سلام مرضیه هستم و ۱۸ سال سن دارم این خاطره ای که تعریف می کنم مربوط به تقریبأ ماه گذشته میشهمن توی محیط qeep با امیر آشنا شدم و نسبت به بقیه دوست پسرهام بیشتر به دل می نشست با اینکه چهره چندان جذابی نداشت اما توی مدت کوتاهی به هم وابسته شدیم با اینکه اون شهری دیگه بود و من شهری دیگه، مرتب باهم چت می کردیم و اگه موقعیت پیش می اومد باهم تلفنی حرف می زدیمهمیشه میگفتم منو تو بغلت تصور کن و . . . تو همین چت کردن یه جورایی ارضاش می کردم رابطه ما ادامه داشت تا اینکه امیر همراه دوستش برای دیدنم به اهواز اومد مدام می گفت وای مرضی من اگه رسیدم حتمأ باید بغلت کنم منم به شوخی می گفتم تو خیابون؟؟امیر توی راه بود که خواهرم که ازدواج کرده بود یکی از فامیلای شوهرش فوت کرد و مجبور شدن چند روزی شهرستان برنمن خانوادم زیاد اجازه بیرون رفتن بهم نمیدن همش به این فکر بودم به چه بهانه ای با امیر بیرون برم؟؟امیر رسید و من آدرس خونمون رو بهش دادم و اومد نزدیک خونمون و منم به بهانه مغازه رفتم پنج دقیقه ای دیدمش عزییزم!!خواهرم کلیدهای خونه ش رو پیش ما گذاشته بود من همه ش به خواهرم مریم که مجرد بود میگفتم چکار کنیم و چکار کنیم که مریم گفت به بهانه خونه خواهرم بگیم امیر هم بیاد مطمئن بودیم کسی نمیادخیلی خوشحال بودم، رفتیم خونه خواهرم امیر هم اومد من یکم تو پر هستم یه تاپ یک بنده بنفش با دامن کوتاه پوشیدم اما مریم با تیشرت و شلوار بود امیر وقتی منو دید گفت عزییییزم و جلوی مریم و دوستش بغلم کرد و بوسیدم که مریم گفت إ إ اینجا جاش نیستما هم از خدا خواسته رفتیم توی اتاق خواب امیر نشست روی تخت منم نشست تو بغلش و کمی حرف زدیم دیدم نگاهش به سینه هام بود گفتم کوفت إجقم(تکیه کلامم بود) که یهو امیر انداختم روی تخت و مثل گرسنه ها افتاد روی من ازم لب میگرفت و دستش روی سینه هام بود طوری خودشو تنظیم کرده بود که کیرشو روی کسم احساس می کردم زبونشو میفرستاد تو دهنم و تاب میداد و خودشو پیچ و تاب میداد خیلی لب دادنشو دوست داشتم اومد پایینتر گردنمو مک میزد سرشو برداشتم گفتم تابلو میشه توجهی نکرد و باز مک زد دستش زیر سوتینم بود و سینه م رو فشار میداد پاشد تاپ و دامنم رو در آورد و گفت شورت سوتینتو خودت درآر منم همونکارو کردم خیلی شهوتی نگام میکرد تیشرتشو درآورد و گفت تو شرت و شلوارمو درآر گفتم نمیخوام به شوخی گفت میکنمتا گفتم چه بهتر که خودش لخت شد و باز روم خوابید سینه هامو لیس میزد و کیرش روی کسم بود سینه هامو که مک میزد بیشتر تحریک میشدم نوک سینه هامو با دندوناش میکشید و میگفت جون من میکنمت و با این حرفا دیوونم میکرد کم کم زبونشو رو نافم کشید و اومد پایینتر گفتم نخور دوست ندارم فقط بمال گفت پس تو بیا ساک بزن منم کستو می مالم کنارش نشستم کیرشو یکم با دست می مالیدم و گذاشتم تو دهنم امیر با یه دست موهامو گرفته بود و با دست دیگه کسمو می مالید خیلی تحریک شده بودم و تند تند ساک می زدم داشتم ارضا میشدم امیر گفت بخواب گفتم بازم بماااال امیر تند تند کسمو می مالید که ارضا شدم امیر یه بالش زیر شکمم گذاشت و کیرشو تف زد و گذاشت در کونم چند ماهی بود سکس نداشتم کونم تنگ شده بود جیغم در اومد امیر میگفت داره میره تو میگفتم امیر نمیخوام که کیرشو تا ته کرد تو کونم خیلی درد داشت اما کم کم داشتم لذت می بردم امیر تلمبه میزد و میگفت آخ میخوام جرت بدم و از این حرفا کم کم داد میکشید که داغی آبشو تو کونم احساس کردم و امیر خیس از عرق و بی حال کنارم افتادچند دقیقه بعد دستمال آورد و کونم رو تمیز کرد و لباس پوشیدیم و از اتاق بیرون رفتیم که مریم دستش تو گردن دوست امیر بود،نگفت کاری کردن یا نه ولی مشخص بود درحد مالوندن و این کارا پیش رفتنامیر چند روزی اهواز بود و بعد به شهرشون برگشت و ما هنوز ارتباط داریم اما دوستانه چون امیر با کسی دیگه و من با کسی دیگه دوست شدم خوش باشید مرضیه
3
