سلام دوستانمن رامین ۲۸ سالمه ساکن مشهدم و بدن خوشکلی دارم پوست گندمی و بشدت نرم و بی موتعریف الکی نکنم فرم پاهام بخصوص کونم خوبه و میتونه هر کیریو شق کنهداستان برمیگرده به ۱سال پیشهمسایه طبقه بالامون آقا رحمان بود،تقریبا ۴۵ سال سن دارهمرد هیکلی و تو پُری هست و من با پسرش دوست بودم یعنی گاهی اوقات فیفا بازی میکردیمیه روز جمعه آقا رحمان ب بابام گفت بعدازظهر بلیط استخر داره و همه باهم بریمبابام کار داشت و اوکی ندادمن گفتم اگه موردی نیس من میام باهاتونخلاصه منو آقا رحمانو پسرش میلاد و پسر خالش رفتیم موجهای آبیاونجا میلاد با پسرخالش رفته بودن سوار وسایل بازی بشنمنو آقا رحمان هم رفتیم جکوزی و اونجا ازین ور اونور میحرفیدیموسط صحبتا احساس عجیبی داشتم آخه چشم بر نمیداشت از چشام وقتی میحرفید،همینجور که میحرفید چفت تر میشد بهممنم ۳هفته بود کاری نکرده بودم،یعنی آخرین بار که با یه مرد دیگه بودم ۳هفته قبل بود که طرف بعد اینکه واسش ساک میزدم آبش اومدو بعدشم رفتیم و حسابی تو کف بودم،آخه من فقط ساکر بودم و کون تنگ خوشکلموب کسی نداده بودمخلاصه حس میکردم آقا رحمان هم اینکارس و منتظر فرصته اما من تابلو نمیکردم آخه همسایه بودیم و میترسیدمرفتیم سونا بخار اونجا گفت برگرد ماساژت بدممنم از خدا خواستم و برگشتمآقارحمان نشست پشتمو داشت ماساژم میدادتا اینکه دیدم یه چیزی هی داره میخوره ب شورتمداشتم شق شدنکیرشوحس میکردماز حشری شدن زیاد دلم شورگرفتولی سریع قضیه رو پیچوندم و گفتم کافیههمینجور که میخاست پاشه دستشوکشید رو کونموبرداشتبهش نگاه کردم و چیزی روم نشد بگمبعد از آب بازیو این داستانا رفتیم تو رختکن واس حاضر شدن که بریم از استخرمنم با اینکه حشری شده بودم حرفیو باز نکردم چون باخودم میگفتم همسایس شر میشه و آقا رحمانم چیزی نمیگفتموقع رفتن میلاد گفت میخواد با پسر خالش برن شام که من گفتم خستم و میرم استراحتآقا رحمانم همین حرفو زد و ۲نفر پیاده شدنخونه ک رسیدیم خونواده ما نبودن و خونه عمم رفته بودنخانم آقا رحمان هم نبودبا اصرار زیاد آقا رحمان رفتم خونشونبا خودم گفتمرامین کونتو ۲دستی بچسب و مراقب باش که گول نخوریآقا رحمان ۲تا چایی ریختو اومد کنار من نشستکمی صحبت کردیمتا اینکه گفت رامین جان من دوست دارم و ازت خوشم میاد منم جواب دادم ممنونم لطف داریندستشو گزاشت رو پام و همینطور که حرف میزد پامو میمالوندمنم شل نمیومدمازین کار من داشت عصبانی میشدو یهو گفت من خبر دارم از کارات و میدونم کونی هستیانکار کردم،گفت آمارتو دارمو خلاصه یچیزایی گفت ک واقعا ترسیدم تهدید کرد ب بابام میگهمنم خونوادم خبر نداشتن و ازین موضوع میترسیدمگفتم آقارحمان بخدا من تاحالا سکس نداشتمخواهش میکنم ادامه نده و میخام برمگلومو با دستاش گرفت ،فشار نمیداداما با۲دست گرفته بود و گفت باید بخوریشمن داشتم ب چشاش نگا میکردم هم ترسیده بودم هم شهوتی شده بودمداشت مثل یه برده بامن برخورد میکرددیگه