امیرعلی:اوضاع رو به راه نبود حدود 5 ماهی میشد که با دوست دختر قبلی کات کرده بودم و تنها سر میکردم و اکانتم هم بی دلیل مثل همه این 13 سال گذشته خود به خود مسدود شده بود و مجبور شدم یه اکانت فیک بسازم و بیام شهوانی .اینبار تغییر رویه دادم و به جای کارهای قبلی تصمیم گرفتم دلنوشته هامو به اشتراک بزارم البته دلنوشته هایی که ادبی نبود و بیشتر درد و دل هایی بود در مورد معضلات این مملکت خراب شده و جوونا.هنوز به روز سوم نرسیده بودم که تصمیم گرفتم تاپیک بزنم و یه موضوع چالشی پست کردم و زیرش کامنت سرازیر شد جالب اینکه موضوع جوری بود که هم دخترا اومدن و هم پسرا .منم جواب میدادم و این وسط یکی از دخترا نظر منو به خوش جلب کرد و رفتم پروفایلش رو چک کردم و سنش رو پرسیدم و خوشبختانه خودش اومد توی خصوصی و جوابمو داد و صحبت ما از همونجا شروع شد و چندین پیام رد و بدل شد تا اینکه به من گفت یه گروه دارن که یه سری بچه های سایت هم اونجا هستن اگه دوست داشته باشم منم میبره توی گروه.سریع قبول کردم و ایدی تلگرام دادم و دیدم تلگرام یه پیام برام اومد فهمیدم خودشه و بعدش هم گروه ادد شدم .گروه بزرگی نبود کلا با خودم 20 نفر هم نمیشدیم ولی خب چون هنوز با محیط اشنا نبودم زیاد چت نمیکردم.سعی کردم به خود شیدا پیام بدم و اونم جوابمو میداد کم کم به هم نزدیکتر و صمیمی تر شدیم .یه جورایی شک داشتم دختر باشه آخه همه چیز داشت خیلی سریع پیش میرفت.وسط پیام بازی ازم عکس خواست .بهش گفتم به شرطی که تو هم بفرستی و شیدا هم قبول کرد .عکس رو فرستادم و چند ثانیه بعد دیدم خودش عکس فرستاد .و پشتش دو تا دیگه فرستاد . گیج شده بودم میگفتم مگه میشه یه نفر اینقدر راحت باشه؟هنوزم شک داشتم ولی به روی خودم نیاوردم و صحبت هامون و پیام بازی تا نزدیک 4 صبح ادامه داشت و من خداحافظی کردم و با فکر مشغول خوابیدم .فردای اون روز حدود ساعت 11 بهش پیام دادم و جواب داد گفت بیرونه .و همینطور بدون اینکه من بگم برام سلفی میفرستاد و اینبار صداش رو فرستاد و دیگه اطمینان پیدا کردم طرفم دختره .همینجور روزها و شبا به هم پیام میدادیم و این رابطه داشت بیشتر و بیشترو صمیمی تر میشد .یکماه از این ارتباط گذشته بود و حالا دیگه ما کاملا به هم وابسته شده بودیم شماره همو داشتیم و همه چیز همو میدونستیم تنها مشکلی که بود فاصله ما از هم بود اون اهواز بود و من بوشهر زندگی میکردم هوای بوشهر و اهواز این فصل سال عالیه !قطعا چون دختر بود نمیتونست تنهایی بیاد پیش من و تصمیم گرفتیم که من برم پیش شیدا که ببینمش.اوضاع کرونا و سفر سخت بود اونم به اهواز که پیک کرونا داشت ولی تصمیمم رو گرفته بودمقرار شد روز جمعه صبح حرکت کنم و همه چیز رو آماده کردم و به خودم رسیدم و یه کم استرس داشتم برای قرار اول طبیعی بود .