۱۷ سالم بود کون دادم

سلام من امیرماین داستان واسه سال ۸۵ هست زمانی که ۱۷ سالم بود و واقعی من یه نوجوون سفید و تپل بودم سال اخر دبیرستان بودمهمیشه گرایش به مفعول بودن داشتم چن تا از بچها هم تو کفم بودن ولی تو مدرسه نمیشه یادمه انگشتم میکردن خوشم میومد ولی به روی خودم نمیاوردم و جوری وانمود میکردم که بدم اومدهمن میز یکی به اخر مینشستم یادمه یه سری نفر پشتیم یه روز کامل منو میمالید و انگشتم میکرد از پشت حتی توی سوراخمم میکرد انگشتو ولی اخرشم پا ندادمقضیه از این قراره که ما یه روز با بچه محلا تو کوچه دور هم یه جا نشسته بودیم چهار نفری یکی مون سنش از ما حدودا ۳ سالی پایین تر بود ولی خیلی شیطون بود من شنیده بودم چن تا از پسرای کوچه رو کرده میگفتن کیرش بزرگ نیست ولی خیلی خوب میکنه نمیدونم با اون سنش چجوری و از کجا یاد گرفته بود ولس اثرات بلوغ بود یه پسره سبزه متمایل به سیاه لاغر قدشم تقریبا کوتاه بود…خلاصه دو تا دیگه از بچها رفتن خونه منو اون موندیم تو کوچه میخاستم برم اصلا تواین فازا نبودم گفت بشین کجا میخای بری بشین حرف بزنیم…گفتم حرف چی گفت چقدر سفیدی تا حالا به کسیم دادی گفتم نه چطور رون پامو گرفت گفت همینطوری اصلا وقتی پامو گرفت حشری شدم همش یاد حرف دوستم میفتادم که میگفت شنیده خوب میکنه شایدم خودشم داده بود بهش:)گفت ولی مطمئنم دادی مگه میشه ژله ای مثل تو رو کسی نکرده باشه گفتم کون ندادم ولی تو مدرسه به زور باهام ور رفتن اینو گفتم شاخکاش تیز شد سر ظهر بود و کوجه خلوت دستشو برد پشتم روی کمرم گفتم نکن یکی میبینه گفت نترس بابا کسی نیست که اقا پرو تر شد از پشت شلوار لی انگشتشو میکرد لای کونم خوشم اومده بود یاد مدرسه افتادمگفت واقعا ندادی گفتم نه گفت میشه به من بدی دستمو گرفت گذاشت روی کیرش شق کرده بود دستمو کشیدم گفتم نکن یکی میبینه ضایست گفت خب بیا بریم تو خرابه کوچه پشتی کونتو لیس بزنم برات شدیدا از این حرفش خوشم اومده بود ولی گفتم نه بابا نمیشه این رفته به رفته پررو تر میشد رونامو فشار میداد و دستشو برد زیر کونم خیلی حال کرده بودم گفت جووون چقدرم نرمه…گفتم ول کن اینجا ضایست گفت بده دیگه بابا گفتم کجا اخه گفت بریم خرابه گفتم اونجا نهولی مادرم میخاست بره بیرون بذار من برم خونه امار بگیرم بیا اونجا…گفت نپیچونیا گفتم نه تو دم در باش هر وقت رفت در بزن من باز میکنم گفت منتظرما گفتم باشه…من رفتم خونه همش تو فکرش بودم مامانمم داشت اماده میشد بره خونه خواهرم تو کونم عروسی شد ولی حدودا یه ۴۰ دقیقه ای طول کشید تا بره تو این مدت منم لباس خونه پوشیدم همین که رفت سریع دیدم در میزنه درو باز کردم یه خونه ویلایی داشتیم ما امان نداد سریع اومد رفتیم توی حال استرس داشتم همونجوری سرپا از پشت منو گرفت و شلوارمو کشید پایین یه شورت لنگه دار سورمه ای تنگ پام بود که کون گندمو برجسته تر میکر عین دیوونه ها از رو شورت بوسش میکرد گفت بخواب خوابیدم رو شکم اومد پشتم شورتمم دراورد یه کم کونم مو داشت