سلام خدمت دوستان عزیز .با ادب و احترام خدمت سانی خانم …امروز به ذهنم رسید یه داستان تخیلی بسازم و برای دوست داران سانی خانم بنویسم شاید خوششون بیاد و امیدوارم ایشون ناراحت نشنپ ن (به دلیل ندونستن اسم اصلی ایشون از سانی استفاده میشهپن ( نوع سکس در مورد رابطه چند همسری بانوان هستپ ن (آرزو بر جوانان عیب نیستپ ن اخر این که با بی غیرتی اشتباه گرفته نشهخوب داستان از اونجایی شروع میشه کهبا کلی پیام های پی در پی و پشت سر هم به سانی خانم عزیزایشون افتخار صحبت به من رو دادن البته خیلی سرد و معمولیو حقیقتا خودمم فکر نمیکردم که به آشنایی ختم بشه این پیاماو یه ترس معمول توی شهوانی فیک بودن افرادمن خودم بیشترین حس مورد علاقم تو سکس مستر بودنه و کمو بیش تجربه هایی دارمولی سانی جان یه چیز دیگس و و من اصولا از خانم های وزرشکار و کلا خانم های موفق و با شخصیت تو جامعه لذت میبرمخانم های خود ساخته که خیلیاشونم نیاز به جیب مرد و حمایت هیچ مردی ندارنحالا شما فکر کن یک خانم خوش اندام …موفق در یک زمینه ورزشی کاری یا موسیقی یا هر چیزی …و در عین حال بتونه دلبری کنه .جدی باشه .خوش صحبت باشه و وقتی وارد خونش میشی …حس کنی وارد بهشت شدیبه نظر من همچین زنی ایده عاله نه این که فقط یه زن تو سکس هات باشه برای زندگی کافیه …و مردن برای این زن از اوجب واجباته 😂به نظرم یکی از دلایل زیبایی های شهر میتونن باشنالبته نه اون دسته خانم های به وفور در ایران که به جرات میشه بگم کیسه آرد از اونا فایدش بیشتره و به اصطلاح خیلی هم اداعای زنیت و سکسی بودن و اینارو دارناشتباه نشه این حرف یه وقت بی احترامی نشه به کسی ولی خیلی از خانم های تپل هستن که اندام صاف و درستی دارن مثل خانم های لاغربحث من در کل رو فرم بودن بدنه و اندامه و سعی در سالم نگه داشتن اونخلاصه که حدود دو سه روزی تو سایت خصوصی با هم صحبت کردیم و حاضر به دادن آیدی و یا شماره نبودن و بیشتر سوال میپرسیدن و یا هم نظری میکردیم با هم دیگهطبق علاقه ایشون خیلی به داشتن همسر دوم علاقه مند هستن و خوب در ایران متاسفانه ممکن نیستو بلخره بعد از سه روز با اطلاع همسر البته فقط جهت صحبت کردن ایدی تلگرامشو دادو شد شروعی برای رابطه ما+میتونم یه سوال بپرسم_بفرما+علت علاقت به این موضوع_علت یا دلیل خاصی ندارمیکی این که خیلی میتونم هات باشم و یه نفر برام کم باشههرچند بدمم نمیاد دوتا مردو در اختیار داشته باشم و با هم زندگی کنیم مشترک+دوست پسر داری_نه+اخه تو به این خوشگلی چطور نداری والا باید فقط مراقب بود تورو ندزدن_😂😂😂نه نمیدزدن ولی دوست پسر داشتن یا جورایی ممکنه طرف پر رو بشه به هر کسی نمیشه اعتماد کردو این که خیانتم نمیخوام باشه تو زندگیم من هیچ مشکلی ندارم نه جنسی و نه مالی همسرمم دوست دارم ولی گفتم از اختیار داشتن دومرد خوشم میاداین که خودشون بدونن و دائم برای داشتنم از هم دیگه پیشی بگیرن رقابت کنن+اگه همسرت بره با کس دیگه چی_نمیدونم بهش فکر نکردم ولی کسی که منو نخواد نخواسته دیگه …کاریش نمیتونم کنمبعد این صحبت ها که حدودا به یه هفته رسید و فقط در حد حال و احوال و آشنایی با شناخت ها و علایق هم دیگه بودتونستم اعتمادشو جلب کنم و اولین چیز این که پامو از گلیمم درازتر نکردمو نه سکس چت و یا درخواست عکس سکسی …البته خودش گاه گداری شیطونی میکرد …بعد حمام با حوله عکس میداد .