سلام به همه حشریون داستان از اسمش مشخصه گی هست با سلیقه هر کس جور نیست نخونه رضا هستم مستعار سی و هشت سالمه از خیلی وقته پیش توی سایت بودم واسه وقت گذرونی یکی دو باری هم پارتنر گی گیرم اومد ولی این یکی عجب چیزی بود مال دو سال پیش بود و فکر کنم هجده سالش بود اینطور میگفت ولی کمتر میزد اسمش دانیال بود دیدم زده بود همجس گرا یک ذره پیله شدم بهش تو خصوصی تا گفت پولیه گفت دویست سیصد تومن باید بهم بدی تا کون بدم منم گفتم دختری اینقدر ناز میای ؟ با عصبانیت گفتم ولی آخرش قبول کردم گفتم سگ خور این کونی ها فقط با پول خودشون رو نشون میدن عوضش جرش میدم یه ذره گذشت پشیمون شدم گفتم حتما یه سبز قبای چاقالو هستش که حسابی هم پشم داره یا هم چت کردیم عکس های بدنش رو فرستاد واقعا کف کردم وجدانا عجب بدنی داشت هر چی گفتم رو پس گرفتم رفتم سر ملاقات دیدم وجدانا عجب گل پسری بود از اینا چرا تو خیابونا نمیبینیم ؟ رنگ پوست سفید مثل برف مو ها بلند و قهوه ای چشم ها آبی یه تیپایی هم میزد که نگو صداش هم مثل دختر ها نازک بود ازش پرسیدم تو ترنس هستی دانیال گفت نه ولی فکر کنم ترنس بود خلاصه یک کونی درجه یک بود از اونا که با گی استار ها رقابت میکنند حیف عکس هاش رو پاک کردم وگرنه عکس بدنش رو براتون میفرستادم تا کمرتون خالی بشه خلاصه بردمش خونم بغلش کردم انداختمش روی تخت یه لب مشتی ازش گرفتم ده دقیقه طول کشید حسابی به خدمت لب هاش رسیدم بعدش لباساشو با وحشی گری در اوردم فقط جورابای کوتاه و سفیدش مونده بود شروع کردم به لیسیدن بدنش وسینه هاش و کونش و خیلی هم خشن این کار رو کردم که ای کاش این کار رو نمیکردم بهش برخورد برش گردوندم دو سه تا محکم زدم در کونش که شالاپ صدا داد و یه آییی بلند گفت سوراخش رو یکذره لیس زدم و گاز گرفتم و بعدش هم تف مال کردم خوابیدم روی تخت و به حالت 69 در اومدیم من پایین بودم و اون رو اون کیر منو میخورد منم کونش رو لیس میزدیم که خیلی باحال بود یک ذره هم توی دهنش تلمبه زدم بعدش کیرم رو گذاشتم در کونش به حالت داگی درش اوردم یواش کردم تو خیلط دردش اومد گفت آقا رضا یواش تر منم گفتم ضر نزن چاقال (منظورم چاق نیستا یعنی بچه خوشگل) بعدش جوراباش رو در اوردم و کیرم رو تا خایه کردم توش کلش رو اورد پایین و شروع به آه آه کردن کرد منم تلمبه میزدم هنوز صدای لذت بخش چالاب چالاب کردن کونش که از برخورد خایه هام به کونش ایجاد میشد تو گوشمه خوابوندمش و یکی از پاهاش رو اوردم بالا و شرو به تلمبه زدن کردم و بعدش هم هر جفت پاهاش رو اوردم بالا و کردم توش بعدش هم بهش گفتم دستاش رو دور کمرم حلقه کنه بلندش کردم تو هوا کردمش ولی واقعا سخت بود یک دقیقه هم نتونستم بکنمش تو اون حالت و به چند روش دیگه هم کردمش آخرش هم آبم اومد توش و آیییییی بلند کرد و منم گفتم جوووون و بعدش هم یکذره واسش جق زدم تا از کیر کوچولوش منی پاشید بیرون و خوابوندمش توی بغلم گفتم از این به بعد کونی خودمی اونم چشمک زد و گفت چشم آقا رضا و دویست هزار و گرفت و رفت فرداش زنگ زد بهم یک مشت چرت و پرت تحویل داد و گفت تو با من مث حیوون رفتار کردیو دیگه نبینم زنگ بزنی به منو وگرنه شکایت میکنم و میگم که ازم سوء استفاده کردی و از این حرفها ولی وجدانا ای کاش اینطور رفتار نمیکردم باهاش عجب خری بودم خوب این بود داستان مننوشته: رضا
10