ولی لیس میزد لای کونمو تو سوراخم انگشت میکرد کیرم عین سنگ سفت شده بود گفت بدنت عین زنای جندست با این حرفش حشری تر میشدم گفت رونات چقدر بزرگه ادم نمیدونه لاپایی بکنه یا سوراخ ولی جنده ها رو باید کرد باید بکنی تو سوراخشون همینجوری میخورد و از این حرفا میزد و در اثر برخورد کیرم با زمین باعث شد ابم اومد اصلا بدون اینکه دستی بهش بخوره ریخت رو فرش و شکمم خیس شد یه چن تا اه گفتم گفت اووف جون خوشت میاد از کیر جنده جون گفتم اره خیلی…بعد به زور تی شرتمو هم در اورد گفت برگرد تکیه بده به پشتی منم همین کارو کردم اومد رو زانو کیرشو از تو شورت در اورد یه کیر سیاه کوچیک بود حدودا شاید ۱۰ سانت تازه هم شروع کرده بود به مو دراوردن اورد جلوی صورتم گفت بخور خیلی حشری بود از رفتارش معلوم بود حشرم خوابیده بود گفتم دوس ندارم یه کم مالید به لبم از دو طرف صورتم گرفته بود گفت بخور دیگه زود باش جنده ها عاشق کیرن پس بخور از این مدل حرفاش خوشم میومدلبمو باز کردم یه کم زبون زدم شور بود یه کمم نوکش خیس بود کمی بوی عرق میداد اولش چندش بود ولی بعد خوب شد عاشق پشماش شده بودم:)وقتی میخورد به لبم تحریک میشدم براش ساک میزدم اونم همش بهم میگفت جنده گفت تو کوس منیدو سه دیقه ای همینجوری گذشت گفت حالا بخواب دوباره به شکم خوابیدم رفت پشتم نشست روی رون پام کیرشو گذاشت دم سوراخم فشار داد میسوخت ولی تو نمیرفت خیلی کلفت نبود یه کم تف زد به سوراخم و چند بار انگشت کرد بعد یه تف کرد سر کیرش و کیرشو باز گذاشت فشار داد لیز خورد تا ته رفت توم:)دوباره شهوتی داشتم میشدم که با این کارش دردم اومد و شهوت پرید گفتم آیییی گفت جوووون دردت اومد جنده الان میگامتکونتو جر میدم شروع کرد عقب جلو میکرد درد عجیبی از ناحیه سوراخ داشتم یه یک دقیقه ای همونجوری کرد از لپای کونم گرفته بود و تلمبه میزد الان که فکر میکنم میبینم عجیبه با این سن چجوری بلد بود:)بعد یکی دو دیقه دردم کمتر شده بود اونم گفت حالت سگی شم منم کونمو دادم عقب اونم از پهلوم گرفته بودو توم تملبه میزد گفت جووون چه جنده ای گیرم اومده کجا بودی تا حالا آخخخخ تند ترش کرد قشنگ صدای شلپ شلپ تو حال پر شده بود یعد گفت آخخخخ دارم میگامت امیر جووون اووووخ چه کونی آییییی اینو گفتو توم ارضا شدقشنگ منو چسبیده بود بعد کیرشو در اورد میمالید به کونم لای کونم گفت اخخخ چه کونی هستی تو دختر بودی چه جنده ای میشدی قشنگ دور کونم خیس شده بود سوراخم مثل نبض تند تند میزد کیرمم شق شده بود دوبارهدسمال ورداشت منو خشک کرد یهو دید فرشمون خیسه گفت این چیه گفتم آبم ریخته گفت موقع کون دادن؟گفتم نه قبلش گفت جووون بابا چه حشری هستی تو ندیده بودم تا حالاخلاصه دمت گرم کون خوبی هستیبهترین کونی که کردمگفتم چن نفرو کردی گفت ۳ ۴ نفری میشن ولی تو بهترینی…یه بار دیگه هم سکس کردیم اون روز که اگه دوس داشتین باز میگم داستانشو۴ بارم بعدش منو کرد و از اون محل رفتیم بعدشامیدوارم خوشتون اومده باشهداستان واقعینوشته: امیر

312