یا داشتیم پیام میدادیم مثلا یهو میگفت شب بخیر میخوام برم بدم الان و خیلی حشریمکه حسابی منو تو کف میزاشت و میرفتبعد یک هفته صحبت و اعتماد ازش خواهش کردم بیرون همو ببینیمپذیرفت که ببینیم هموو قرار شد برم دم باشگاه دنبالش و ساعتای تقریبا ۱۲ بود که رفتم دم باشگاهی که ادرس داده بود و زنگ زدم بهش+سلام سانی جان دم باشگاهم_سلام عزیزم لطفا برو یکم جلو تر میام سوار میشمبعد ده دقیقه یه خانم خیلی شیک نشست تو ماشینانگار نه انگار که باشگاه بوده عطرش تمام ماشینو پر کرد و با عطر من تقریبا قاطی شد و یه بوی لذت بخشی فضا رو گرفتدست دادیم و راه افتادمخواستم ازش تعریف کنم که حرفمو قطع کرد و گفت بسه همه شو خودم میدونم کجا بریم ؟+بریم یه رستوران_اوکی ولی زود برگردیم که من برسم خونه+به روی چشمخلاصه سریع راه افتادم به سمت یوسف آباد که پرسید رستوران خاصی مد نظرته+نه سانی خانم خوشگل میریم آ اس پ الان بازن دیگه بریم اونجا رستورانای خوبی دارهبعد حدود یه ربع رسیدیم به مجتمع و رفتم تو پارکینگکه پیاده شدم و درو برای سانی جان باز کردم تا پیاده بشن+اجازه دارم دستتو بگیرم_نه حقیقتا ممکنه یکی ببینه و از اونجایی که خبر ندادم کجا دارم میرم دلم نمیخواد سو تفاهمی پیش بیاد+به روی چشم من عذر میخوامبعد از قدم زدن از داخل پاساژ و نگاه کردن به بوتیکا رفتیم سمت یه رستورانبه اسم استیک هاوس و رفتیم داخلباورم نمیشد که جلوم نشسته بود و راحت میتونستم نگاهش کنم مردم از بس عکساشو تو سایت دیدم اون تتوی خوشگلش رو باسنش سینه های رو فرمش موهای خوش رنگ بلوندشمیتونم بگم هیچ نقصی نداشت بلکه با توانایی خودش آپشن های بیشتری هم داشتحس غرور اون لحظه رو نمیتونم تصور کنم براتون قرار گذاشتن با یک خانم متاهل جوان خوش اندام …میتونستم بگم چقدر چشم بقیه روی سانی بود و حسرتشو میخوردن که کاش فقط بزاره جلوشون جق بزنن حتی …بس که بی نقص بود …و حس این که مردای دیگه میگن خوش به حال این مرد که این زنو داره …چه کیفی میکنه و … عالی بودسانی جان یه سالاد سفارش دادن با و یه همبرگر و منم طبق معمول میگو و ماهی …چون حقیقتا هیچی جز اینا از گلوم پایین نمیره …اونم به دلیل شرایط شغلیمراستی یادمرفت بگم من روی سکوی حفاری هستم و تقریبا تایم کاریم بین ۱۵ روز تا ۳۰ روزه و ممکنه یک ماه رو اب باشم یک ماه خشکیاون یه ساعت صرف ناهارو بیشتر از هم سوال پرسیدیم از علایق هم از شغل و خیلی چیزای دیگهکه تونستم انقدری موفق باشم که دلشو یه جورایی به دست بیارمو بعد ناهار به سرعت رسوندمش خونه که مشکلی پیش نیادحدود نیم ساعت بعدش رسیدم خونه و گوشیمو نگاه کردمدیدم پیام تشکر فرستاده و یه جورایی انگار راضی شده بود از ملاقات با منو این خیلی خوب بودتا شب پیامی به هم ندادیم که خود سانی بهم پیام داد_سلام خوبی+سلام زیبا بانو خوبم تو خوبی_ممنون در مورد قرار امروز به پیمان گفتم (پیمان اسم مستعار سانی )+خوب_اولش یکم رفت تو هم ولی بعدش که دید خیلی شنگولم و این که حقیقتو بهش گفتم حالش اوکی شدهرچند یکم گوش زد کرد که چقدر گفتم تو سایت فعالیت نکن و این حرفابیا تورو ازم دزدیدن+تو چی گفتی_هیچ گفتم که من مال اونم و اولویتم همسر خودمه که شوهر اولم میشهخلاصه ارومش کردم قلق پیمانو بلدم میدونم چجوری اروم میشه+موافقی سانی یه قرار سه نفره بزاریم_کجا خونه ؟