سه سال با یه پسره بودم خیلی فاب بچه بودم فک میکردم خیلی دوسش دارم بعد یه سال رابطمون ب سکس باهاش راضی شدم و پردمو زد…سکس فوق العاده ای داشتیم همیشهخیلی خوووب ارضام میکرد بعضی اوقاتم فقط من ارضا میشدم دیگ خودش به همینم راضی بودخلاصه خیلیم ادعا دوس داشتن داشت… اما با وجود مشکلاتی ک پیش اومد احساس کردم برای آینده من خووب نیس…و باهاش زندگی خوبی نمیتونم داشته باشم…نمیتونسم بخاطر پردم لگد بزنم ب بختم بیخیال همه چی شدم…به سختی ترک کردیم همو …حدودا نزدیک ب دو سال گذشت…با کسی دوست نشدممن دختر خیلی زیباییم و هیکل خیلی خوبی دارم این موضوع سر زبون همه هست و امکان نداره کسی منو ببینه تعریف نکنه…اینقد سکس باهاش خوب بود اینقد بهم حال میداد که بعضی اوقات از یادش دیوونه میشدمو همش دلم میخواست فقط برای سکس برم پیشش اما خیلی تحمل کردم…من دختر سکسیم و گرم مزاج …زودم تحریک میشم …مدلمه و اصلا دست خودم نیست…توو این مدت یه بار ب اوج رسیدم و خودارضایی کردمکوس خیلی آبداری دارم و یه سره آب میریزه ازششبی ک خود ارضایی کردم بعد 6ماه بود و پر پر بودمتمومتختم سفید از آب بود انگشتم پر آبزیرم خیس خیس بود…یه ماه بعد از شهر خودمون رفتم کرج (کرج خونه داریم)مامانم اینا چندروزی میومدن میرفتن…من کرج کلاس داشتم و باید میبودم اونجا…من پسر دورم خیلی خیلی زیاده ، اراده کنم همه کار میکنن واسماما اصلا دوس ندارم اینکارارو …خلاصه کرج بودم همون هفته اول یه پسره تو ساختمون میدیدم ک طبقه پایینی ما بودن بعد دو هفته بهم پیشنهادهمش جلومو میگرفت خیلیی پیگیر بود اما من بیخیال بودمهمش در خونمون میومد ک باهام صحبت کنه…ولی من با خودم میگفتم من ک چند وقت دیگ کلاسم تموم میشه و میرم از اینجا این دیگ ب دردم نمیخوره…دوباره ۷-۸ماه دیگ گذشته بود…خیلی حشری شده بودمکلی تحمل میکردم دست نزنم ب خودمتوو آیینه حموم بدنمو میدیدم دل خودم میرفت…من همیشه با دیدن خودم تحریک میشم چون خیلی سکسیه و همین باعث شده بود هر پسری ک دنبالم بود هی پیگیر کوس و کونم بوددیگ حالم خیلی بد بود آب کوسم راه افتاده بود هر لحظه شورتمو مجبور بودم عوض کنم ک دیگ تصمیم گرفتم شورت نپوشم…از رضا خیلی خوشم اومده بودپسره خیلی گولاخی بود ،سبک لاتی داشت اما خییییلی خوشتیپخیلی این پسر جذاب بود ریش کوتاه مشکی چشم و ابرو مشکییه پسره تقریبا عصبی و جدیقدش خیییلی بلند بود و خیلی گنده بوددیگ رضا فانتزیم شده بود چند شب بود ب سکس باهاش فکر میکرردمهمه چی دست کوسم بود خوابمو بهم ریخته بودعصبی شده بودماینا تقصیر اونی بود ک توو سکس منو ب اوج لذت میرسوندو بد عادتم کرده بودخلاصه با خودم گفتم دیگ مهم نیس با رضا اوکی میشم سکس میکنمبعدشم میرم از اینجا دیک ب این زودیام نمیامخب دیگ این شبی ک میخوام تعریف کنم برایحدودا دو هفته پیشهکرج بارون خیلی شدید میومد ،سرشب بوداومدم توو ساختمون از بیرون برق قطع شده بودداشتم از پله ها با ترس میرفتم بالایهو با نور گوشی رضارو روو بروم دیدم-چرا دیر میای؟؟