با هر فشاری بود جا داد داخل

#این ها سری خاطرات واقعی من و یکی از رفیقام هست که چند سالی باهم رابطه داشتیم اما رفاقتمون بهم خورد ؛ مینویسم که اگر خوندش بدونه که درست بیاد جلو و بتونیم دوباره باهم باشیم#دوستیمون از مدرسه شروع شد یه دوستی ساده و سطحی اما اون سعی میکرد با اومدن تو فضاهای عمومی که من هستم بیشتر خودشو بهم نزدیک کنه و بینمون مشترکات بیشتری ایجاد کنه تا رابطه صمیمی تر بشه و یه رفاقتی شکل بگیره ، پسر بشدت صاف و ساده ای بود ، بالاخره تونست به خواستش برسه و نظر من رو جلب کنه و یه رفاقت عمیقی بینمون ایجاد شداشکان پسر نسبتا مذهبی بود بدن ورزشکاری داشت و مثل خودم بدنش سفید و کم مو ، هم قد خودم بود حدودای ۱۷۵ ولی از من حداقل ۲۰ کیلو سبک تر بود حدودای ۶۰ تا ۶۵ کیلو بود توی دو سه سال رفاقتی که باهم داشتیم درد و دل ها و حرف نگو هامون رو بهم میگفتیم استخر میرفتیم لازم بود بخاطر هم با بقیه دعوا میکردیم و …یه روز توی امتحانای دانشگاه بود بیدار مونده بودم که مثلا درس بخونم که سر از کانال های پورن تلگرام دراوردمحین اینکه جواب اشکان رو میدادم کانال هارو هم نگاه میکردم و با کیرم ور میرفتم ، داغ کرده بودم ، حس میکردم دیگه جق جواب نمیده و دلم یه سکس واقعی میخواد حالا یا با دختر یا پسر اون لحظه فقط فکرم لذت بردن و ارضا شدن بود و به چیز دیگه فکر نمیکردم ، نفهمیدم چجوری شد که بحثو با اشکان کشوندم به ارضا شدن و جق زدن و فیلم و این چیزا!بهش گفتم شانس ماست وسط امتحانا حشرم زده بالا شیطونه میگه برم یکیو صیغه کنم یه دل سیر بکنم راحتشما!شروع کرد به نصیحت کردن ، میگفت درسو تموم کن زودتر زن بگیر و راحت بشی و نیازت برطرف بشه که وسط حرفاش عکس یه دختر با پستون های سایز خیلی بزرگ فرستادم که دیدم دگ جواب نداد چند دقیقه گذشت گفت نکن حالم بد شد آمپرم زده بالاتا اینجوری گفت سیلی از عکس سوپر رو براش از تو گروه ها فوروارد کردم ، ته ذهنم اومد شاید اوکی داد یکی رو پیدا کردیم بردیم مکانشون دو تایی کردیم گفتم یا شانس و یا اقبال و عکس ها رو فرستادمبعد چند دقیقه کوتاه شروع کرد نظر دادن و میگفت این خوبه و اون بدهارسلان : چیه میبینم که خوشت اومده ! همچن بدت نمیاد کس بکنیا شیطون!!اشکان : خدا لعنتت کنه قلبم داره تند تند میزنه نفرست ازیناارسلان : بپا آبت نیاد 😂اشکان : الان زده بالا تو میتونی جای زن ما رو پر کنی که داری میخندی؟اینجا بود که حس کردم شاید راه دیگه ای هم باشه و تو پیام های بعدیم دقت کردم یه جوری بچینم که شاید یه فرجی شد و ما دلی از عزا دراوردیمارسلان : 😐😳راس راسی میخوای منو بکنی ها 😐 مگه تو جای زن منو پر کردی ک من جای زنتو پر کنم ؟من گی نیستما 😐گفته باشماشکان : آخه عکس میفرستی اون وقت میگی بپا آبت نیادبابا بزرگ پدری من کیرش الان عینه شلنگه و آلزایمر داره اینو بزارم جلوش شق میکنه منو همونجا ترتیبمو میدهاونوقت میگی بپا آبت نیادارسلان : تو چرا گیر دادی به خودت؟ خوب خودتو بهش تعارف نکن که نکندت 😁اشکان : دستت درد نکنه ، حالا شماره کس داری یا باید از کسی بگیری؟