+نه هرچند من از خدامه ولی ممکنه تو قرار اول براش سخت باشه_برا خودمم سخته …تو میگی کجا بریم ؟بریم رستوران دیگه من رزرو میکنم بریمخلاصه برای فردا شب رستوران گردون میلاد رزرو کردم(دوستان نگران هزینش نباشین سلف سرویسه و همون پایین به تعداد نفرات دم رزرویشن پولو میگیرن 🤣🤣و پیشنهاد میکنم اگه فقط برای داشتن یه فضای خاص و به یاد موندنی هستین برین وگرنه نون پنیر ببرین اونجا بخورین بیشتر بهتون مزه میده بس که غذا هاش یکی از یکی بیخودتر😑مدیر برج میلاد اگه تو سایت هستی و این داستانو میخونی بیناموس مستر چف رستورانو عوض کن۸۰۰ پول دادم اندازه ۵۰ تومنم غذا نخوردیم )قرار بر این شد من برم داخل و سانی و پیمان هم خودشون بیانقرار ساعت ۸ بود که من وارد رستوران شدم و یه میز چهار نفره نشستم …منتظر سانی و پیمان اسمشونو پایین داده بودم که رسیدن بیان بالاحدودا بعد یه ربی که یه کافی خوردم اومدن و به احترام پیمان از جام بلند شدم و رفتم سمتشون و باهاش دست دادم+سلام اقا پیمان سلام سانی خانم …امیدوارم باعث رنجشتون نشم امشب و خاطره خوبی براتون بشه×سلام ممنون …امیدوارم_سلام اقای خوش تیپ چه جالب امشب با دوتا مرد نصبتا خوش تیپ بیرونماینجا ایرانه ؟+😀😀اره عزیزم ایرانم شباش دیدن دارهالبته من امشب بیشتر دوست اقا پیمانم و اگه افتخار بده بیشتر باهم صحبت کنیم و دوستی بهتری داشته باشیم×خوشحال میشم منم مشتاق دوستیم و این که چجوری سانی رو از من دزدیدی+ای اقا نزن این حرفو سانی جان مگه دزدیدنیه خیالتون راحت من برا دزدیدن سانی اول باید شمارو بدزدم …هرجام که سانیو بدزدم ببرم شمام اونجا هستی_با روحانی نصبتی داری ؟+نه چطور 🤣🤣_بلدی خوب زبون بریزی 😄😄😄+اقا پیمان میدونم به حرف شاید مشکلی نداشته باشین ولی میخوام عملا هم راضی باشین و اگه نخواستین همین الان رفع زحمت میکنم و مزاحمتی ایجاد نمیکنم×مهم خود سانیه که اذیت نشه به قول شما حرف تا عمل خیلی فاصلس باید ببینه میتونه رابطه دونفره رو حفظ کنه بتونه تعادل برقرار کنه …عملا کار خودش سخت تر میشه درسته سانی جان ؟_نمیدونم شاید ولی میتونم از پسش بر بیام .البته فعلا اشنایی مثل نامزد باشیمبعدشم شما کارتون سخت میشه میخوام اون رقابتو درون شما ببینم🤣🤣😋تشنه باشین+موافقین بریم شام بکشیم بیاریم سر میز تا تموم نشدن غذا ها_اره بریم منم گشنمه خیلی ولی زیاد نمیکشم از گوشه غذاهای شما میخورم×بریم خانممکل مدتی که تو رستوران بودیم گپ و گفت داشتیم و سعی بر این بود حس بهتری پیدا کنیم خیلیا اون شب تو رستوران بودنقرار کاری …قرار ازدواج شاید …تولد …سه سریا خانوادگی اومده بودنولی قرار ما فرق داشت درخواست ازدواج با یه خانم متاهلو این شاید جز خاص ترین حس های جهان باشه که باید اداب خودشو داشته باشهاون شب به خوش ترین حالت ممکن تموم شد و قرار شد بیشتر در ارتباط باشیم تا ۲۰ روز دیگه که من مجبور به رفتن سر کار بودمتوی اون مدت هر روز میرفتم دنبال سانی از باشگاه میبردمش خونهخرید میرفتیمسه چهار باری بیرون رفتیم به دعوت های مختلف دعوت سانی از من و یا یه بار پیمان مارو دعوت کرد بیرونو دیگه تقریبا گرفتن دست سانی عادی شده بود و تو خیابون دستمو میگرفت راه میرفتیمتا یک بار خواب بودم زنگ زد بهم صبح بود طرفای ساعت ۱۰_سلام مرد سوگولی من 🤣🤣+سلام خوشگل خانم من سوگولیم ؟؟