logo
‌
‌
خانه
عناوین
پورن استارها
بهترین سایتهای پورن
چت روم
ارسال داستان
آپلود ویدیو
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
‌
  • تماس با ما
  • گزارش خرابی

www.jendekhane.com جدید ترین و با کیفیت ترین سایت سکسی فارسی

بهترین و با کیفیت ترین سایت سکسی ایرانی . تمامی محتوای این سایت رایگان مباشد . ما دارای بزرگترین آرشیو فیلم ها و داستان های سکسی هستیم که همه روزه برای شما قرار خواهیم داد . سایت جنده خانه بهترین سایت سکسی فارسی در تمام دنیا میباشد . شما میتونید فیلم ها را به صورت آنلاین تماشا کنید یا دانلود کنید ، با ثبت نام در سایت میتونید از سیستم چتروم و پیام رسان با قابلیت تماس تصویری استفاده کنید . تیم جنده خانه همیشه در تلاش برای بهبود سطح کیفی سایت برای تمامی دوست داران مسائل جنسی میباشد . لطفآ نظرات و پیشنهادات و همینطور انتقادات خودتون رو برای ما ارسال کنید .

This website collects cookies to deliver better user experience

موی زرد

در رو باز کرد و وارد خونه شد، کیسه هارو گذاشت زمین که درو ببنده، تا خواست درو ببنده یکی پاش رو گذاشت لای در، نذاشت بسته بشه. یکم جا خورد، یک قدم عقب اومد و در آروم آروم باز شد.با موهای زرد و نیش باز مردی سرش رو داخل کرد و بهش نگاه کرد، آروم درو باز کرد؛ به چشم هاش خیره شد .ترسید، داد زد: «تو اینجا چه غلطی میکنی؟ برو گمشو بیرون، من و تو دیگه تموم شدیم!». با یک صدای خیلی اروم با همون نیش بازش جواب داد: «من هیچ جا نمی رم عزیزم، کاریت ندارم، فقط دلتنگم»بیشتر ترسید؛ آروم آروم عقب اومد، پاش به میز خورد و گلدونی که روی میز بود افتاد شکست. ضربان قلبش به شدت بالا رفت، رنگ پوستش سرخ شده و سریع دوید؛ سریع به سمت اتاق خوابش دوید.داخل اتاق رفت، درو بست؛ با دستایی که می لرزید، به سختی کلید رو گرفت و در اتاق رو قفل کرد. پشت اتاق نشست و دستاش رو روی سرش گذاشت و موهاش رو از ترس کشید.اول فقط صدای قلبش رو شنید، بعد صدای قدم های پا اومد. صدا بلند تر و بلند تر شد. بعد صدای مردی اومد که می خندید؛ بلند می خندید!یک لحظه سکوت؛ هیچ صدایی نیومد، شاید فقط صدای تپیدن قلبش، صدای خوردن دندون هاش بهم، شاید لعنتی رفته؟بنگ! در کوبیده شد، به کمرش ضربه خورد ترسید، به سمت پنجره رفت و پایین رو نگاه کرد. ماشین ها با سرعت از خیابون رد می شدند، شانسی برای پریدن نبود. یعنی اگر می پرید زنده می موند؟بنگ! دوباره در کوبیده شد؛ تند تند نفس میزد؛ دیگه دستاش رو نمی تونست کنترل کنه؛ از بس که می لرزید! پاهاش رو بلند کرد، می خواست اونور پنجره بذاره. باید می پرید؟ باید می پرید!بنگ! دوباره در کوبیده شد، اما فقط کوبیده نشد، در باز شد. به سمتش اومد، نذاشت از پنجره بپره، نه نذاشت! پرتش کرد روی تخت.فقط جیغ می کشید: «ولم کن، آشغال ولم کن، گمشو بیرون! دستام رو ول کن! ولم کن!»، بعدش هم …بعدش اتفاقی نیفتاد، خب از پنجره بیرون نپرید، زنده موند، می پرید میمرد! تازه اتفاق خوبی هم شاید بعدش افتاد، یک بچه با موهای زرد بهش هدیه شد.نوشته: artemis25

3

دسته بندی ها:

داستان سکسی

برچسب ها:

داییکسزن
No Comments Yet...
‌

پست های مشابه

کوس ات میزارم با اینکه پشماتو نزدی
HD01:13

کوس ات میزارم با اینکه پشماتو نزدی

از این به بعد مال همیم

از این به بعد مال همیم
بعدازظهر خفن

بعدازظهر خفن

ارشک و ماهرخ

ارشک و ماهرخ