اطمینان دارم کسی که شمارو درک کنه واقعا لذت بخشهحالا اگر به این لذته جالب لذت دیگه ای مثل سکس اضافه بشه احساس فوق العاده ای به ادم دست میدهبیشتر پر حرفی نمیکنم اما داستان زندگیم تا اینجا خلاصه میشد تو دو خط اولی که گفتمبزارید قبل گفتن خاطراتم سنگامونو باهم وا بکنیم که تهش دلخوری برات پیش نیاداین خاطرم سکس با محارمهاگه انسان معتقدی هستی یا ساندیس دوست داری یا پیرو ارمان های امام راحلی بکش بیرون نخون که تهش فوش ندی چون فوش دادنت ب من اسیبی نمیرسونهداستانمم به شدت طولانیه تیکه های سکسیشو با دقت و جزئیات سعی میکنم منتقل کنم و شامل اولین سکس ازدواجم و جریان اصلی سکس با مادر خانوممه و امید وارم که شما لذت ببریدیادم میاد تازه لیسانس گرفته بودم و تو اوضاع ایران که همیشه کار ادم با پارتی راه میوفته منم به سفارش فامیل های نزدیک تو ی شرکت خبرگزاری خصوصی مشغول به فعالیت شدموضع حاج بابام( پدرم که اعتبار محل بود و به شدت مذهبی چون خانوادمونم به شدت مذهبیه) خوب بود و از 20 سالگی ماشین زیر پام کرداز بچگی علاقه ای به دختر بازی یا شیطنت نداشتمبیشتر سرم تو کتاب بود . به فضا علاقه مند بودم هرچند رشتم ارتباطی با علاقم نداشت ولی اسطورم میشه گفت استیفن هاوگینک بود هرچند درس دانشگاهمو با مرخصی های ترمیه زیادی خوندماین علاقه به نجوم باعث اشنایی با مطالب علمی شد که اکثرا نوشته اتئیست ها بود و منو از 19 سالگی به این راه کشیدالان نمیخوام بحث دینی علمی راه بندازم فقط خواستم ی بیوگرافی از خودم بدمب اصرار خانواده هنوز مهر تصدیق لیسانسم خشک نشد که پای سفره عقد نشوندنمبرام دختره نوه عمه مامانمو گرفتناصلا تو مهمونیا ندیده بودمش چون پیش نیومده بود ولی خب وقتی من 26 سالم بود و عقد کردیم اون 17 سالش بود و مادرش 35 سالتو خانواده ما و اونا چون همه کاملا مذهبی بودن زود ازدواج میکردنمن هیچ علاقه غیر متعارفی به مادر خانومم نداشتم چون ی زنه عادی بوداز خانومم بگم ی زنه گندمی روشن با صورتی نسبتا درشت نقش که زیبایه خاص خودشو داشت با سینه های سایز 70 و کون عادیکمتر از ی سال عقد کردیمو زندگیه مشترکمون شروع شد و مشکل منو خانومم از روز اول شروع شدمشکل دینییادمه شب اول عروسی که لخت شدیم و گفتم برام یکم بخور با تعجب نگاهم میکرد و گفت چی؟ مگه … مگه آلتو میخورن؟ منم چیزی نگفتم و شروع سکس از تو حمام شروع شدخیلی روش کار کردم که موفق شدم بعد حدودا 1 سال اجازه بده از کون بکنمشهمسرم اگر مذهبی نبود زنه بهتری بود ولی هرچند ساک نمیزد اولیا ولی پا ب پای کس کون هم میدهکم کم مشکلات بی دینیه من بود که براش سنگین بود و به مادرش میگفتو مادرشم زیاد دخالت نمیکرداز پدر خانومم بگم مردی بسیار مذهبی و پیرو خط ولایت و سپاهی بود و عضو نیروی تهران بودو عاشق کارش و هفته ای یکی دو روز میومد خونه چون ما تهران نبودیم و اونم نمیشد هر روز بره برگرده اکثر روزا تهران خونه پسرش میموند( جفتشون