سلام من مانیم. ۱۷ سالمه و قدم ۱۷۸ عه. هیکل ورزشکاری ای دارم و سفیدم و کون نسبتا گنده ای دارمیه بچه ی سر به زیر که همیشه سرش تو کتاب و درسه. هیچوقت هم به سکس و این چیزا فکر نکردهولی این داستان سر یه لذت یا حماقت یا هرچیزی که فکرشو بکنین اتفاق افتاد.من یه پسر دایی دارم دارم اسمش حامده، همسن منه و هیکلشم خیلی خیلی توپه. هرچی من سفیدم اون سبزس.خب بریم سر داستانمن و حامد از بچگی عادت داشتیم تعطبلات عید خونه مادربزرگمون بخوابیمامسال عید ۹۸ هم همین جوری شدفک کنم ۵ یا ۶ ام عید بود که حامد زنگ زد گفت مانی بیا امشب خونه ی عزیز بخوابیم. منم با اینکه اونروز خیلی خسته بودمو تازه از مسافرت اومده بودم، قبول کردمرفتیم خونه عزیز و شامو خوردیم و تموم شدحامد گفت من میرم حموم دوش بگیرم برمیگردم یه دست ps4 بازی میکنیممنم گفتم باشهیه مدتی از حموم کردنش گذشتگفتش حولرو بیارمنم بردم براشدرو باز کرد و عه لخت جلو من وایسادوای خدااااتا حالا کیرشو ندیده بودم چقدر گنده بودمن بی اعتنا بهش برگشتمولی تو فکرم همش داشتم به کیرش فکر میکردم چون کیر خودم اونقدری بزرگ نیست به نسبت اوناومد و نشستیم بازی رو کردیم و جاها رو انداختیم که بخوابیمخب رفتیم تو رخته خوابو اون گرفت خوابید و من تو فکر کیرشهی به خودم میگفتم مانی چتع تو ؟این فکرای مضخرف چیه میکنی؟ ولی مگه میشد از قکرش در بیام؟خب تصمیم گرفتم هرجور که شده کیرش رو ببینم و بگیرم تو دستمیه تایمی گذشتهی میخواستم خودمو آروم کنم و از فکرش بیا بیرون ولی نمیشدیه یه رفع بیست دقیقه ای از خواب حامد میگذشتمنم دلو زدم به دریارفتم پیشششلوارشو تا یه جایی اوردم پایینوایییییحتی تو حالت خوابش هم بزرگ بودگرفتم تو دستمو بعله گند زدمبیدارش کردمگفت چتع چیکار میکنیمنم به مِن و مِن افتاده بودمولی فرصت و غنیمت شمردم و کیرشو کردم تو دهنمتقریبا داشت شق میشدخب براش میخوردماونم دیگه چیزی نگفتخوشش اومده بودمنم بعد یه مدت خوردن لباسامو در آوردمکه حامد بهم گفت چیکار میکنیعزیز اگه بفهمه چیگفتم ولش کن باباانگار شهوت همه ی وجودمو گرفته بودخب همه لباسامو و حتی شرتمو در اوردم.بازم شروع کردم به ساک زدن براشیه فکری کردمگفتم که بزار تو کونمشنیده بودم که خیلی درد داره ولی برام مهم نبودحالت سگی نشستیم و گفتم بکن توشاونم گفت دیوونه دردت میگیرهیه کرم ضد افتاب از تو کیفش برداشت آورد:/زد در سوراخمبدنم داشت میلرزدید ولی خب لذتش بیشتر بوداونم وارد بود بیشرفاول یه دو انگشتش رو کرد تو با سوراخم بازی کردبعد یه ۵ دقیقه که قشنگ جا باز کردسر کیرش رو گذاشت تا ببره داخلوایییی سرش رو تازه کرده بودچه دردی داشتیکم آه و اوه کردم ولی نمیخواستم که از دستم برهیکم با همون سرش تو کونم بازی دادبعد کم کم همرو داد داخلداشتم به معنی واقعی کلمه جر میخوردمخیلی درد داشتماونم کم کم شروع کرد به تلمبه زدنیه دو دقیقه ای تلمبه زدبعدش حس کردم کیرش خیلی سفت شدو بعلهسریع کیرش رو دراورد و خالی کرد رو کمرمواییییییگرم گرم بودچه حالی کردملذتی که پر از درد بودبعد از این ماجرا یه دو بار دیگه تا حالا گی کردیم که یبار اون مفعول شد که اونم براتون بعدا مبنویسم.نوشته: Mawni
3