سلام دوستانمن الان 40 سالمه مهندس برق هستم داستان من مربوط به اوایل دهه ی 70 میشه اون موقع ها توی دبیرستان طرحی بودبه نام طرح کادکه توی هفته یه روز می رفتیم سر یه کاری.من که تازه رفته بودم اول دبیرستان(دبیرستان دین ودانش توی شهرقم) سال 69 بود من14سالم بودب چه خوشگل وسفیدی بودم. کونم طاقچه ای وخوش فرم بود تومدرسه همه کونمو نگاه می کردن و یه اووووفیییییییی می گفتن که خودم میشنیدم.رنگ پوستم سفید بودوچون کونم قلمبه بود وازشلوارمیزدبیرون همه توهوس کردن من بودندالبته خودمم گرایش به کون دادن داشتم چون هر موقع میرفتم حموم معمولا خودکاریا خیار یاهویج میبردم ومی کردم توکونم چون ازاین کار لذت میبردم.خلاصه برای طرح کادمن گشتم ویه خیاطی پیدا کردم.اوستای خیاط هم مردی حدودا 50 ساله بود.روزایی که می رفتم خیاطی اوست علی خیلی کلید میکرد رو کونم وبه هربهانه ای من ونزدیک خودش می کشوندو کیرشومیمالوندبه کونم .خلاصه من این فرصتوغنیمت شمردمونقشه کشیدم که اگه اوس علی پیشنهاددادبهش کون بدموازشروسوسه کون دادن خلاص بشم.این بودکه بعدازیه ماه من شروع کردم به نخ دادن واوس علی خیاط هم فهمیدالبته بعدازچندجلسه که رفتم فهمیدم دبیر کاد که هرهفته به محل کار دانش اموزان می اومد تاماروحضوروغیاب کنه اوس علی رومیشناسه چون هرهفته که میومد سرکشی با اوستا حرف میزدوخوش وبش میکردبعدا فهمیدم اوس علی شوهرعمش هست.خلاصه یه روز اوستا منو صداکردوگفت سعیدجون بیا این سوزن ونخ کن من رفتم پشت چرخ خیاطی وخم شدم که سوزن رونخ کنم فضاهم تنگ بود طوری که اوستا ازپشت تقریبا چسبیده بود به من من مخصوصا نخ کردنو طول دادم وحسابی کونمو به کیر اوستا مالیدم دراین حین اوستاهم فهمید طوریکه کیرشو تنظیم کردروی چاک کونمو حسابی- کونمو مالید.بعداوستا یه لبخندبه من زدوگفت سعید جون راستش روزاول که اومدی اینجامن بخاطرخوشگلیت گفتم طرح کادتو اینجابگذرونی وگرنه من طرح کادی قبول نمی کنم.وقتی گفت خوشگل راستش من یه ذره خجالت کشیدم و سرمو انداختم پایین اومدطرف من سرموبلند کردوگفت سعید جون خجالت نکش توخیلی خوشگلی حتی زن ودوتادخترای من هم اندازه توخوشگل نیستن روز اول که کونتودیدم عاشقت شدم بعددوتا لپامو بوسید ومن وبرگردوندو ازپشت بهم چسبید وکمرمو گرفت وکیرشو به کونم مالوند درهمین حال دهنشواورددم گوشمو بهم گفت زنم می شی سعیدجون من سرمو انداختم پایینوخجالت کشیدم منو برگردوند طرف خودش وگفت قربونت برم خجالت نکش.کیرش داشت شلوارشوجرمیداد شق شده بوداوستا قدمتوسط داشت وچهره مردونه وهیکلش متوسط بود دست منوگرفت گذاشت روی کیرش وگفت ازاین به بعد این کیرمال توئه میخوام امروزبعدازظهر عروست کنم.بعدگفت تاحالا به کسی دادی من گفتم نه فقط چند بار روشلواری پسرعموم کیرشو مالنده به کونم بعدنشست و بادستش دوتارونامو مالوندو بعد بوسشون کردو گفت این دوتاهندونه ازالان مال منن حق نداری به کسی بدی ازحالابه بعدتوزن خودمی وفقط کیر شوهرت علی اقا میره توکونت.ظهرشدمن رفتم خونه تا ناهار بخورم وساعت 2برگردم خیاطی ازیه طرف خوشحال بودم که بالاخره دارم کون میدم وازطرفی میترسیدم که دردداشته باشه من خوشحال بعدازناهار رفتم حموم رون وسوراخمو صفادادم بدنم بی موبودکلا وصاف بود خلاصه صفایی به کونم دادمو بعدازحموم لباساموپوشیدمو عطر وادکلن داداشمو زدم ورفتم مغازه.