مهسا زن عمو اهل حال

...قسمت قبلشد صبح روز موعود و من تا رسیدم خونشون صبحونه خوردیمتو صبحونه کلی بازی کردیم باهم و رفتیم رو تختخوابشون درهم تنیدییمبهبه که چ بدنی داشت اما من اونموقع ففط بفکر عشق باهاش بودمیه لباس ماکسی قشنگ پوشیده بود آروم درش آوردم و خوابیدم روش. کلی مالوندمششورت و سوتین هنوز تنش بود و من هم همه لباسامبرگشت برام پیرهنمو درآورد و با لباس زیرشو و شلوارمو درآورد جز شورتمدوباره خوابید منم دست انداختم سوتینشو بازکردم شروع کردم به مالوندن سینه هاشدستام تو سینه هاش بود و لبمم رو لباشآروم تمام گردن و صورتشو لیسیدم و اومدم پایین رفتم سراغ سینه هاشدست چپم رو سینه سمت چپش بود و دهنم رو اون یکی سینه اش با ولع تمام میخوردم و میلیسدم و میمالوندم اصلا به فکر کیرم نبودم که از شق درد داره منفجر میشهبقدری سینه هاشو خوردم و مالوندم که خودش هی میخوام میخوام درآورد و لیس زنون رو شکمش رفتم سمت کوسش. یذره رون پاهاش و داخلشو لیسیدم آروم با اجازه اش رفتم که شرتشو دربیارم از خجالت دستشو کذاشت جلو چشماش و برگشت به شکم خوابید و منم با کمک خودش شرتشو درآوردم. تا اینجاشو دفعه قبل دیده بودم و رفتم دم گوشش گفتم+برامنو درنمیاری ؟-روم نمیشه+باشه عشقم . چجوری شروع کنم ؟-توهمین شکلشرتمو درآوردم و کیرمو گذاشتم لای رونهای سفید و گوشتیش و خودش جابجا کرد پاشو باز کرد و منم تف زدم به کیرم و سرش دادم تو کوسش…تماما کوسش دور کیرمو گرفت و دلتون نخواد یه کوس دااااااااااااغ و تنگ …قبلا که باهم سر این موضوع هماهنگ بودیم قرار شد چون من دفعه اوله به پیشنهاد خودش اسپری بزنم منم ۴تا ۵تا تلنبه زدم داشتم میمردم از شدت شهوت سریع کشیدم بیرون و بهش گفتم اسپری رو کجاش بزنم بلد نیستم گفت بزن زیر تخمات و کله اش . منم یه ذره زدم و رفتم روش خوابیدن چند دقیقه گذشت و شروع کردم به گاییدنش … هنوزم بهش فکر میکنم برام لذت بخشهاونموقع برا من گاییدن نبود و عشق بود با تمام شهوت و‌قدرت و‌لذت تلنبه میزدم مهسا جونمم انقدر صدایه آهش بلند بود که میشد فهمید ارضا شده تقریبا پنج دقیقه بیشتر طول نکشید منم آبم داشت میومد سریع کشیدم بیرون و پاچیدم رو کمرش انقدر حشری بودم که تا رو بالشت و سروکله اشم پاشید منم همونجوری افتادم روش کلی تشکر و بغل و بوسش میکردم از پشت…-چقدر آب داشتی+ببخشید من جق نزدم-حسابی آبیاریمون کردیا+خیلی دوست دارم عشقمخودمونو تمیز کردیم پاشد برام شربت آورد همیشه کارش همینه یه چیزی میاره فشارم نیفته .یذره کنارش خوابیدم و باهم لاسیدیم و رفت به کار خونه اش واسه بار دوم دیگه تقریبا رومون به روی هم باز شده بود و انداختمش رو تخت ایندفعه از روبرو کردم تو کوس خوشگلشلعنتی یه کوس تمام عیاره و اینبار کله کیرمو یه دفعه ای کردم تو بهشت دوست داشتنی خودم هرچند که من بخاطر سکس نمیخاستمش اما واقعا لذت بخش ترین فصلهای زندگیمو با اون گذروندمایندفعه کوسشو بیشتر از قبل کردم چون یه بار آبم اومده بود پاهاش رو شونه ام بودم و هر تلنبه ای که میزدم قشنگترین موجی بود که رو بدنش میفتاد و تا حالا میدیدمبنظرم بهترین سکس دنیا زنعموی خوشگل و نازم بودیذره من خوابم برد اما اون رفته بود تو آشپزخونه و‌داشت ظرفارو میشست منم از پشت بغلش کردم بهم گفت هنوز سیر نشدی ! درگوشش گفتم نه جیگرررررمرفتیم دوباره رو تخت خوابیداما از تو کمد یه روغن آورد گفت-از عقب بکن+بلد نیستم تا حالا نکردم-بمال روغنو رو سالارت و به باسن منکیرمو چرب کردم با یه فشار تا نصفه کردم تو کونشجیغش رفت روهوا-پاررررم کردی+ببخشید گفتم بلد نیستم-تکونش نده فعلا هر موقع گفتم+چشم‌عشق منیه چند دقیقه که گذشت گفت کارتو بکن منم کیرمو تاته میکردم تو کونشو در میاوردمکونش از کوسش گرمتر و نرمتر حتی یه ذره بوی بد یا عرق نمیدادچند دقیقه کوتاه کردمشو تمام آبمو بی اختیار ریختم توش . عجب کونی بود هم پهن بود هم برآمدگیش به سمت عقب زیاد بود. دیگه من ازون روز بااون ارضاهایی که شدم عاشق سکس شدم فقط با زنعمومهسا جون قشنگ و سکسیم که باعث این شد من غیر اون زن کس دیگه ای رو‌ نتونم ببینمخلاصه مجبور شدم به زور خداحافظی کنم چون بچه اش داشت میومد خونه و من توی راه فقط به اون و‌کاراش و رفتاراش فکر میکردم که فقط آرزپی یه بوسشو داشتم اما اون کاملا در اختیارم بودتوراه زنگ زد گفت نکنه حامله بشم ؟؟ مطمئنی تو نریختی که منم گفتم‌آره بابا خیالت راحت بعدشم بغضش گرفت و گریه کرد که تاحالا با غیر عموت نخوابیدم تو فکر بد نکنی دربارم و من خراب نیستم و ازین حرفا و راست میگفت بعدها فهمیدم تو فامیل خیلیها دوست داشتن بکننشمنم گفتم خودت میدونی هدفمون این چیزا نبود و اینم از فرط علاقه به تو به اینجا رسید من که مطمئنم تو سالمترین آدمی …دیگع بحایی رسیده بودم من دوست داشتم فقط اون تنها ترین زن زندگیم باشه هرچند که اون بعد از این رابطه سرد شد یکم اما من بیشتر بهش علاقه مند شدم و‌ واقعا سکس باکسی که عاشقشی روبرای همه آرزو میکنم چون اون لذت بخش ترین قسمت دنیاس …مخصوصا اینکه ذره ذره بدستش بیاریادامه ...نوشته: عاشق زنعمو

669