حدود 6 ساعت توی راه بودم تا رسیدم اهواز و بین راه دو سه بار با هم تلفنی حرف زدیم . شیدا توی یه آرایشگاه کار میکرد و اون روز خودش تنها اونجا بود بخاطر کرونا مشتری زیادی نمیومدرسیدم به اهواز و ازش لوکیشن گرفتم و حرکت کردم .دل توی دلم نبود .میدونستم شیدا دختر گرم و راحتیه ولی خب بازم نگران بودم که همه چیز خوب باشهحدود بیست دقیقه ای رسیدم به مقصد و سر کوچه ارایشگاه ایستادمزنگ زدم به شیداسریع جواب داد و با خنده گفت :گم که نشدیگفتم:نه سرکوچه نشستم توی ماشین بیا بریم بیرون دور بزنیمگفت :نه بیرون شاید کسی ببینه تو بیا اینجا کسی توی ارایشگاه نیست کلا تعطیلیم منم اومدم که فقط تو رو ببینمگفتم:آخه ارایشگاه زنونه من چطور بیام داخلگفت:بهونه نیار ماشینت رو پارک کن پیاده شو بیا تا جلو در من در رو باز میکنم سریع بیا داخلمنم اوکی دادم ،ماشین رو پارک کردم و رفتم به سمت آرایشگاهحالا استرس اینکه ممکنه کسی ببینه هم اضافه شد روی بقیه استرس هارسیدم جلوی در .کوچه خلوت بود فقط یه خانوم از اخر کوچه داشت خارج میشد اون که رفت سریع پریدم داخل و شیدا در رو بست و پرده ها رو کشیدیه لحظه اومد جلو دست بده که من بغلش کردم و گفت :چقدر عجولیو دو تامون زدیم زیر خنده .چند تا نوشیدنی با خودم آورده بودم یه میز اونجا بود گذاشتمشون روی میز و رفتم روی یه صندلی نشستم گفتم شیدا اینجا به ادم استرس وارد میشه بریم یه جای دیگهگفت نگران نباش صاحب اصلی آرایشگاه چند روزه کرونا گرفته و اصلا بیرون نمیره آایشگاه هم چند روزه تعطیله هیچ کسی نمیاد .کمی خیالم راحت شد و ازش خواستم بیاد نزدیکم بشینه .بی مقدمه اومد روی پام نشست و منم یه بوس گذاشتم روی گونه هاش و گفت همین؟گفتم خب باید اول ببینم چی به چیه .گفت توی چت هات پر رو تر بودیا و هر دو باز خندیدیملبمو بردم نزدیک لباش .ساکت بودیم و فقط گرمای نفس هامون به هم میخورد و چیزی نمیگفتیم چشامو بستم و یه بوس گذاشتم روی لباش .و با ولع و حرص شروع کردیم از هم لب گرفتن.همینجور که لب میگرفتیم دستمو انداختم به سینه هاش گفت صبر کن و خودش پیرهنش رو در آورد سوتین نبسته بود گفت منم میخوام گفتم چی؟گفت بدن لخت تو رو !! سریع پیرهن و شلوار رو در آوردم و فقط یه شورت داشتمروی یکی از صندلی های ارایشگاه که تاشو هستن دراز کشید من رفتم روش و باز هم از هم لب گرفتیم و گردنش رو خوردم و سینه هاشو فشار میدادم و اومدم رو سینه هاش و شروع کردم لیسیدن و مکیدن اونا .داشت لذت میبرد و منم با لذت اون لذت میبردم .از سینه ها اومدم پایین ولی هنوز با دستام میمالیدمشون و شکمش رو میبوسیدم .یه ساپورت پاش بود اونو اروم در آوردم و یه کص خوشگل و تپل و بی مو جلوم ظاهر شد.یه بوسه کوچیک روی چوچولش زدم و شروع کردم اول لیس زدن چوچوله و اطرافش و میمکیدمش .شیدا داشت از لذت به خودش میپیچید و پاهاش رو دور کمرم قلاب کرده بود و منو فشار میداد سمت کصش.