همین که رسیدم علی اقا بلندشدواومدطرفم من وگرفت بغلش وگفت چه خوشگل شدی خانومم …دستمو گرفتورفتیم طبقه دوم خیاطی( یه جای کوچیک بود که با نردبون فلزی میرفتی بالا.) اونجا ازخونشون تشک اورده بودوپهن کرده بود البته خونشون طبقه بالای خیاطی بودوزیاددورنبود علی اقا بوسم کرد ومنونشوندروی تشک گفت ازالان توخانم منی ومن اسم سعیده رو برات انتخاب میکنم وتوهم ازالان به بعد منو علی صدا کن من گفتم علی جون علی گفت چیه خانومم گفتم به یه شزط زنت می شم که به کسی نگی که من بهت کون میدم چون اگه بچه های محل ودبیرستان بفهمن ابروم می ره وبه من میگن کونی علی گفت میدونم عزیزم مطمئن باش توزن منی وازاین به بعد حمایتت میکنم حالا بیا لباسای شوهرتو دربیار که میخوایم شب زفافمونو شروع کنیم البته بعدازظهر زفافمونو من رفتم شلوار علی رودراوردم بعدشرطشوکشدم پایین یه دفعه یه کیر20 سانتی نیمه شق افتادبیرون علی کیرشوداددستمو لبموبوسیدوگفت چطوره خانمم میپسندی خوشگلم یه بوس ازکیرش کردمو اروم داددهنم بعدیه 5دقیقه ای براش ساک زدم بعدکیرشوازتودهنم دراوردو گفت سعیده جونم بخواب من کمربندمو باز کردم وخوابیدم شلوارمودراورد بادستش دوتاسیلی محکم کوبوندروی رونام بعدشورتمودراورد رونامو مالوندو گفت چه کونی داری عزیزم حیف نیست این رونای به این نرمی وقلمبگی روزیرلباس قایم کردی بعدهف هش ده تابوسه روی رونام زد اروم لای کونموبازکرد انگشت فاکشو روی سوراخم گذاشت وگفت سعید جون تاحالا واقعا به کسی کون ندادی من گفتم به خدا ندادم گفت جون الان صفرکونتوباز میکنم وازاکبندی درش میارم بعدلای کونمو باز کرد کیزشوگذاشت دم سوراخمو روم خوابید احساس خیلی خوبی داشتم کیرشویه 5دقیقه ای مالیدلای رونام بعد بلند شدو یه بالش گذاشت زیرکمرم تاکونم حسابی قلمبه شدبعدیه تف لزج ومشتی انداخت روی سوراخ کونم اول یه انگشتی بعددوانگشتی سوراخموبازکرد سوراخم که حسابی بازشد بلندشدکیرشووازلین مالیدبعدتفی کرد بین دوپای من نشست وگفت سعیده جون خانمم اولش شایدیه ذره درد داشته باشه هرموقع دردت اومد بگونگه دارم رونامو بازکردو تاج کیزشوتنظیم کردروسوراخم اروم اومد روم طوری که سنگینی بدنش روی مشتاش بود بعداروم فشاردادسرکیرش سرخوردواروم رفت توم خیلی لذت بخش بود ولی یه ذره هم دردداشت علی گفت اومدتوت عزیزم دارم گرمی کونتواحساس میگنم گفتم اره سرش تومه گفت حالا اروم اروم فشار میدم هروقت دردداشتی بگو گفتم باشه میلیمتری فشاردادواروم میرفت توم یک سومش که رفت توم احساس سوزش کردم ودردش زیادشد علی اروم خوابیدروم سنگینیشوانداخت روم داغی شکمشوباپشتم احساس کردم خیلی لذت داشت همزمان دردهم داشت علی گونه هاموبوسیدوگفت کونت جقدرداغه خوشگلم کیرموسوزوند یه5ذقیقه نگه داشت بعدیه ذره که جابازکرداروم اروم فشاروبیشترکردکه نصفش رفت توم اروم شروع کردبه تلمبه زدن یه دفعه کونم سفت شدکه کیرش سرخوردوقااااااااااارت اومدبیرون یه دفعه علی گفت قربون کون تنگت برم که کیرمودادبیرون سوراخم بازشده بودوکیرعلی جونمم حسابی سیخ شده بوددوباره علی یه تف لزج انداخت روکیزش یه ذره وازلین وتفم انداخت روسوراخم این دفعه کیرش راحت سرخوردونصفش رفت توکونم علی اروم اروم فشاردادتابالاخره همشوتوکونم جادادبعدگفت خانمی