...قسمت قبلخب میریم سر ادامه پیامک بازی با ابجی مریم.خب حالا که ازت خاستگاری کردم چیکار کنموای مهرداد دیوونه شدیادیوونم کردی.اخه تو توی اتاق بغلی باشی من جق بزنم؟مهرداد واقعا میزنی؟اره چیه مگه.بیاده تو هم زدم.واقعا؟؟؟؟اره بابا با لباس زیرات.با دید زدنتمنو کجاها دید زدی؟همه جا…حموم …موقع تعویض لباس و اینا…کثافت…ادم تو خونه خودش امنیت نداره…خخخختو با اون بدنت فقط زیر من امنیت داریمهرداد اینطوری میگی یجوری میشم…چجوری؟راستش نبض چیزم میزنه…چیت خشکلم؟نبض کسمهنوز نیومدم سراغت…بیام ببین دیگه چی میشهوای مهرداد عکس کیرت خیلی بزرگه…اذیتم نکنهاوهو…نه بابا .پس واقعا میخای بدی؟دیوونم کردی تازه میپرسی میخای بدی؟مریم؟جانم داداشیاز کس میکنما…باشه قربونت برم…میخام وقتی میکنم تو کست روت باشمو تو چشات نگاه کنموای مهرداد خیسم کردیجووونم…کیرم داره میترکه…ببین اگه خوابیدن بیا…باشه فقط اومدم تو اتاقت دیگه تمومه ها…کثافت تو حالا بیا…چشم الان میام…حالا دیگه رفتم دید زدم مامان بابا خواب بودن و اروم رفتم تو اتاقش…مریم…مریم خانوم…ابجی خشکلممهرداد فقط شروع کن …فعلا باهام حرف نزن…چشم…اولش تا داغ نشدم میشه لب و اینا نباشه…باشه پس مستقیم میذرم سراغ کست…سینمم بخور…نقطه ضعفمه مهردادجووونم…چشم…اروم رفتم پتو رو زدم کنارو خوابیدم روش…سینه ها تو دهنم بود و کیرمو میمالیدم به چاک کسش…باورم نمیشد کسش انقدر خیس باشه.بدنش داغ داغ بود…ابجی مریمم که تا الانتو کفش بودم حالا زیرم بودو داشت با حرارت بدنش بهم التماس میکرد بکنمش…اروم دستامو دو سینش حلقه کردم و شروع کردم به خوردن…یهو دیدمدوتا دستاشو اورد بالا و سرمو گرفت و لباشو گذاشت رو لبام.خجالتشریخته بودابجی بزرگهداشت با یکی از دستاش کیرمو میمالید…لباشو از لبام دور کرد و تو چشمام خیره شد…داداشی بزار توش…چشم ابجی جونم فقط صدات نره بالا…نه مهردادم دیگه مهم نیست …اون لحظه ننفهمیدم چی گفت چون بدجورکس کلوچه ایشو میخاستمو دیوونه شده بودم …گذاشتم توش…شاید گرمترین و خیس ترین و نرم ترین جای دنیا بود…انقدر خیس بود که تخمام هم خیس شدن…بدون معطلی گفت تلمبه برن…منم شروع کردم به زدن…یادمون رفته بود مامان بابا خونه هستن …چنان محکم میکوبیدم تو کسش که صداش تمام اتاقو پر کرده بود…خوابیدم روش…لب تو لب داشتم ابجی مریمو میکردم…داداشی نریزی توش…اندفعه فقط از دفعه بعدی میتونی…دیوونه شدم همینطوری داشتم میزدم که یهو جیغ زد و گفت تندتر تندتر…حس کردم تخت خیس شد …واقعا هم خیس شده بود …اروم خوابید و گفت ممنونم…حالا میشه من بیام روت…گفتم باشه…تا اومد بالا شروع مرد به تلمبه زدن …ابم داشت می اومد گفتم پاشو گفت نه بریز…گفتم خودت گفتی کفت بریز مهرداد…گور بابای بقیه…داداشم منو میکنه و میریزه توش…تا اینو گفت ابم اومد و ریختم توش…حتی یک قطرشم هدر نرفت…افتادیم رو تخت …خوابید روم و تند تند بوسم میکرد…با یه صدایی به خودمون اوندیمو من رفتم تو اتاقم…گوشیرو برداشتم و بهش پیام دادم…ابجی جونم…قربونت برمجانم مهرداد جانممنونم که بهم حال دادیمنم ممنونم که سیرم کردی…البته برای امشبخخخ…نکنه هر شب باید بکنمت؟نکنه نمیخای بکنی؟جوونم …میکنم …روز چی؟تو جاشو و موقعیتشو جورکن…من دیگه جندتممریم این کلمه رو گفتی قلقلکم اومدگفتم جندتم؟ارهنکنه دوست داری ابجیت جنده باشه…مهرداد خوابیدی…کوشیدوست داری من جنده بشم؟مریم…جانماره.دوست دارم…دوست دارم روت بی غیرت باشمیعنی ببینی منو میکنن لذت میبری؟اره…خجالتپس رفیقای خوش هیکلتو اماده کن که ابجی مریم جندت داره میادواقعا مریم؟میدی بهشون؟جلوی من؟اره داداشی…قربونت…جنده خودمی…پس چی…من فقطتورو دارم و برات همه کار میکنم.ضمنا خودمم دوست دارمچیو؟خب تنوعه دیگه…دوستای تو که همه خوش هیکل …جوونم…پس چشمت و گرفتناوهوم…خیلی دوست دارم با جلیل بخوابم…بهش میخوره کیره خوبی داشته باشهچشم…فعلا بخوابیم جنده خانوم…چشم داداشی کسکش من…ناراحت که نمیشی بهت میگم کسکشنه مگه دوروغه…من کسکشتم…جوونم…داداشی بوس به کیرت…قربونت جنده خانوم.خوب بخوابی…ادامه دارد…نوشته:
62