادم که فرشته جان من ناراحتم از کاری که کردم و اجازه بده ادامه ندیم فرشته در جواب به من اینطور گفت که من مشکل مالی دارم و درقبالش میخوام از دلت دربیارم و من این پیام رد کردم و درخواست کردم ادامه ندیم ولی من کمک مالیمو قطع نمیکنم کم کم وضعیت مالی من بهتر شد و بخاطر اینکه تونستم توی یک شرکت بیمه مشغول بشم وضعیت مالی من هم رشد کرد و تونستم کمکهای زیادی بکنم اما سکس بیاد ماندنی من و فرشته همیشه تو ذهن من یک خاطره شیرین بود فرشته درتمام این مدت با من راجب ازار و اذیتهای شوهرش حرف میزدـ و من سعی میکردم به ارامش دعوتش کنم تا اینکه بعد از گذشت یک سال و هشت ماه فرشته اقدام به خودزنی کرد وقتی پیگیر شدم متوجه شدم که شوهرش غیر از اینکه بصورت زبانی نابودش میکنه و تحقیرش میکنه بلکه رو اورده به زدنش بعد از این همه مدت وقتی مجدد من و فرشته باهم دیدار کردیم دیگه دست خودمون نبود .مثل دوتا عاشق مثل لیلی و مجنون بهم حمله کردیم و لب تو لب شدیم چنان لبهای همدیگر میخوردیم که به سوزش افتادن در عرض چند ثانیه لخت شدیم و کمی تپل تر شده بود پس زورم نمیرسید بلندش کنم سریع کشوندمش روی تخت دخترشو خوابونده بود بی سر و صدا خوابید به پشت و پاهاشو داد بالا و افتادم به خوردن گفتش لعنتی من دو ماهه سکس ندارم گفتم چرا گفت خوابیده بوده که شوهرش میخواسته از کون حال کنه و بدون اینکه پمادی روغن زیتونی چیزی بزنه کیرش یکدفعه میکنه تو کونش اینم پاره شدن کونش حس میکنه یک جیغ بنفش میکشه و از اون روز دیگه شوهرش کاری نکرده بود با عشق من عشق ممنوعه من خلاصاه گفتم بهش که چشم عزیزم از خوردن کوسش دست کشید تا اومدم بکنم تو کوس ابدار و تپلش سرمو بشدت کوبیدم به تخت حس سکس رفت انقدر قربون صدقم رفت که نگو ، شروع کرد به ساک زدن حسابی سنگ تموم گذاشت برام دوبار رفتیم رو کار و کیرم انداختم تو کوسش حس کردم داره ابم میاد سریع کشیدم بیرون گفت بکن دارم میمیرم گفتم صبر کن الان بیام رفتم دستشویی با اب سرد کمی ردیفش کردم برگشتم و حدود هفت یا هشت دقیقه ای میشد که تلمبه میزدم ابم اومد خواستم دربیارم اما نزاشت و کوسش پر اب شد و طبق عادتش گفت کمی بزار توش بمونه نبضشو حس کنم و بعد اینکه کیرم از کوسش کشیدم بیرون کنارش دراز کشیدم و فقط همدیگر بوسیدیم و فرشته گفت که تو مال منی عزیزم قبل از اینکه با کس دیگه ازدواج کنیم باید میومدی منو میگرفتی و منم داستان ازدواجم بهش گفتم و اون گفت که تو دنیا تنها عشقم و تنها کس من تویی و هیچکس اندازه تو بهم محبت نکرده اره شاید ما عقده ای باشیم و کمبود محبت داشته باشیم و کمبود سکس ولی سعی کردیمکه به عشق ممنوعه خودمون از جون و دل مایه بزاریم ارادتمند همه شما منتظر کامنتهاتون هستمادامه داردنوشته: R&p

125