احساس می کنی الان همش توشکمته گفتم اره داخل روده هام همه کیر تواحساس می کنم الان دیکه به ارزوم رسیده بودم یه کیرکلفت وداغ توکونم بود اونایی که کون دادن احساس لذت من وتواون لحظه درک میکنن بعدازیه 10دقیقه تلمبه زدن بلند شدوگفت سجده کن حالت سگی بگیر بلند شدم وقمبل کردم دوسه تاسیلی نرم زد رورونام وگفت قربون این رونای زله ایت برم کون نیست کره است بعدیه تف انداخت رو سوراخمو کیرشو گذاشت ذم سوراخمو اروم لغزوند توم کل کیر20سانتی وکلفتش رفت توکونم طوری که موقع تلمبه زدن تخماش میخورد به تخمام شروع کرد به تلمبه زدن و هی سیلی های نرم میزد رو روناممیگفت تاحالاکجابودی جیگرم انگار خدا این کونوواسه کیرمن خلق کرده قالب کیرمه بهت حال میده سعیدجونم منم با ناله و لذت حشری میگفتم خیلی حال میده تندتندتلمبه بزن کونموجربده گفت چشم خانومم بعددستشودراز کردوگفت هرچی تف داری بریز رودستم هرچی تف داشتم ریختم کف دستش اززیر اونومالوند به کیرمو هم زمان برام جلق میزد لذتم دوبرابرشده بود بعدگفت میخوام ابم همزمان با خانومم باهم بیاد هرچقدر تلمبه میزد ابش نمی اومد اما اب من کم کم داشت می اومد یه دفعه کیرشوکشید بیرون وگفت بخواب خوابیدم افتادرومو کیرشو سروند تو کونم بعدشروع کردوحشیانه تلمبه زدن ابم داشت میومدگفتم ابم داره میاد مشکلی نیست بریزم روتشک گفت نه خوشگلم قربون اون ابت برم بریز مشکلی نیست باچندتاتلمبه با یه جیغ همه ابمو(که دوسه قطره شفاف بیشترنبود اخه قبلا جلق زده بودم وتجربه کرده بودم) ریختم بیرون علی هی بوسم میکردومیگفت تواول شذی خانومم زودتر ازمن ریختی راستش من یه ذره تاخیری زیادزدم که حسابی بهت حال بده بعدازسه چهاردقیقه تلمبه وحشتناک گفت کم کم داره ابم میاد توت بریزم یا بیرون گفتم حق نداری دربیاری میخوام کل ابتو بریزی توروده هام اخه کونم خیلی تشنشه گفت اگه بریزم توت حامله میشی خوشگلم که یه دفعه خندم گرفت گفت قربون اون خنده هات برم بعد چندباربوسم کردوگفت شمارش معکوس برای ریحتن ابم ازده شروع کردم ده نه 87654321 دیدم علی جونم جیغ زدو بافشار همه ابشوتوم خالی کرد خیلی لذت بخش بودانگار یه لیوان اب جوش ریختن توکونم خواست کیرشودربیاره که گفتم نه من هنوز سیرنشدم همین جور بخواب روم تاخودش کوچیک شه وازکونم دربیاد علی جونم گفت چشم خانومم بعدبوسیدمو گفت چه طور بود خانومی گفتم خیلی حال دادممنون گفت عزیزم به منم خیلی حال داد ممنونم که خانومم شدی قول بده که تااخرعمرم هرموقع کون خواستم یا کونت کیرخواست فقط به من بدی عصرموقع برگشتن 2تاهزاری گذاشت جیبم من گفتم نه پول نمی خوام که گفت به خاطر کون دادن نیست قربونت برم تو الان زن منی ودوست دارم حمایتت کنم هرموقع پول لازم داشتی بهم بگو قربونت برم فکر کنم اقای یوسفی راپورت منو داده بود به اقاعلی چون بعدا فهمیدم میدونه من بچه یتیمم.اوست علی وضعش توپ بود چندتا ساختمون داشت که اجاره داده بود دوتا ماشین داشت ویه ویلاتو کهک داشت البته توروستاشون هم باغ ویه گله گوسفندداشت که چوپونش توده نگه می داشت.بعدافهمیدم اصلابااین همه ثروت چه نیازی به کارخیاطی داره که گفت این کاربیشتر جنبه هنری وعلاقه شخصی داره ویه جورایی شغل ارثی توخانوادشون محسوب میشه اکثرابرای چندین مشتری ثابت وسرشناس شهرکت وشلوارمی دوخت.