سلام دوستان من علی هستم ۲۹ ساله از تهرانداستانی که میخوام خدمتتون تعریف کنم برمیگرده به پنج ماه پیشزمانی که من داشتم از سر کار برمیگشتم خونه تو راه ناگهان چشمم افتاد به یه دختر جووندختری که چهره اش واقعا سکسی بود و اندام سکسی هم داشتکه مانتو جلو باز پوشیده بود و یه شلوار چرم مشکی از این چسبان ها که ناخودآگاه چشمم رفت سمت کسشدقت که کردم دیدم خط کسش از رو شلواره زده بیروندلم هری ریخت و افتادم دنبالشتا رسیدیم تو یه کوچه بن بست ، یهو اومد سمتم و گفت هووو چیه چرا دنبالم افتادیگفتم ازت خوشم اومده، میشه دوست دخترم بشی؟گفت نهمن با پسرا نمیگردم و فقط با دخترا لز میکنمگفتم جدی؟گفت مگه من با تو شوخی دارمگفت باشه قبوله ، تو تو لز مگه چیکار میکنی من همون کارا رو برات میکنمگفت مطمئنی؟گفتم ارره باور کن هرچی بگی برات انجام میدمگفت هرچی؟من خل اون لحظه نفهمیدم میخواد چی بگهگفتم اره خیالت راحت هرچی تو بخوایگفت پس راه بیوفت بریم خونه منگفتم چیکار میخوای کنی؟گفت مگه نمیخوای هرچی بگمو انجام بدی پس بجنب دیگهگفتم باشه و رفتیم به سمت خونه اشخونه اش سه تا کوچه پایین تر بود و یه آپارتمان شیک بودتا رسیدیم گفت چیزی میخوری؟گفتم نه مرسیگفت نترس چیز خورت نمیکنمیه شربت درست کرد و اومد کنار نشستگفتم خوب حالا بگو ببینم ازم چی میخوایگفت تو چیکار میتونی کنی برامگفتم میخوای از سر تا پایین بخورمت؟گفت جوووون ارهیهو دیدم بدون اینکه من بهش چیزی بگم بلند شد و گفت پاشو بیا وسط پذیرایی رو دوتا زانوت بشینیهو دیدم اومد جلو و یه پاشو گذاشت این طرف سرم و یه پاشم گذاشت اون طرف سرم و همون مانتو جلو بازو رو عقب کشید و چاک کسشو که از رو شلوار چرمیه بود رو دهنم چرخوندتقریبا سرم بین پاهاش گم شده بود و اونم هیرداشت از رو شلوارش کسشو به دهن و دماغم میمالیدحدوده ده دیقه ای این کار رو تکرار کرد که حس کردم داغ شد و یهو سرمنو از لای پاهاش در آو د و با عجله خودشو عقب کشید و سریع شلوارشو و مانتو شو در آورد و کسشو از رو شرتش تند تند مالیدیهو دیدم سریع شرت و کرستشم سریع و با عجله در آورد و دستشو کرد تو کسش و چند بار مالیدحدود بیست ثانیه ای داشت میمالیدکه یهو داد زد سریع دراز بکش میخوام بشینم رو سرتتا دراز کشیدم عین دیوونه ها اومد سمت دهنمیهو دیدم سریع نشست رو دهنمگفت کسمو بمک لیسش بزنمنم سریع کسشو کردم تو دهنم و یه میک بزرگ زدمباورم نمیشد ، کسش چه آبی راه انداخته بودکل کسش تو دهنم بود و داشتم میک میزدم که یه آه بلند کشید و سر منو محکم به کسش فشار دادمنم سریع زبونمو کردم تو کسش و هی چرخوندمیه دودیقه ای همینجوری داشتم کسشو زبون میزدم و میک میزدم که یهو گفت واااای دارم میام واااای دارم میاااااامفهمیدم میخواد ارضا بشه منم کل کسشو تو دهنم کردم و یه میک خیلی بزرگ زدم که یه جیغ بلند کشید و یه مایع لزج و چسبناک و غلیظ وارد