نیمه پنهان من

سلام قصد دارم خلاصه ای از زندگی جنسیمو در اینجا شرح بدم. بخشی که از همه اطرافینم پنهان هست. اینو پیشاپیش عرض کنم که مربوط به همجنس گرایی هست. من به هر دو جنس تمایل دارم ولی اینجا صرفا میخوام از همجنسگرایی صحبت کنم.26 ساله هستم و حدودا از 18 سالگی تمایل به همجنس در من شکل گرفت. تجربیات اولیه که داشتم رو خودم بیشتر به حساب بچگی و کنجکاوی می زارم و یک تجربه کامل از رابطه جنسی نمیدونمش. اما اینو هم نمیتونم انکار کنم که همون تجربیات نقش مهمی در شکل گیری تمایلات و گرایش های جنسیم داشته. من با آدمای خیلی کمی رابطه داشتم و همیشه برقراری ارتباط برام خیلی مشکل بوده و خیلی سختگیر بودم تو انتخابشون. رابطه جنسی من با همجنس در نوجوانی با یکی از دوستام و هم محله ای هام که رفاقت زیادی داشتیم شروع شد. اول شوخی های جنسی و دستمالی شروع بود و کارمون به سکس با هم رسید. تو رابطه های اول بیشتر کشش از سمت اون بود و تمایل زیادی داشت که واسه من مفعول باشه. تو سکس سوم چهارم ازم خواشت که من واسش مفعول باشم و رابطمون دوطرفه شد. با دوطرفه شدن رابطه ورق کم کم برگشت و به مرور میل من برای مفعول بودن بیشتر میشد و به جایی رسید که من مفعول شدم. با هر درخواستش برای سکس اختیارم رو از دست میدادم. در اختیار گذاشتن بدنم برای دیگری حس عجیب و لذت بخشی بهم میداد. اخرای رابطمون هرموقع تو شروع سکس ازم میخواست که بکنمش من واسم خم میشدم و از اون میخواستم که اینکارو بکنه. با قبول شدن در دانشگاه رابطه ما هم بکلی قطع شد و خودم شخصا دیگه تمایلی نداشتم به رابطه باحاش. دلم میخواست با ی مرد بزرگتر و مسن تر از خودم رابطه داشته باشم. حدودا چندسالی بدون رابطه گذشت و خیلی زیاد به رابطه با همجنس فکر نکردم. از یک تایم به بعد این میل در من خیلی رشد کرد و خیلی زیاد بهش فکر می کردم. و از نظر ذهنی فکر میکردم یکی از نیازهای منه. فکر به اینکه خودم در اختیار یک مرد بزرگ تر از خودم با یک آلت خوش تراش بزارم بشدت هیجان زدم می کرد. ولی بخاطر ترس و خجالتی که داشتم سعی نمیکردم دنبال کسی بگردم. من دیگه نقش خودم رو به عنوان یک مفعول پذیرفته بودم هرچند اولاش کنار اومدن باهاش ی ذره سخت و با عذاب وجدان بود ولی کم کم رنگ خودشو از دست داد. ت اینکه در مجازی با ی مرد حدودا 45 ساله و متاهل اشنا شدم و شب اول اشنایی با هم خیلی صحبت کردیم و بنظرم فرد متشخص و قابل اعتمادی میاد. قرار گذاشتیم فرداش بیینیم همو و صرفا صحبت کنیم. ی جا قرار گذاشتیم و منم با ترس و لرز رفتن سر قرار. خوش و بش که کردیم از استرسم کم شد و ی خرده راحت تر شدم.بهم پیشنهاد داد که بریم خونه و اونجا صحبت کنیم/ هرچند من میدونستم جنس این صحبت از اون مدل هاست که خیلی وقته بهش فکر میکنم.تو راه رفتن به خونش ترافیک بود و باعث میشد استرسم بیشتر بشه. دوست داشتم زودتر برسیم و شر همچیز کنده بشه. رسیدیم خونش و رفتیم بالا. اول رو مبل نشستیم و برام یک لیوان آب آورد و نسشت کنارم سر صحبت رو باز کرد و دستشو رو پاهام میکشد. ازم پرسید میتونم ببوسمت منم با سر تایید کردم و روی همون مبل کارشو شروع کرد. حسابی لب گرفت و از رو لباس منو مالید و منم از رو شلوار آلتشو میمالیدم. بعد از چند دقیقه گفت بریم تو اتاق. ازم خواست برم تو اتاق تا اون بره سرویس بهداشتیو بیاد. منم که خیلی حشری بودن و اوج میل جنسیم بود لخت شد و روی شکم رو تخت خوابیدم.