یک هفته گذشت ودوباره روز طرح کادشدمن رفتم خیاطی.بعدازظهر اقای یوسفی اومدبرای حضوروغیاب برخلاف همیشه اومدتو وبااوستاگرم صحبت شدندهرازچندگاه یه نیم نگاهی به من می انداختن ومیخندیدن بعد اقای یوسفی موقع رفتن یه نگاهی به من کردو یه نیشخندزدو زبونشو به لباش مالیدمن متوجه شدم یه خبرایی هست عصری موقع برگشتن اوست علی گفت شب میتونی بیای خونه ما گفتم برای چی گفت یه مهمونی خصوصی داریم خواستم تو هم باشی گفتم کی بیام گفت ساعت 7 بیا به خونه بگو که شب برنمی کردی گفتم یعنی شب خونه شما بخوابم گفت اره میتونی گفتم باشه اوستا دوباره یه 2هزارتومان گذاشت جیبمو یه بوسم کردوگفت تاساعت7.ساعت 7 به مامانم گفتم من بابچه هامیرم جمکران وشب هم نمیام دخلاصه راه افتادم رفتم خونه اوستا خونه نبود قصر یه ساختمون 3 طبقه که طبقه سومش مخصوص مهمان بود اقای یوسفی هم اومد من رو بعدازشام که کباب وجوجه بود راضی کردند به هر دوشون کون بدم اوستا گفت سعید جون به اقای یوسفی هم کون می دی من اولش ناراحت شدم ولی تو کونم عروسی بود که همزمان به دو نفربدم چون فانتزی دو کیر همزمان رو داشتم ازطرفی می تونستم تو دبیرستان از رانت اقای یوسفی استفاده کنم خلاصه بعداز پذیرایی مفصل اماده میشدم که همزمان برم زیر 2تاکیر.اولش یک کم ازاقای یوسفی خجالت می کشیدم اما برای اینکه اوس علی یخمو باز کنه اومدشلوار اقای یوسفی رو کشیدپایین بعد دوتاسیلی ابدارزددرکون اقای یوسفی بعدبه من گفت سعیدجون میدونی اقای یوسفی از13سالگی تا وقتی درکونش مودربیاد زن من بوده من همزمان عمش وهم خودشو می کردماقای یوسفی بلند شد واومد طرف من ومنو بغل کردو بوسید بعدعلی اومدو منوباهم بغل کردند وبردند تو اتاق خوابباهم لباساممو دراوردندو افتادند به جونم من برای اقای یوسفی ساک میزدم واقای یوسفی کیر علی رو ساک میزد بعد قمبل کردم واقای یوسفی سوراخ کونمو لیس زد بعدبه ترتیب کیراشونو کردن توی کونم ودهنم بعد چند بار جاشونو عوض کردنو حسابی ازدهن وکونم منو گاییدند هردوشونم ابشونو ریختن تو کونم.بعد موقع خواب منو لخت وسط خودشون خوابوندنوتا صبح به هردوشون کون دادم.یه نمایش بامزه هم اجرا کردن اقای یوسفی صدای گریه بچه دراورد بعد اوست علی گفت بچه پستونک میخواد بلندشوپستونکشوبهش بده بلندشدم بعداقای یوسفی کیر منوگرفت دهنشو اروم شد کلی به این بازی خندیدیم واوس علی تعریف کردکه موقعی که اقای یوسفی رومی کرده اینجوری کیزشو میداده دهن اقای یوسفی تابراش ساک بزنه اون شب اقای یوسفی دوبارکیرموتا صبح به عنوان پستونک مکید تا ابم اومد.خلاصه تو4 سال دبیرستان اوست علی که جای شوهرم بود اما به لحاظ حمایت مالی وساپورت تحصیلی مثل بابابودبرام واقای یوسفی باهم حدود 450 بار منو گاییدند چون هردفعه یادداشت می کردم البته اقای یوسفی بعدا به من کونم میداد !کت وشلوار اولین روز دانشگاهمو اوست علی دوخت ومنو با ماشین خودش برددانشگاه وثبت نام کرد اون موقع 20 هزارتومن برای من حساب بازکرد تاراحت درسمو بخونم البته منم تا سال 90 که به رحمت خدا رفت هرموقع کیرش کون می خواست کونم اماده به خدمت بود درواقع 21 سال کونم کیرشو بیمه کرده بود بعدازمرگش تو وصیت نامش خونشو برای من درنظرگرفته بوددر عوض 21 سال که کون من خونه کیرش بود…نوشته: نوشته : سعید کونتضوی
134