نیستم ملا ولی بی دین نیم … صدهزاران شکر آن و این نیممن نه دانشمندم ونه احمقم … نه خر وگاوم نه اسب ابلقمگر نیم از بهر کسها چون هویج … نیستم از خایه مالان بسیجرندم وشوخ و نظرباز جوان … بی سبب نامم نگشته شارلاتان25 سال است سن من تمام … فاش گویم عمر خود کردم حراماز همان آغاز دوران بلوغ … کرده ام من کارهای بی فروغالکل وویسکی و ودکا خورده ام … جنده درماشین بابا برده امکرده ام انگشت در کون رفیق … می کنم این کار راخوب ودقیقدختر همسایه را دادم به گا … وای برمن بود امانت پیش مادخترک را دور از چشم پدر … با دو بوسه کردم از راهش به درجنده بود وجنده ترشد بعد ازآن … روزوشب دراین مکان وآن مکانگفتمش بس کن که ما اندر غمیم … تو بیا اندر صراط مستقیمگفت این وضعی که اکنون حاصل است… باعثش آن بوسه ناقابل استبعدازآن گلبوسه ها ای گل پسر … من نمی خواهم بکارت را دگرمن زتو یک چیز می خواهم کنون … راه اندازی زپایم جوی خونسکس بعد از بوسه می گردد مباح … راه این کس را بکن تو افتتاحگفتمش این کار را ازمن نخواه … زان دوبوسه روسیاهم روسیاهگفت تخمش را نداری ضدحال ؟ … گفتمش شو تخم ما را بی خیالگفت باشد آرزوی هر پسر … گفتمش نه هر پسر هر کله خرگفت با من ناز کمتر کن عزیز … گفتم اورا خاک بر فرقم مریزگفت می ترسی که از کس کردنت … من شوم روزی وبال گردنت ؟گفتمش تو فکر کردی بازی است ؟ … کار ساده مثل دکتر بازی است ؟گیرم اصلا کله خر داشتم … پرده را ازراه کس برداشتمگر شود فردا یهو کیر تو راست … بچه ای زایی و گویی مال ماستگر کنم من کون خود را منفجر … آنزمان گویی مکن تو زروزرتو به من دادی دو بوسه رایگان … من به گه خوردن فتادم بعد از آناینزمان گویی بکارت را بگیر… کن رها کس را بیا جانم بگیرگفت دختر حرف من را گوش کن … بی تعارف کیر خودرا توش کنبعد چند تا سکس شیرین چون عسل … من دوباره می کنم کس را عملدکتری دیدم رویم اندر برش … می کند از روز اول بهترشگفتم از روی غضب آن لوس را … می کنم آن دکتر دیوس راگو به دکتر کیر درآن مردی ات … ریدم اندر مدرک پی اچ دی اتدکتری و پرده دوزی می کنی ؟… از ره کس کسب روزی می کنی؟کیر یک دنیا به هر چه بدترت … پرده دوز از بهر کس دخترتگفت تو کافور حتما خورده ای … آبروی مردها را برده ایهر چه رشتم پنبه کردی ای پسر … من نمی باشم برایت دردسرمی کنم حرف ترا گوش ای بلا … لیک باید کام من سازی رواناگهان او تاپ خودرا پاره کرد … خویش را همچون زن بدکاره کرددکمه شلوار او چون باز شد … شرت او تنها کلید راز شدمی کنم از تو سوال ساده ای … ماه را در شرت و کرست دیده ای ؟دختر آرام بر پایم نشست … حلقه زد بر گردن من هردودستگفت از تن دربیاور پیرهن … گفتمش داری هوای کیر من ؟گفت می خواهم کنم یک سکس خوب … از عقب این بارمیخت را بخوبگفتم این را زودتر می خواستی … از زمان سکس کم می کاستیکون تو عشق است و چون زنجیر پاست … اینچنین کون باب میل کیر ماستمن زشوقش فارغ از عالم شدم … لخت همچون حضرت آدم شدمسوتین را چونکه یارم باز کرد … مثنوی سکس را آغاز کردسینه های قوس داروتاب دار … چون دو لیموی بهشتی آب داروصف نوک سینه اش ناید به حرف … چون دوخال قهوه ای بر سطح برفشرت را با دست از پایش کشید … پرده حجب و حیای من دریدشهوت خوابیده ام آمد به ذوق … حلقه زد بر چشم کیرم اشک شوقکون او همرنگ مرجان وصدف … کیر من بگرفته کون او هدفکس میان پای او چون قلب من … قلب من در شرت افتاده چو انمی کنم من شعر خودرا مختصر … چون رسیدیم هردو بر اوج حشرکردمش دولا و قنبل کرد او … گفتم اورا شل بکن شل کرد اوبا کمی تف کون او آماده شد … سختیش با اندکی تف ساده شدهمچو افعی در پی تعقیب موش … کیر با زور زیادی رفت توشجیغ ودادش رفت بالا ناگهان … زود بگرفتم به دست خود دهانکیر در کونش فرو شد بی حساب … همچو در سوراخ سوزن یک طنابچنگ می زد بر زمین و برهوا … گفتمش ای شوخ چشم خوش اداگو به من حال تو در این زیر چیست ؟ … باز هم گویی که کیرت کیر نیست ؟رو به آن دکتر ز قول من بگو … تا کند سوراخ کونت را رفوگفت حرفی بس عجیب آن دخترک … از کلامش خورد مغز من ترک" گردرآوردی تو فریاد مرا … پیش چشم آوردی اجداد مرا "" کون تنگم را اگر کردی گشاد … رحم و شفقت را اگر بردی ز یاد " ( شفقت = مهربانی )" آب دیگر از سرما در شده … لیک وضع حال تو بدتر شده "" پیشتر بودی به دو بوسه اسیر … اینزمان هستی اسیر کون و کیر "" باز هم وجدان تو درگیر ماست … آری آری تلخ باشد حرف راست "این حقیقت سوت می زد در سرم … راست شد مو بر تمام پیکرمرفته بودم ابرویش سازم درست … چشم او را کور کردم من نخسترفته بودم تا نصیحت سازمش … کیر خود مالیده بودم بر درشاو گذشت و قصه اوهم گذشت … رید باید بر سر این سرگذشت
3