چرا نمیزاری بیام دنبالت ؟؟چراتنها میری کلاس؟رضا از همه چیه من خبر داشت از بس تعقیبم میکردمنم درحالی ک ترسیده بودم گفتم چکارمی بهت جواب بدمدستمو کشید برگردوندم درحالی ک تاریکی مطلق بود فقط نور گوشیم یه هاله ای از صورتشو نشونمیداددیوونم نکن ،میزنه ب سرم یه کاری دستت میدمحرارت بدنشو داشتم حس میکردم با اینکه تنم ب تنش نخورده بودنبض کوسم داشت میزدخیلی سکسی بود این پسر…با صدای خیلی شهوتی گفتم جوون…خشکش زده بود هیجی نگفتبه راهم ادامه دادم… رفتم توو خونهاز تاریکیم ترسیده بودم…از فکر رضام کوسم خیس خیس بود…یه عالمه شمع روشن کردم شمع نسوزی ک از خیلی وقت پیش توو اون خونه بود برای تولد گرفته شده بودخیلی زیاد بود همشونو روشن کردم روی میزای توی پذیرایی…همچنان بارون میومد ،تموم ساختمون سکوت و فقط صدایبارون میومدجلو آینه وایساده بودم قربون صدقه خودم میرفتم…همش لباس عوض میکردم تا اون چیزی ک باب میلم بود بپوشم…لخت لخت شده بودمبا نور گوشیم کوسمو توو ایینه نگاه کردم هرچی بیشتر میدیدمش حشری تر میشدم،خیس شده بودرفتم با شوینده شستمش…سینه هام 75 رون و کونم خییلی پره و کوسم تپله تقریباخیلی نرم و آبدار بدنم اینا خودمم دیوونه میکرد با خودم میگفتم خوش بحال رضا که همچین بدنی منتظرشه…رفتم زیر دوشدوشو گرفتم روی کوسم آب داغ وحشی ترش کرده بوداب با شدت میخورد ب چوچولم داشتم دیوونه میشدم…هیچی نمیتونست منو اون شب از فکر رضا دور کنه…تصمیم گرفتم شورت و سوتین نبوشمدامن کش جیگریمو پام کردم ک تا پایین زانوم بود و ساقای تپلم و سکسی تر کرده بود…موهامو باز گذاشتم موهام فرفری تا بالای باسنمتاپ کش مشکیمم تنم کردم نوک سینه هام ک از شهوت سیخ شده بود از روی تاپ کاملا مشخص بود…ارایش چشمو پررنگ تر کردم و سکسی ترین عطرمو زدم…نیمیدونسم کارم درسته یا نههیچی جز شهوتم جلودارم نبود…زنگ زدم ب شماره ای ک از رضا داشتم و هیچوقت بهش زنگ نزده بودم-رضا ؟شما؟میای بالا؟خودتی ؟اره میای؟؟من میترسم تنها توو خونه انگار قراز نیست برق بیاد-اره مث اینکه فیوز خونم دچار مشکل شده گفتن بارون شدتش کمترشه میان درست کنن…-اینارو ولش کن میگم منمیترسمداری جدی میگی ؟بیام؟؟اره دیگ زود باشچشم الان میام…استرس گرفتم ترسیده بودم فکر نمیکردم ب این مرحله برسم روزی اما کوسم میگفت دهنتوببند…دوییدم رفتم عطرمو تمدید کردمهمه چی کامل بود …قهوه هم داشت حاضر میشدنور خونم خیلی لایت بود راحت میشد زیباییامو دید …درو باز کردمبا صدای سکسی و گرفته صداش زدمرضا؟