جر خورده بودم و تحمل نکردمهمینطور که روی مبل دراز بودم و اون روم و گلوم دستشدستمو بردم جای کیرش دیدم یه گوشت گنده و دراز تو دستمهدلم ریخت،آخه این روزا کیر دهن پرکن کم پیدامیشهشلوارشو در آورد همینطور که دراز بودم کیرشو کرد تو دهنمو بیرون می آورداشک از چشامداشت می اومد بیرونهمون ساکی که دوس داشتم،تا ته تو حلقمو تف های چسبناک و زیاد تو دهنمدو زانو زدمو کیرشو میخوردم، میگفت ب چشام نگا کنو بخورداشتم میخوردم که دیدم یه تو گوشی خوابوند تو گوشموگفت دهنتو باز کندیدم یه تف گنده انداخت تو دهنمو دوبازه زد منو مجبورم کرد قورت بدمکیرم خیس شده بود از شهوت زیاد،و کیریو داشتم میخوردم که از خوردنش سیر نمیشدمکل صورتم آب تف گرفته بودحس میکردم یه جنده تمام عیارمآقا رحمان رفت پشتم گفت خم شو گفتم رحمان جونم من نمیتونم بدم تاحالا ندادم و نمیدممداشت اسرار میکرد با عصبانیت،گفتم لاپام بزارگفت اوکی و از کون نمیکنمتآخه کون تمیز من و تنگ من که انگشت هم بزور میرفت توش با کیر اون نمیشدمنوچرخوند گفتم پاهاتو بهم بچسبون و بیار بالاکونم زد بیرون،کون گنده من داشت جرش میداد،با دستاش زیر کونمو گرفت یکم آورد بالا و کلشو برد جلووااااااااای سوراخمداشت کیف میکردداشت کونمو میخورد کونم خیس خیس بودیهو رحمان جون اومد بالا و پاهامو با دستای قویش فشار داد سمت گردنمقفل شده بودم و میگفتم رحمان جون دردم گرفت ولم کن اما گوش نمیکرد دیدم ی تف انداخت رو کیرشمنم مثل یک زندونی داشتم نگا میکردم داره چیکا میکنهگفتم میخاد لاپام بزارهیهو دیدم کیرشو گزاشت رو سوراخ کونمو داره فشار میدهی درد وحشتناک داشتم حس میکردم هنوز توش نرفته بودخواهشمیکردم که ولم کنهفایده نداشتکیرشو با ناله های خوشگل من کرد تواز درد ب خودم میپیچیدمحس جدیدی بود با اینکه درد داشتم اما خیلی حال میدادصدای ناله هام بلندتر میشد و میگفتم رحماااان عاشقتم بکن منو بکن عزیزم کون من مال تویهاونم هی تکرار میکرد تو کونی منی جنده کوچولوی منهرپوزیشنیو نمیتونستیم بریم اخه کیرش تو کونم ب سختی میرفتواقعا لذت داشتم میبردم که یه مرد قوی و قدرتمند باهامهبعد اینکه گوسفندی کلی تو کونم کرددوباره مجبورم کرد ساک بزنماین کیر لیاقتشو داشتکیرش قرمز قرمز بود و کونمو جر داده بودقبلا تو پورن میدیدم از کون در میارن تو دهن میکنن اما فکر نمیکردم یه روز من اینکارو بکنم و بخورمشروع کردم ب ساک زدن تفامو هی میریختم روشو دوباره میخوردمتا اینکه یهو آبش داشت میومدفهمیدم سرمو بردم عقب اما موهامو کشید و اجازه نداد کیرش بره بیرون از تو حلقمدیدم از تو دهنم داره آبای سفیدش میریزه میخابوندتک گوشمو میگفت کونی نزار بریزه روفرشوااای آبشو تو دهنم نگه داشته بودم باورتون نمیشه چه حس خوبی بودلذت بردم از این سکسو داستانایی دیگه بوجود اومد که اگه دوس داشتین اونارو هم باهاتون در میون بزارم عزیزان من🌹نوشته: رامین
دوتا پاشاشو با هم دادیم بالا
37 بازدید
19 Aug 2025