دهنم شد ، دهنمو پر آب کسش کرد یهو داد زد واااای آب کسمو قورتش بدهواااای که چقدر دهنم لزج و چسبناک شده بودولی انصافاخیلی آب از کسش وارد دهنم شدفکر نمیکردم یه دختر اینقدر آب کس داشته باشهاولش قورت ندادم دیدم از رو دهنم بلند نمیشهتا اینکه جبور شدم کل اون مایع لزج و چسبناکو قورت بدمعاطفه خانم ، خانم خانما تازه بعد از پنج دیقه راضی شد از رو حلق من بلند شهبعدش گفت بلند نمیشدم تا مطمئن شم که کل آب کسمو قورت دادیساعت هول و هوش ساعت چهار بود که بهش گفتم چطور بودگفت خوب بود شبو بمون هنوز باهات کلی کار دارماون لحظه منظورشو نفهمیدمگفتم باشهموضوع گذشت تا اینکه برام آب میوه و میوه و کلی خوردنی آوردولی خودش اصلا آب نمیخورد و فقط لواشک و آلوچه و چرت و پرت میخوردشب شد و تا ساعتای دوازده یک بود که رفتیم بخوابیممن رفتم دستشویی تا شاش کنم و برام بخوابیم ، شاشیدم و برگشت ، که دیدم عاطفه خواست بره سمت دستشویی که یهو منصرف شد و گفت من خوابم گرفته من میخوام بخوابمحس کردم عاطفه رفتارش غیر منطقیه و حس کردم شاش دارهولی چیزی بهش نگفتم و منم اومدم سمتشتو دلم گفتم جاااان ، امشب باید حتما بکنمش، که یهو گفت دوست دارم سرتو مثل بالش بزار رو کسم و همینجوری سرت مثل بالش لای پام باشه و بخوابممنم فکر کردم دوباره میخواد خودشو تو دهن من ارضا کنه دیگه رفتم لای پاهاش که یهو پتو رو هم انداخت رو من و سر من لای کس عاطفه قرار گرفتتا زبونم به کس عاطفه خورد حس کردم کسش به تلخی میزنه ولی توجه نکردم و همینجوری لیس زدم که یهو دیدم عاطفه سر منو گرفت و کسشو تو دهنم عقب جلو کرد و یه جورایی با کسش تو دهنم تلمبه میزدیه پنج دیقه ای همینجوری تلمبه زد که یهو حس کردم دهنم دوباره پر آب کسش شدمن که فکر کردم الان وقتشه که بلند شم بکنمش اومدم از لای پاش دربیام که یهو داد زد ، گمشو سر جات تا صبح دهنتو رو کسم میزاریفهمیدی؟منم اعصابم بهم ریخت و گفتم پس من چی؟گفت نترس سهم تو رو هم صبح بهت میدمنفهمیدم چی میگه گفت لای کسم با دهن باز بخوابهمینجوری تا نزدیکای صبح خابیده بودیم که ساعتای پنج شیش بود که تو خواب حس کردم دارم خفه میشم، حس کردم دهنم گرم شدکه یهو از خواب بلند شدمبعله نگو عاطفه خانم خانم خانما داره تو حلق من میشاشه، عاطفه سرمو تو همون حالت بالش محکم لای کسش گذاشته بود و داشت با قدرت تمام میشاشید تو حلقم، شاشش خیلی بد مزه و بد بود ولی عاطفه اونقدرم محکم منو نگه داشته بود که نمیتونستم تکون بخورماومدم از لای کسش در بیام که یهو سریع منو به تندی یه غلطی داد و با یه حرکت نشست رو حلقم، و یهو داد زد دهنتو باز باز کن و زبونتم دربیار بیرونحس کردم کل وزنش افتاد رو حلقم، فکر کردم شاشش دیگه تموم شدهبه خاطر همین کاری که گفت رو انجام دادم و دهنمو رو کل کسش باز باز کردم و زبونمم در آوردمکه یهو خودشو یکم عقبتر کشید و کسشو رو