جون رضا؟؟رسید در خونهلبخند زدم اومد داخلچشش خورد ب شمع هااوووه چه فوق العاد…هنوز حرفش توو دهنش بود صورتشو برگردوند و منو نگاه کرد یه لحظه هنگ کرد منو تاز داشت تووی نور میدید …زد ب جا کفشی کنارش-ماشالا ماشالاسعی داشت طبیعی برخورد کنه اما چشاش مشخص بود خیلی هنگ و گیجه-برو بشین واست قهوه بیارمتوو آشپزخونه بودم میدیدم ک کلا چشش ب منهراه افتادم طرفش با اون عظمت با اون هیکل خفنش روی مبل نشسته بود دیگ طاقتم سر رسیده بود…-خیلی خوشحالم کنارتم کاش همیشه برقا قطعشه-با لوندی تمام گفتم اما من میترسم اینجوری-من خودم نوکرتم ،تو جوون بخواه من فدات میشم-دیگ چیا بلدی ؟؟-هرکار تو بخوای انجام میدم عشق من…شات قهومو گذاشتم روی میزپامو اوردم بالا تقریبا ،،کنار انگشت پام یه تاتو دارمگفتم:لاکم خوشرنگه؟میدونستم پاهامو دوس داره چون همه پسرا ب پاهامو ناخونام حس داشتن و دوس پسرم همیشه تعریف میکردپامو گرفت تو دستش گفت خیییلی خوبهسه تا بوسه ریز زد ب پامنگاهم کرد دید لبخند دارمدوباره شروع کرد ب بوسیدن کمکم رفت روی ساق پاموااای کوسم داشت میترکیید …خودمو جمع کردمروی زانوهام نشستم روی مبل خودمو خم کردم طرف پنجره ک مثلا بارونو بیینم اما عمدا خواستم کونمو ب رخش بکشممیدونستم با دیدن پاهام کیرش سیخ شدهیهو دیدم داره از روی دامن کونمومیبوسههیچ واکنشی نشون ندادمشدتشو بیشتر کرد دامنمواروماروم داد بالا از نشست روی زمین از کف پام شروع کرد ب لیسیدن نزدیک رونم شد انگار داشت وحشی میشدپشت رونمو گاز میگرفت مک میزدوااای نفسش خورد ب لای کون وکوسم تموم بدنم منقبض شدسوراخ کونمو کرد توو دهنش آه ارومی کشیدماروم اروم اومد بالا کمرمو لیس میزد داشت دیوونم میکردرسید ب پشت گردنم موهامو زد کنار رومو برگردوندم چهره سکسی مردونش حالم بدتر کرد شروع کردیم ب لب گرفتنگردنمو میخورد من ناله میکردم اینقد ک حشری بودم دلم میخواست یه راست بره سراغ کوسم…خیلی محکمسینموگاز گرفت جیغ کشیدم ول نمیکرد•رضااا دردم میگیره آخخخخخ•قربون بدن خوشمزتشروع کرد ب خوردن زیر بغلمو لیس زدنش اخ عاشق این کار بودم زیر بغلم خیلی حس دارهرفت روی شکمم هرچی ب کوسم نزدیکتر میشد وحشی تر میشدمهی خودمو کنترل میکردمهمه جامو با دل و جون مکمیزددامنمو داد بالا یهو کل کسموکرد توو دهنشیه آه خیییلی بلند کشیدممیدونسم ک داره اب ازم میریزه با ولع میخورد-خیلی دوسش دارم-چقد دوسش داری؟