دائم میلیسیدم و زیون میزدم و با دستام بدنش و سینه هاشو نوازش میکردم شیدا هم از طرفی میخواست صداش رو کنترل کنه که توی سالن نپیچه و از طرفی داشت از لذت دیوونه میشد که یهو دو تا جیغ ریز زد منو با دستش فشار داد روی کسش و خودش همه کصش رو کرد دهنم و چند بار تکون داد و اروم شد .فهمیدم ارضا شده .اومدم بالا سمت سینه هاش و کیرم داشت توی شرتم منفجر میشد با دستش کیرمو از روی شرت میمالید و گفت عزیزم حالا تو بخواب نوبت منه کارمو شروع کنم .نشستم روی صندلی و اومد جلوی من نشست و کیرمو که شق شده بود آورد بیرون آروم کیرمو کرد توی دهنش و شروع کرد به ساک زدن و جوری ساک میزد انگار دارم یه کص تنگ رو میکنم .حدود 10 دقیقه همینجور میخورد و لیس میزد جوری که دور دهنش هم خیس شده بود .گفت امیرعلی میخوای بکنی؟گفتم مگه پرده نداری؟گفت منظورم از جلو نبود البته دو تا انتخاب داریگفتم چه انتخابی؟گفت کیرت رو بزاری لای کصم و بمالی یا اینکه از پشت بکنی!!گفتم میشه هر دو؟گفت اینم میشه و یه بوس از لبام گرفتخوابوندمش روی صندلی که حالا مثل یه تخت باز شده بود و رفتم روش خوابیدم و کیرمو گذاشتم لای کصش که کاملا خیس و پر از اب بود و اروم اروم میمالیدم بین کصش و لب میگرفتم و سینه هاش دستم بود و شیدا هم دوباره داشت لذت میبرد و بشکل وحشیانه لبامو میخورد و خودش داشت کمرشو تکون میداد اروم کیرمو میاوردم عقب و میبردم جلو سوراخ کصش یه کم فشار میدادم و میمالیدم و دوباره ادامه میدادم هر دو توی اوج لذت بودیمبهش گفتم میخوام از پشت بکنم بلند شو داگی بخواب !! گفت نه صبر کن خودم انجام میدم و بهم گفت روی صندلی بشینم و خودش از عقب اومد روی من نشست و کیر منو تنظیم میکرد به سوراخ کونش و چون کیرم حسابی خیس شده بود اذیت نشد و کیرم راحت نصفش رفت داخل و همونجا نگه داشت و اروم تکون تکون دادیم تا جا باز کنه و تا اخر رفت داخلششیدا گفت عزیزم الان آمادست هر کار میخوای بکن و من همونجوری بدون اینکه درش بیارم چرخوندمش به حالت داگی و یه کم خم شدم روش و سینه هاشو گرفتم و شروع کردم تلمبه زدن صدای تلمبه ها و برخورد بدن هامون توی سالن میپیچید خود شیدا هم داشت تکون میداد و قمبل کونش میلرزید و اه و ناله میکرد و میگفت اره جرم بده این کون مال خودته بکن منومنم سرعتم رو بیشتر میکردم و داشت آبم میومد بهش گفتم دارم میام گفت بریز توش . و با چند حرکت دیگه کاملا تخلیه شدمبدون اینکه کیرمو در بیارم دراز کشیدم روی شیدا و همون حالت از پشت گردنش و صورتش رو میبوسیدم و قربون صدقش میرفتم .چند دقیقه توی این حالت بودیم تا حالمون جا بیاد بعد بلند شدیم و خودمون رو پاک کردیم و رفتم دو تا نوشیدنی باز کردم و خوردیم و نشستیم توی بغل هم بدون لباس و همو نوازش میکردیم و صحبت میکردیم تا حدود ساعت 6 عصر اونجا بودم و یه بار دیگه کردم و دم برگشتن هم برام ساک زد گفت جوری باید تخلیه بشی که تا دفه بعد که میای پیشم نتونی نگاه به کسی بکنیاین دستان ادامه داردنوشته: Amiralilawyer
4