قسمت قبلآخر هفته شد و پیام دادم_ارباب دنیا من برای خدمتگذار حاضرم+ساعت 5 سر کوچمون باش_چشم اربابرفتم دنبال ارباب و ایشون اومدن و کنار ماشین وایسادن، سریع پیاده شدم و دستشون رو بوسیدم و در رو باز کردم و ایشون نشستن داخل ماشین و منم رفتم اونطرف نشستم پشت فرمون+راه بیوفت_سلام ارباب، چشم+یکجای امن و خلوت پیدا کن بیا اینطرف خدمت کن_ارباب ببخشید+خفه شو، اعصاب ندارم، خونه دعوام شده، فقط حواست باشه امروز سر تو خالی نکنم_چشم، فقط+خفهرفتم و یکجا پیدا کردم توی کوچه های آخر لادن، اومدم پیاده شم+اینجا جلوی آیفون تصویری هستش، برو یکجا دیگهراه افتادم و رفتم و یکجا جای بیابون های لادن نگه داشتم، از ماشین پیاده شدم و اومدم رفتم سمت در اونطرف؛ اتوبوس نگه داشته بود و سه چهار نفر داشتن میومدن سمت ماشین که برن توی کوچه ها+یکی با پا زدن به ساق پام، جای امن توله سگسریع نشستم پشت فرمون و رفتم به سمت کوچه های ته هفت تیرپیاده شدم و اومدم این سمت و در رو باز کردم و اومدم زانو بزنم+همون طور وایسا، پاهاتم باز کن از هماینکارو انجام دادم و بلافاصله با پاشون زدن توی بیضه هام؛ سریع بیضه هام رو گرفتم و خم شدم+دستات پشتت و صاف وایسادوباره اینکارو انجام دادم و یکی دیگه زدن+دستاتو بیاری جلوت میبرمت جلوی ملت پارت میکنمحدودا 5 تایی زدن خیلی درد داشت و روی زانوهام افتادم و دیگه نتونستم تحمل کنم، همون لحظه پاشون رو آوردن جلوی صورتمو مالیدن به لبم، منم سریع بوس کردم کفششون رو+التماس کن تا ادامه ندمدستامو گرفتم به کفششونو و شروع کردم التماس کردن و هر از گاهی بوسه به کفششون میزدم و سر به کفششون میزاشتم و زبون به کفششون میزدم_ارباب توروخدا منو ببخشید، ارباب توروخدا نزنید دیگه، ارباب خیلی درد داره، ارباب هر کاری بخواید انجام میدم+هر کاری ؟_بله ارباب+پس تحمل کن و پاشو وایسا_ارباب تو رو خدا و یکم دیگه التماس کردم+(با خنده بلند) باشه توله سگ، کفشامو در بیار، به پاهام سرویس بدهمن مثل کسی که چند وقته غذا نخورده و به شدت گرسنه است حمله کردم و کفشاشو در آوردم و پاهاشو با جوراب حسابی بو میکشیدم و بوس می کردم و میلیسیدم و جوراب هاش رو در آوردم و اینکارا رو انجام دادم و حسابی داشتم لذت میبردم و یکبار هم توی شلوارم ارضا شده بودم؛ نیم ساعتی گذشت+بسه، زیاد اینجا باشیم تابلوئه، راه بیفت سمت هاشمیهکفشاشون رو پاشون نکرده بودم و همونطوری پاهاشون رو گذاشته بودن کف ماشین و کفش و جورابشون کنار پاشون بود؛ رفتم سمت هاشمیه و توی یکی از کوچه هاش که خلوت بود نگه داشتم و اومدم پیاده شم+بشینبرگشتن سمتم و یقم رو گرفتن و کشیدن سمت خودشونو شروع کردن تو گوشی زدن، شاید بگم 10 پونزده تا تو گوشی آبدار محکم زدن و خیلی درد داشت؛ برگشتن عقب و یک دقیقه ای توی چشمام نگاه کردن و یهو صورتشونو آوردن نزدیک صورتم و لباشون رو آوردن نزدیک لبام، فکر کردم چون دردم گرفته و محکم زدن میخوان لب بگیرن از دلم در بیارن، دهنمو باز کردم، لباشون نزدیک لبام بود که یهو توف انداختن توی دهنم، بعد خودشونو یکم ازم دور کردن+بخورشدوباره همون داستان تکرار شد و دفعه بعد لبشون رو آوردن و توف کردن+صبر کنهمینطوری چند بار پشت هم توف کردن توی دهنم+حالا بخورشونمنم سریع همه رو قورت دادم و خوردم+خوب بسته یا میخوای ادامه بدیم ؟_هر چی شما دستور بدید ارباب+به نظر من که واسه امروز بسه، فقط برو یک بسته آدامس بگیر واسم_تو داشبورد هست سرورمدست کردن و یک آدامس برداشتن و شروع کردن به جویدن+یکم دور بزن، یه ربع دیگه برو خونه_چشمیکم دوباره توی ماشین حرف زدیم ازم راجع به اینکه جلسه بعد چجوری باشه پرسیدن و رسیدیم سر کوچشون، نگه داشتم+ماشینو خاموش کن، درو واسم باز کن، با فاصله سه چهار قدم پشت سرم بیارفتمو درو باز کردم و پیاده شدن و راه افتادن، همون اول آدامس رو توف کردن بیرون و با کفششون لهش کردن و کفششون رو برداشتن و من دیدم آدامس روی زمین نیست، فهمیدم چسبیده به کفششونیه بیست قدمی رفتن و برگشتن و با دست اشاره کردن+بیا جلورفتم جلوشون+زانو بزنپشت به من کردن و کفششون رو بلند کردن به سمتم+آدامس رو بکن و بخورآدامس رو از ته کفششون که حسابی پر از خاک و آشغال شده بود کندم با دندونام و شروع کردم جویدن+پاشو+تا خونه هر دو دقیقه یک عکس از آدامس میفرستی، دوست دارم خونه رسیدی قشنگ آشغالاش رو گرفته باشی_چشم ارباب+پارس کن_هاپ هاپ هاپ+گمشو، بهت زنگ میزنم_با اجازتون ارباب، میتونم دستتون رو ببوسم و تشکر کنم+نبینمتمنم سریع رفتم سوار ماشین شدم و راه افتادم و دستور ارباب رو انجام دادمقسمت بعد جلسه دوم توی ماشین رو توضیح میدم بهتونادامه...نوشته: سروش برده