ارسلان : از مصطفی میگیریماشکان : نه بابا خجالت بکش اون دهنش لقه به همه میگه ابروت میرهداشت حوصلمو سر میبرد نزدیکای ارضا شدنم بود و داشتم جلو خودمو میگرفتم که ارضا نشم دلم میخواست مثل ضرب المثل معروف بگه من رفیقتم بیا منو بکن و منت کسی رو نکش ، به سرم زد یه سری عکس گی براش بفرستم ، نشستم چند تا عکس ناب و تمیز که بدناشون شبیه خودم و خودشه پیدا کردم و فرستادم براشاشکان : ارسلان از گی بدت نمیاد؟ارسلان : نه ، به شرط فاعل بودن خوب و لذت بخشهاشکان : این عکس ها فقط دوتای اولیش خوب بودنارسلان : خوش سلیقم که هستی ، خداوکیلی تو تا حالا جق نزدی؟اشکان : نه به جون مادرم چطور مگه ؟ تو باور نداری منو؟ارسلان : چرا باور میکنم اما خیلی جالبه یه پسر تو این سن تا حالا جق نزده باشهاشکان : حالا تو راستشو بگو تو با پسرخالت فقط تو میکردی اون رو؟ارسلان : آره ، یه وقتایی هم ساک میزدم براشاشکان : آهان ؛ من خیلی حشرم زده بالا خدا لعنتت کنهارسلان : از من خبر نداری ؛ دیگه طاقت ندارم هر جور بشه حداقل یه پسر بلند میکنم این چن روز دیگه نمیتونماشکان : اره منم موافقمتا ۴صبح بقیه چت با یه سری حرف و عکس گذشت تا فردا صبح رفتم دنبالش که بریم دانشگاه برای امتحان سوار ماشین که شد جفتمون رنگمون پریده بودانگار از حرفای دیشب یه تصمیمی داشتیم و استرسی داشتیمبعد سلام گفت من از ۴ صبح تا الان ک خدافظی کردیم کیرم بیدارهتا حرفش تموم شد گرمای دستش رو روی کیر باد کردم که از روی شلوار جین هم معلوم بود حس کردم ؛ در همون حال گفت باد کررده که!؟منم ناخود آگاه و بدون فکر و از روی حشر دستمو بردم رو شلوارش و کیرشو گرفتمبا حرفای دیشبش فکر نمیکردم کیرش از من بزرگتر و کلفت تر باشه اما بعد گرفتن کیرش حس کردم یه کیر مردونه و حسابی تو دستمه نترسیدم چون بزرگتر و کلفت تر از ایناش رو غیب کرده بودم چندسال قبل ترشدلو زدم به دریا و بهش نگاه کردم گفتم بریم خونه ما؟با دو دلی تموم یه سری تکون داد که نه به معنی تایید بود و نه رد کردن !درنگ نکردم ؛ به اندازه کافی حشری بودم و مغزم رد داده بود گازشو گرفتم و توی کمتر از ۳ دقیقه دو تا خیابون تا خونه رو طی کردممیدونستم مادر و پدرم سرکار هستن و تنها مشکل من مستاجر خونمون بودولی گفتم میریم طبقه بالا توی راهرو خودموننمیتونستم برم تو واحد خودمون چون میترسیدم کسی بیاد و نتونم جمعش کنمبالاخره استرس بار اول بود که با یه غریبه (بجز فامیل) گی میکردم نمیدونستم اگر یکی اومد تو چی باید بگم؟ بگم بجای امتحان اومدیم دوتایی خونه ما چی کنیم؟ماشینو داخل پارکینگ بردمپیاده که شدیم دستش تو شورت من کرد و کیرمو گرفت منم بغلش کردم و لب گرفتم ازش و دستمو از پشت کردم تو شورتش و لای درز کونشحس کردم پشم دارهاما مهم نبودرسیدیم تو راهرو همه جارو که چک کردم سریع شلوارمو کشیدم پایین و از تنم دراوردم و با شورت بودم که دست کرد و کیرمو گرفت از رو شورت و میمالید بهش گفتم شلوارتو باز کنباز کرد شلوارشو داشتم در میاوردم که گفت آخه تو راه پله گفتم آرههمینجوری که سگک کمربندش رو گرفته بودم که صداش در نیاد و کسی نفهمه چخبره کیرشو از روشورت دید میزدم که باد کرده بودشورتشو کشیدم پایین و کیرش افتاد بیرون که ته دلم