-خیلییییدرحالی ک صدای مک زدناش توو کل خونه پیچیده بودسرشو بزور از کوسمجدا کردم-بزااار بخورم توروخدا-پیراهنتو در بیارخیلی سریع شروع کرد ب دراوردن پیراهنشدلم میخواست بازوهای عضله ای شو ببینم وقتی داره کوسمومیخورهنشستم لبه مبل رضا نشست پایین پام-آخخخ عاشقشم (با صدای مردونه و بم ک خیلی سکسی شده بود)-بخورش رضا…ناله هام از اعماق وجودممیومد میدونستم توو این یه رب دوبار ارضا شدم اما ب ارگاسم کامل نرسیده بودممث سگ لیس میزد کوسمو یاد دوس پسر سابقم افتادم یاده خوردناش همیشه سرش لای پاهام بود😄انگشت برد توو کوسم بالای کوسمم مک میزد آبم از اطراف انگشتش سرازیر شده بود-اوووم چه آبی…-آه آه رضاا داره میاد-اووووممیخوامشمیدونستم داره آبم میپاشه سرشو فشار دادم اونم مثوحشیا مک میزد انگشت میکرد سرشو ول کردم یهو نفس کشیدگفت:واای چه داغ بود ترسیدم فک کردم با دندونم خونی شده یهو خون اومدهدرحالی ک نفس نفس میزد ،.خیلی ابت داغ بود-دوس داری؟؟-میمیرم براش جونمم برای کوست میدمانگشتایی ک پره آب بود کرد توو دهنشولی هیکلش همچنان اب کوسمو راه مینداخت …دراز کشید روی مبلبعد یه دقیقه لب گرفتن گفت بیا بالا،،،نشستم رو صورتشدیگ داشتم عاشق خوردنش میشدمدرحالی ک داشت کون و کوسمو لیس میزدپاشدم از روش بعد چند دقیقهنشستم روی دسته مبلدوباره شروع کرد ب لیسیدن ،میدونستم اینم عاشق کوسم شدهمنم میوه برداشتم از روی میز شروع کردم ب میوه خوردن در حالی ک اون کوسمو لیس میزدسرشو از کوسم جدا کردم-رضا بسه چشام اشکی شد از بس ارضا شدمدیگ آب از چشام زد بیرون-خیییلی خوش مزس همش دهنمو آب میندازهکیرتو میخوام رضا…روی زانوهاش نشست روی مبل روبروی منداشت زیپ شلوارشو باز میکرد من پامو کشیدم روی بدنشاخ اخ بدن سبزه با سیکس پک کمی موهام داشت سینشهمینجوری پامو بردم بالا روی گردنش انشگشتمو زدم ب لبشکل انگشتامو کرد توو دهنش مک میزدپامو اوردم پایین پاهامو باز کردم دوباره گفتم بخور(فقط میخواستم بازیش بدم)بدون چون و چرا حمله کرد ب کوسم بیخیال کیرش شدگفتم :نخوووور دیگ دوساعته خسته نشدی؟؟-من عاشق کوست شدم سیر نمیشم دیگ-نه نخور دیگبا پاهام کیرشو تحریک کردم اوووووف شلوارشو کامل دراوردچه کیییییری خیلی بزرگ بود میدونستم قرار جر بخورمقیافمو دید نیش خند زد ،ترسیدی ؟؟کونمو تف زد گفتم نه از جلو…مطمئنی؟؟؟ارهارومکرد توو کوسم نمیرفت تووو-رضا دردم میگیره نمیشه-میشه عشق منبزور فشار داد،کلا کسم بسته شده بودخیلی درد داشتم اولشولی با چندبار تلمبه زدن همش تبدیل ب لذت شده بود-رضااا خیلی خوبهلبامو مک میزد همزمان تلمبه میزدهرلحظه ب ارضا شدن نزدیک تر میشدموحشی شده بودم کمرشو چنگ مینداختمجیییغ میکشیدم یهو آبم با شدت پاااشید بیروندوباره آبم باشیدکیرشو دراورد دوباره آبمو خورد…این سکس همچنان ادامه داشتاما دیگه طولانی شد نمیشه ادامه بدمنوشته: سکسی ترین
3