وقتی اومد و با این صحنه روبرو شد لباسشو سریع در آورد و منو برگردوند و محکم بدنمو میمالید و لبامو میخورد و با انگشتی که تو دهنم من کرده بود انگشتم میکرد محکم. من به حالت بی حس افتاده بودم و گیج شده بودم. ازم خواست براش ساک بزنم. آلت متوسطی داشت و همونطور که رو تخت دراز کشیده بود شروع کردم خوردن. حدود ده دقیقه تو همون حالت واسش دیوانه وار ساک زدم. خودش گفت کافیه و بلند شد نسشت و گفت میخوام بکنمت و منم گفتم باشه. رفت کاندوم و کرم آورد و قبل از اینکه برسه من به طرفش قمبل کرده بودم. کاندوم رو گذاشت و بهش کرم زد و در همون حال ک کونمو میمالید کیرشو میمالید روی سوراخم. اروم اروم کرد داخل . کلاهکشو که کامل کرد داخل من از درد به خودم پیچیدم و خودمو ازش جدا کردم و حدود یک دقیقه درد میکشدم تا کم کم درد از بین رفت و دوباره قمبل کردم جلوش. دوباره کرم زد و اروم اروم کرد داخل اینبار دردش خیلی کم شده بود اما سوزش داشت و یواش یواش تندش کرد. خودم قشنگ حس میگردم کیرش به زور عقب جلو میشه با اینکه الت بزرگی نداشت. دو سه دقیقه همینجوری ادامه داد و محکم ترش میکرد و من سوزشم بیشتر میشد. بهم گفت میخوای بیاد منم گفتم اره و با دو تا تلنبه محکم ارضا شد و منم از سوزش خودم به تحت چسبوده بودم. رفتم خودشو شست و اومد و یک ده دقیقه رو تخت همدیگرو میمالیدیمو دوباره شروع کردم ساک زدن براش. بهم گفت معلومه دوست داری دوباره بکنمت منم بهش گفتم اره دوست دارم ولی دیرم شده و باید برم. بیشتری لذتی که برام اون سکس داشت این بود که مفعول بودن و بدنمو در اختیاری دیگری گذاشتن خیلی لذت بخش بود اما قسمت دخولش با درد و سوزش همراه بود خیلی جالب نبود ولی وقتی فکر میکردم با مفعول بودن من یکی ارضا شده بشدت حشری میشدم. اون رابطه تموم شده و من دیگه اونو ندیدم. بعد اون سکس چند تا پیام دادیم و دیگه ارتباطی با هم نداشتیم. خودم ترجیح میدادم مدتی دیگه اینکارو انجام ندم. هرچند برام خیلی لذت بخش بود سکس با همجنس. از این قضیه هم حدودا یک سالی گذشت و من با کسی رابطه نداشتم. با افراد زیادی تو فضای مجازی صحبت میکردم در این رابطه و سعی میکردم با ی فرد مناسب آشنا شم. ولی اخب این اتفاق نمی افتاد. مدتی گذشت و در فضای مجازی با ی مرد حدودا 50 ساله آشنا شدم. طلاق گرفته بود و با مادرش تنها زندگی میکرد. با هم خیلی صحبت کردیم از سلایق و علایقمون و بیشتر آشنا شدیم. فرد تحصیلکرده ای بود و ادم موفقی بود. آدم با درکی بود و این قضیه خیلی به من کمک میکرد که راحت باشم جلوش. خیلی تو چت هامون از سکس صحبت نمی کردیم و این ویژگیش برام جالب بود. قرار گذاشتیم دیدیم همو. مرد میانسال جا افتاده ای با موهای سفید بود. اونشب اتفاقی نیوفتاد و از هم جدا شدیم.چند روز بعد قرار گذاشتیم همو ببینی و درباره مسایل جنسی هم صحبت کردیم و من اول بهش گفتم دو طرفه ام و وقتی بیشتر صحبت کردیم من اعتراف کردم که دوست دارم فقط مفعول باشم. و این دقیقا چیزی بود که اون دنبالش بود. قبل از قرار ملاقات بدنمو شیو کردم چون احتمال میدادم اخر این ملاقات به سکس منجر بشه. اومد دنبالم و حین گشتن تو شهر و صحبت کردن گفت اگر دوست داری بریم خونه و منم که همینو میخواستم قبول کردم. رفتیم محل زندگی. ی خونه آپارتمانی نسبتا بزرگ بود. تو حال نشتیم و برای جفتمون نوشیدنی آورد. حدود نیم ساعت درباره مسایل مختلف صحبت کردیم تا نوبت به مسایل جنسی رسید. اومد کنارم و بی مقدمه لبامو خورد و داستان شروع شد. چند دقیقه ای گذشت و من گفتم دوست دارم واسک ساک بزنم. بلند شد ایستاد و خودم کمربندش و زیپشو باز کردم و کیرشو در آوردم. باورم نمیشد چنین آلتی داشته باشه. اصلا بهش نمیومد. حدود 18 سانت و کلفت و تقریبا سبزه. خیلی هیجان زدم کرد و دل تو دلم نبود. سریع کردمش تو دهنم و با ولع ساک میزدم. دیگه کنترلم دست خودم نبود. کیرشو تا آخر میکرد داخل که میخورد به گلوم و احساس