سلام، اسم مستعارم رضا، ۳۵ سالمه از کرج این داستان برمیگرده به حدود ۱۰ سال پیش که ۲۵ سالم بود، چند روزی بود که تازه مخ یه دختر سبزه رو زده بودم و هر روز بعد از تایم کاری باهاش قرار میزاشتم تا همو ببینیم، پنجشنبه عصر گفت میخواد جمعه بره سر کار، منم تعطیل بودم گفت بیا باهم بریم تا بعد از کازش بریم سینما،خلاصه جمعه صبح ساعت ۹ رفتم سر قرار و از اونجا رفتیم محل کارش،توی راه بهش گفتم منو میبری اونجا تابلو میشیم که گفت نترس چیزی نمیشه،رفتیم دم در شرکت دیدم خودش کلید انداخت درو باز کرد، تازه دوهزاریم افتاد که کسی نیست و شرکتشون تعطیله، گفتم دیونه تو چرا اومدی وقتی همه تعطیلن، گفت خوب دیگه شده حالا، منم گیج بازی در آوردم، یهو دیدم داره لباساشو در میاره گفتم چیکار میکنی گفت مگه تو دلت نمیخواد ؟ گفتم چیرو؟ گفت تن و بدنمو ببینی؟ یهو دیدم با تاب سفید و توری اومد سمتم و گفت: برات سورپرایز دارم عزیزم، منکه کم کم داشت کیرم توی شلوارم باد میکرد، همونجوری سرپا لبامون رفت توی همدیگه، وای چه حالی میداد، دمش گرم، بغلش کردم محکم فشارش میدادم،چند دقیقه ای همین جوری بودیم، نتونستم تحمل کنم، گرفتم بغلم بردم سمت کاناپه جلوی میزش خوابوندمش و تابشو دادم بالا، وای چه سینه هایی، گرد و خوش فرم، با یه دستم فشار میدادم یکیشو و یکی دیگرو میخوردم، خیلی آه و ناله میکرد، جوووووون دمت گرم بخور بخور خوب میخوری کم کم شلوارشو کشیدم پایین و رفتم سراغ شورت و کوسش، چه عطر و بویی، بهشت بود واقعا، با حرص و ولع تمام میخوردم تا دیدم یهو بدنش لرزید و شل شد، فهمیدم ارضا شد، گفتم حال میکنی یا نه؟ گفت دمت گرم، گفتم نوبته توئه، شلوارمو دادم پایین و کیرمو دادم دستش، انگار تا حالا کیر نخورده بود با اکراه کرد توی دهنش دیدم عوق میزنه بیخیال شدم، گفتم دوس داری بکونمت؟ گفت اومدیم اینجا که بکونی و جرم بدی دیگه، گفتم دختری آخه گفت از کون جرم بده،گفتم برگرد، برگشت و یه تف انداختم رو کیرم و با دستم از خیسی کوسش کشیدم رو سوراخ کونش آروم کیرمو گذاشتم دم سوراخ کونش، خیلی تنگ بود، خلاصه نوکشو کردم توش،یه جیغ کوچیک زد با دستام گرفته بودمش تا در نره گفتم صبر کن الان جا باز میکنه، بعد دیدم چیزی نمیگه کم کم هول دادم توش گفت خیلی درد داره گفتم تحمل کن، خلاصه کم کم تلمبه زدم،بعد از چند تا تلمبه دیدم داره حالا میکنی، برگردومدمش به کمر روی کاناپه پاهاشو دادم بالاو از جلو یکم مالیدم به کوسش گفت بکون توش نوکشو ترسیدم بیخیال شدم،دوبتره آروم کردم نوی کونش خیلی حال میداد،چندتا تند تند تلمبه زدم دیدم داره آبم میاد گفتم چیکار کنم گفت نریز توی کونم در آوردم کیرمو تا آبمو بریزم روی کمرش، اون روز بتزم کردمش از کون. بعد از اونم بارم هر وقت موقعیت بود میرفتیم محل کارش و عشق و حال میکردیم. مرسی که خوندین. ارادتمند شمانوشته: lovely1364
4