دهنم عقب جلو کردمن خل هم فکر کردم داره دوباره کسشو به دهنم میماله تا ارضا بشهنگو داره سوراخ کسشو که ازش میشاشه رو حلقم میزون میکنهتا اومدم به خودم بیام حس کردم سوراخ شاشش افتاد وسط دهنم یهو پاهاشم دو طرف سرم گذاشت تا نتونم تکون بخورم و یهو کل وزنشو انداخت رو حلقم جوری که حس کردم سوراخ کسش که ازش میشاشید تا نزدیکای حلقم رسیدسه ثانیه هم همینجوری کیپ کیپ کرد یهو با قدرت تمام شریع کرد به شاشیدن ، واااااای داشتم زیر کسش میمردم ولی عاطفه همینجوری داشت میشاشیدوااای یه ده ثانیه ای عاطفه با قدرت تمام داشت میشاشید که حس کردم نفسم بالا نمیاد ، شریع کردم زیر کسش دستو پا زدنولی عاطفه عین خیالشم نبود که من دارم زیر کسش و شاشش جون میدمداد زد شاشمو قورت بده تا نجات پیدا کنیتا شاشم تموم نشه بلند نمیشمپس الکی دستو پا نزنوااااای که این دختر چقدر شاش داشتباورم نمیشد که یه دختر یا زن بتونه اینهمه شاش کنهواقعا داشتم زیر کسش میمردم ولی عاطفه ولم نمیکردچند ثانیه هم همینجوری شاشید که یهو نتونستم دیگه قورت بدم و شاشش شروع شد به جمع شدن تو دهن و حلقمکه یهو شاشش از دماغم زد بیرونوای داشتم میمردم ولی عاطفه ول کن نبودشاشش مثل آتشفشان از کسش فوران میکرد به سمت معده منچند ثانیه هم همیجوری شاشید که چشام سیاهی رفت و از هوش رفتم ولی عاطفه همچنان داشت میشاشیددیگه چیزی نفهمیدم بعد از پنج دیقه به هوش اومدم و چند ثانیه همیجوری بیجون مونده بودم که دیدم عاطفه از رو دهنم بلند شدهتا دید من دارم بهوش میام سریع اومد و دهن من که نمیه باز بود و کلی از شاش عاطفه توش مونده بود رو گرفتخوشحال شدم و فکر کردم میخواد ازم لب بگیرهنگو عاطفه میخواد الباقی شاشای تو حلقمم فوت کنه بره پایین تو معده امتا فوت کرد مزه گند واقعیه شاششو به وضوع حس کردموای نگم براتون شاشش اونقدر مزه گند و بد مزه میداد که همون لحظه که فوت کرد بالا آوردم و کل تخت از شاش گند عاطفه زرد شد و بوش گندش گل اتاقو برداشتاز مشخصات گند شاشش بگم که بدونید چی بخوردم داد این عاطفه خانم پر شاشیه شاش زرد زرد پرنگ و غلیظ که مزه اش یکم به شوری میزد و یکمم به ترشی ولی فوق العاده تلخ و از همه مهمتر حالت تهوع آور و چندش به معنی واقعی کلمه بوداونقدر شاشش بد بود که به نظرم مزه زهر مار از شاش گند عاطفه بهتر بودبگذریماین شد که این عاطفه خانم خوشگل و سکسی شاشید تو حلق من و بعدشم گفت پاشو برون گمشو بیرونمنم که نیمه جون بودم سریع پاشدم و وسایلمو جمع کردم و فرار کردم و رفتمفقط میخوام تو یک کلمه بهتون بگم این عاطفه خانم ، خانم خانما به نظر من بدترین و تلخ ترین و گند ترین شاش کل جهانو داشتمن از شما میپرسم مگه میشه یه زن یا دختر اینقدر شاش داشته باشه و از اون مهمتر اینکه شاشش اینقدر گند و حال بهم زن باشه؟خواهشا اگه کسی تجربه شاش خوری داره جدی بگه؟نوشته: علی شاش خور