خفگی بهم دست میداد. تخمای بزرگی هم داشت که می ذاستم تو دهنم و لیسشون میزدم که خیلی کیف میکرد . همزمان با دستاش دست میکرد تو موهام و نوازشم میکرد. بلندم کرد و لباسامو در آورد و بعد از برانداز کون و کیرم بهم اشاره کرد ک به ساک زدن ادامه بدم. ی خورد تو همون حالت خوردیم و بعدش رفتین رو تخت و دوبارره شروع کردم به خوردن. شوق و لذت رو میشد از تو چشاش دید. کیرشو تا اخر میکردم تو حلقم طوری که لبام انتهای کیرشو خیس میکرد. در همون حین انگشتشو خیش کرد و شروع کرد انگشت کردن من. خیلی این کار برام لذت بخش بود. دیگه هیچ چیزی جلودارم نبود. همه احساساتمو به زبون می اوردم و دیگه مهم نبود چه فکر میکنه دربارم. بهش گفتم دوست دارم حین خوردن کیرن به کون سیلی بزنی و اونم با اشتسلق اینکارو انجام میداد و رفته رفته ضرباتش محکم تر میشد. این اولین تجربم از اسپنک بود و خیلی برام لذت بخش بود. بهش گفتم من دیگه طاقت ندارم و میخوام که بکنی و اونم ازم پرسید مطمینی و منم به نشونه رضایت سر تکون دادم. رفت و با خودش و کاندوم و روان کننده اورد و با انگشت حسابی بازم کرد و خودم هم همینکارو کردم که حسابی باز بشه و دردش کم بشه. حین اینکه خودم رو انگشت میکردم کاندوم رو گذاشت رو کیرش و بهش روانکننده زد. اروم اروم کرد داخل ی مقدار که رفت تو خیلی احساس درد کردم. درش اورد و یکی دو دقیقه ای خوابیدم رو تخت و وقتی دردش از بین رفت خورم بلند شدم و جلوش خم شدم و دوباره روانکننده بیشتر زد و اروم اروم کردش داخل. اینار دیگه اصلا درد نداشت. .به زور عقب جلو میشد. اروم اروم تندش کرد و همه ی التشو می کرد داخل. ضربات محکم کیرش درونم حسابی گیجم کرده بود و سرم با هر دخول تا آخر تکون میخورد. خیلی حس عجیب و لذت بخشی بود. هیچوقت قبل از این چنین حس خوبی نداشتم. و با هر ضربه میگفتم حسین محکم تر حسین خیلی خوبه همینو میخوام اون هم بدون اینکه چیزی بگه محکم به کونم ضربه میزد و میکرد داخل. ازش خواستم پوزیشن رو عوض کنیم چون خستم شده بود. رو تخت خوابیدن و باهامو داد بالا و کیرشو کرد داخل. صدای ضربه های کیرش درونم کل اتاق رو گرفته بود و حدودا 5 دقیقا به اینکار ادامه داد و دوباره پوزیشنمون رو عوض کردیم و اون رو تخت خواب و من نشستم روی کیرش. آلتشو گرفتم تو دست بهش روانکننده زدم و اروم اروم نسشتم روش. باورم نمیشد اینقدر راحت و بی درد بره داخل. بالا پایین شدنامو تند تر کردم. جوری که کیر نیمه خوابه خودم تو هوا معلق بود. اینقدر واسم لذتبخش بود که چشامو بسته بودم و محکم بالا پایین میشدم. صدای خیلی زیادی تو اتاق میپیچید وقتی نگاهش می کردم اون هم از فرط لذت چشاش رو بسته بود و آروم ناله می کرد. بعد از چند دقیقه گفت داره میاد. منو به شکم روی تخت خوابوند. کاندوم رو در آوردم و آبشو روی کمر و کونم خالی کرد. همونجوری رو تخت افتاد و منم واسه اینکه اب از رو کمرم نریزه تکون نمیخوردم. حرکت آبشو روی بدنم و داغیشو وقتی لیز میخورد سمت پایین رو قشنگ حس میکردم. خیلی احساس خوبی داشتم. احساس پیروزی و آرامش می کردم تو اون حالت. کمر و کونمو با دستمال پاک کرد و وقتی دستمو بردم و لای کونم کشیدم گشاد شدنشو حس میکردم و بینهایت برام لذت بخش بود که گشاد شدم. نیم ساعت توی بغل هم بودیم و بعدش رفتیم دوش گرفتیم و من خودمو زیر دوش ارضا کردم. بعد از اون هر موقع موقعیت رو مناسب میدیم با هم سکس می کردم. هرچند بخاطر مشغله کاری اون و همینطور من ماهی یکی دوبار میدییدیم همو. این رابطه ادامه داشت تا اینکه من برای دانشگاه باید می رفتم تهران و این دوری رفته رفته رابطمون رو سرد کرد و به انتها رسوند. امیدوارم لذت برده باشیدنوشته: Skm