گفتم جووون عجب کیری این در مقابل مال من خیلی کلفت و بزرگترهاونم دست انداخت تو شورتم و با یه دست دیگه شورتمو کشید پایین که کیر من که به نسبت مال اون کوچیکتر بود افتاد از تو شرتم بیرونبهش گفتم ساک بزن گفت نمیتونم بدم میاد اما من خوشم اومده بود از کیرش و رحم نکردم و شروع کردم تا ته حلقم بردم و ساک زدمهمین که گرمای دهنم رو حس کرد بدنش یه جوری شد که حس کردم داره لذت میبرهیکم که ساک زدم گفت بسه حس کردم ممکنه که آبش بیادیه بار دیگه بهش گفتم ساک بزن با اکراه برای اینکه من ناراحت نشم و تلافی کرده باشه ساک زد که دندوناش میخورد به کیرمبلندش کردم و سر پله ها خم شدم گفتم بکنگفت بکنمت؟گفتم آره بدوکیرشو گرفتم تنظیم کردم و خودمو شل کردم و آروم هل داد که کیرش خیلی راحت رفت تو کونم داشتم کیف میکردمتلمبه اول ؛ تلمبه دوم ، تلمبه سوم که زد ارضا شد و همه آبشو ریخت زمینازش ناراحت شدم ولی حرفی نزدم چون اولین بارش بود که این رابطه رو داشت و اولین بارش بود که به خواست خودش ارضا میشد ؛ ازش خواستم که من بکنمش خم شد ؛ دوباره حس فتیش کون لیسی من گل کرد و نا خواسته کونشو که خیلی هم تمیز و خوش بو نبود رو لیسیدمبینظیر ترین لذتیه که آدم میتونه از پارتنری که بهش علاقه داره تجربه کنهیکم زبونمو تو کونش کردم و چرخوندم و بعد ۲ -۳ دقیقه پاشدم و تو همون حالتی که خم شده بود منم تف کردم رو کیرم و مالیدم و سر کیرمو گذاشتم رو سوراخش چون میدونستم درد داره برای بار اول و وقته باز کردن کونشو نداشتم آروم آروم شروع کردم به بازی دادن کیرم روی سوراخ کونش آخ و اوخ میکرد و داشت حالمو خراب میکرد منم لپ های کونش رو از هم بازشون کردم و با یه فشار کله کیرمو جا دادم تو کونش ، با وجودی که کیر آنچنان کلفت و بزرگی ندارم اما اون خیلی داشت درد میکشید چون همون لحظه ای که گرمای داخل کونش رو روی کله کیرم حس کردم یه دفعه پاشد و کیرم از کونش درومد شروع کرد به گریه کردن که نامرد اینجوری نکن درد میاد میسوزه نمیدم اصلاعصبی شدم و گفتم غلط کردی من گذاشتم تو اول حال کنی که الان باهام اینجوری کنی؟دوباره خمش کردم گفتم چند دقیقه اولش درد داره یکم بخاطر من تحمل کندوباره کله کیرمو با کمک تف و فشار جا دادم تو کونش<پشروع کرد آخ و اوخ کردن که گفتم آروم باش الان خوب میشه و آروم میشه به ذهنم رسید دستم رو ببرم سمت کیرش و با کیرش بازی کنمزیاد طول نکشید که دوباره پاشد و گفت نمیشه بیخیال بشی کونم میسوزه خون اومده بنظرم من که خودم دیده بودم خون اومده بود ولی میگفتم نه نیومدهلباسام رو انداختم رو پله ها و گفتم روش بخوابروی لباسا خوابید و منم که لخت مادر زاد شده بودم پاهاشو گرفتم رو کولم و کیرمو فرستادم تو کونش و وزن خودمو انداختم روش که دوباره بلند نشه و دیگه اینبار نتونستم خودمو کنترل کنم و همه بدنم داشت میلرزید دیدم دارم ارضا میشم که تو یه لحظه تا ته کیرمو فشار دادم تو کونش و آبمو خالی کردم که پاشدم و آبم از کونش سرازیر شد و خودشم ناراحت بود از دردی که کشیده بود و اینکه آبمو تو کونش خالی کردمبهش دستمال دادم خودشو تمیز کرد و خودمون جمع و جور کردیم و رفتیمنوشته: ارسلان

249