_خوب اره دیگه همسر دوم میشه سوگولی خونه+عجب چه جالب_اوهوم حالا کجایی بیکاری ؟+اره خانمم بیکارم_گفتم اگه حوصله داری بریم خرید خونه کنم+باشه عزیزم میام_مرسی اقا .نه حوصله رانندگی دارم نه تنهایی …مسخرس ادم یه شوهر داشته باشه با یه نامزد بعد تنها بره خریداون روز رفتیم هایپراستار و یکم خرید خونه داشت انجام داد و من فقط کمکش کردم و همراهیشخواستم حساب کنم که نزاشت گفت هر وقت مرد خونم شدی اجازه داریسوار ماشین شدیم با سمت خونهسانی یه سوال_جانم+اگه مثلا پیمان یه غذا دوست داشته باشه من نداشته باشمچیکار میکنی ؟_فرار میکنم 😀خودتون همو بخورینبهشفکر نکرده بودما ولی یقینا مشکل خنده داری خواهد شدسانیو رسوندم خونه و برگشتم به دستور پیمان تو دوران نامزدی حق سکس و تنهایی زیر یه سقفو نداشتیمو ما هم رعایت میکردیم هرچند که داشتم برا سانی له له میزدم و تنها چیزی که تو این بیست روز داشتم دو سه بار بوسه از لباش بوده و گه گداریم تو بیرون و خرید خودش صورتمو میبوسیداون شب سانی منو دعوت کرد خونه که قرار سد شام مورد علاقه منو بپزهبار اول بود میخواستم برم خونشبرنامه بر این بود نه مست باشیم نه چیزیرفتم بیرون و یه تیشرت برای پیمان و یه کیف ال وی برای سانی کادو خریدمبا گل و شیرینی رفتم سمت خونشوندم در پیمان اومد استقبالم×به به سلام قدم رنجه کردینمیدادیم گاوی گوسفندی چیزی سر میبریدم براتون سوگولی سانی خانم+ای بابا خجالتم نده پیمان×خجالت چرا رفیق اومدی خاستگاری با گل و شیرینی اومدی 😂😂بیا تورفتم داخل گرمتر تر از سلام و احوال پیمان سانی بود که به محض این که پیمان وسایلو ازم گرفت پرید بغلم و گونمو بوسید+گل برای گل …بفرما سانی خانم_به به شیرینی مورد علاقم …عجب دیوثی هستی تو …داری از الان پیشی میگیری از پیمان+من غلط کنم کوچیک اقا پیمانم هستیمزبون نریز بریم میز شام امادسمیتونم بگم بهترین غذای زندگیمو خوردم از دست سانیو پیمان بسیار گرم برخورد کرد بعد شام اومدم میزو کمک کنم×چیکار میکنی مهمون مایی اجازه نمیدم بهت+نه پیمان جان دست تنهاس سانی_نه عزیزم برید شما مردا بشینید منم جمع کنم میام پیشتون×اره .حوصله فیلم داری دان کنم ببینیم+اوکیه چی ببینیم .من یه سریاله امریکایهه میبینم خیلی قشنگه پیشنهاد میکنم ببینین_اسمش جیه+لوسیفر(فیلم قشنگیه دوستان در مورد شیطانه و واقعا زیبا ساختن …لامصب این امریکاییا فیلماشون معرکس عشق شیطانو تو فیلم نشون میده که میتونه چقدر پاک باشه )سانی سریع ظرفارو جمع کردو اومد پیشمون بین منو پیمان نشست و یکی در میون مارو میبوسید اما هر سه تامون میدونستیم قرار به سکس نبود هنوزبا پذیرایی چایی و شیرینی توسط پیمان اون شب قشنگ به پایان رسید و من اماده شدم برگردم خونه که دم در سانی لبامو بوسید و بدرقم کردپ ن تمامی قسمت های داستانو نوشتم و براتون میزارمامیدوارم باعث ناراحتی این خانم زیبا نشهتنها دلیلم برای استفاده شخصیت ایشون …شناخت بچه های سایت به ایشونه و شباهت ایشون به یک عزیز دوست داشتنی برای من که متاسفانه تو زندگیم نیست و سعی دارم از خاطرات با ایشون بنویسم که یاداوری به خودم باشه برای روزای قشنگی که داشتمادامه...نوشته: Master devil