سپاهی بودن و نیروی تهران ولی برادر خانومم بعد ازدواج تهران موند ولی مادر خانومم راضی نشد شهرشو ول کنه چون کل خانوادش اینجا بودن)من اکثرا خرید خونه مادر خانوممو انجام میدادم و بیشتر اوقات میبردمش سره کلاساش( استاد دانشگاه بود و جایی که تدریس میکرد نزدیک محل کار من و خونه خودش بود و موقع رفتن سره کار مادر خانومم میبردم)این باعث میشد تنها یار صحبت های مادر خانومم من بشم چون خیلی از رضا(شوهرش) راضی نبود که بعد ها فهمیدم چون خودش اصلا مذهبی نیست و چون تحصیل کرده هست اونم اتئیسته( اتئیست مذهب یا عقده نیست که به چیزی باور داشته باشن. خلاصش اینه خدارو قبول نداشته باشی و از علم پیروی کنی)من ظهر ها اکثرا به خونه مادر زنم برای ناهار میرفتم چون نزدیک محل کارم بود و بعد برمیگشتم سره کارم واسه اضافه کاری که اختیاری بود و شب دوباره میرفتم خونه خودمکم کم درد و دلامون شروع شد و گوشه و کنار این دردو دلا به مسائل جنسی ختم میشد و من گفتم که رویا(همسرم) اصلا اهل ساک نیست و سایه(مادر خانومم)گفت+یعنی تاحالا برات این کارو نکرده؟-نه هرگز . حتی به کیرمم میگه آلتسایه بلند خندیدو گفت+اصلا به من نرفته . میدونی بیشتر تحت تاثیر پدرش بوده و عقاید اونو گرفته-اره ولی تو رابطه چیزی کم نمیزاره مخصوصا از پشت+جدی؟ اوی نکنه دخترکمو اذیت کنی( با خنده و لحن شوخی)-نه خودشم مشکلی نداره و همراهیم میکنه ولی خیلی وسواس به خرج میده تو تمیزیو این چیزا(چون سنه منو سایه نزدیک بود خیلی باهم راحت بودیم و چون اتئیست بودیم محدودیت و خجالتی نداشتیم)+آرش ی سوال . اممم الان که رویا برات نمیخورهاحساس کمبود نمیکنی؟-حالا گیرمم بکنم . تو واسم جبرانش میکنی ؟(با شوخی گفتم)+خخخخ نه دیونه منظورم اینه نکنه بخواطره این موضوع بهش خیانت کنی یانمیخوام زندگیتون از هم بپاشه-برای زندگیمون دل میسوزونی یا برای دخترت شیطون؟ نه باباگفتم کهاز نظر سکسی خیلی هوامو داره و واسه ی ساک مشکلی پیش نمیادتوچی؟ بابا رضا برات چیزی کم نمیزاره؟+از نظر عاطفی نه ولی از نظر جنسی به شدت تحت فشارم( خندیدو بلند شد چایی بیاره)-یعنی تا این حد؟+ن بابا شوخی کردم آرش جانفقط زیادی یک نواختهی جفتگیری عادی مثل حیونا-توهم که هرگز بهش خیانت نکردی درسته؟+خیانت ؟ نه من هرگز با کسی غیر اون سکس نداشتمالبته اگر اون دوبار سکس از پشته دانشگاه تویه زمان مجردیمو با استاد فلسفمو در نظر نگیریا(زد زیره خنده)-فکر میکردم درسخون بودی+اره ولی خب خوشگلم بودم. استادم عاشق من بود از عمد مجبور شدمراستم میگفت قیافش از همسرم خوشگل تر بودی زنه سفید با قیافه ریز نقش با موهای پریشون که همیشه طلایی یا بلوندشون میکرداین حرفش درباره جونیش پرو ترم کرد که ازش بپرسمیعنی الانم با شوهرت از پشت سکس میکنی؟+سکس از پشت؟ باور میکنی بگم تویه این همه سال زندگی من درست حسابی کیرشو ندیدم؟ خیلی مذهبیه-اخی بیچاره تو سایه جان دلم واقعا برات سوختالبته شاید باور نکنید ولی اصلا اتفاقی بین ما نیوفتاد ک اینطور راحت بشیم . فقط از اولش وقتی فهمیدیم بی تعصب هستیم عین همه موجودات عالم هستی باهم راحت رفتار کردیم . یعنی همونطور که درباره سکس حرف میزدیم درباره قیمت مبل و یخچال هم صحبت میکردیم . ی چیز عادی بینمون بود و اصلا زشت نبودنمیدونم اگر این حرفامو درک نمیکنید چون بخواطره اینه تو جوامع اوپن مایند زندگی نکردیم و همیشه محدود شده بودیم حتی تو سکس و من تو زندگیم این شانسو داشتم کنار سایه این محدودیتو نداشته باشماون روز گذشتو رفتم سر کار بازم بحث سکسی باز میشد ولی نه در حدی که اینجا بگم چون مهم نبود چون اکثر روزای هفته( تقریبا 5 روز در هفته) رضا(پدر خانومم) نبودش من ناهار خونه سایه بودم و خانومم اکثر ظهرا چون نبودم میرفت خونه ابجیه مطلقش که خونش حدود 5 یا 6 خونه با ما فاصله داشتی روز سره میز ناهار از سایه پرسیدم-مامان(گاهی مامانم بهش میگم مخصوصا جلویه خانومم و بقیه) سایز سینه هات چنده؟ یعنی سوتین چ سایزی میبندی؟امم معمولا 80 اندازم میشه بعضی سوتینامم 85چطور؟-هیچیبا اینکه سینه هات بزرگ تر از رویاس ولی انگار بی سوتین بهتر وایمیسته+خب طبیعیه من هنوزم از جونیم تاحالا با تموم مخالفت های رضا ورزشمو ترک نکردم(گاهی میرفت ایروبیک)-خوش به حالش پس+قدر نمیدونه که-بزار سینه هاتو ببینمدستمو بردم جلو ک لباسشو بزنم بالا( تو خونه اکثرا سوتین نمیپوشید وقتی تنها بود و فقط ی تیشرت تنش بود)یهو گفت+بزار بعد ناهار بابا سره سفره جاش نیست که-اوکیبعد ناهار نشستیم رو مبل بدون اینکه چیزی بگم لباسشو دادم بالا سینشو با دستم فشار دادم( اینم بگم ازین اتفاقا زیاد افتاده بود مثلا ی بار ناهار خونشون بودم دستشویی بودم کیرم لا زیپ شلوارم گیر کرد اومد واسم در اوردبین ما عادی بود خجالتی هم نمیکشیدماینقدری ک با سایه راحت بودم با رویا نبودمیعنی خودش نمیخواست که باشمهمیشه میگفت بین زنو شوهر باید ی حریمی باشهیکم سینشو فشار دادم بهش گفتم-میشه یکم بخورمش؟+رضا ک قدر نمیدونه لاقل تو ی فیضی ببریکم خوردم و دستمو بردم لای پاش و از رو شلوار یکم کسشو مالیدم چیزی نمیگفت بعدش ول کردم یکم تکیه دادم ب مبل گفتم-عجب بدنه نازی داری سایه+مرسی ولی نخواستم تو حست بزنم چیزی نگفتم وگرنه خوشم نیومد . اگر بهت فشار میاد تحمل کن شب خودتو راحت کن . رویا هم بهت نیاز داره-نترس اینقدری توان دارم ک حساب جفتتون رو برسم(با خنده)یهو قیافش جدی شدو گفت+نه آرش منظورم این نیستنمیخوام خودم ب دخترم خیانت کنممن مادرشم ی حسی بینمون هست-اوکی ماااماان(با تاکید گفتم) حالا مگه چی شده؟ یکم مالیدن کست که این حرفارو ندارهیکمم سکس کنیم اشکالی نداره+داره . فک میکنی من بدم میاد تمام خلا های جنسیمو تو پرش کنی آرش؟ نههم از من جون تری هم…یهو پریدم وسط حرفش با خنده گفتم-هم کیرم کلفت تره+زهره مار( با ته لبخند)هم دوستت دارم آرش-منم همینطور سایه . منو تو مکمل همیمهمو درک میکنیم سلیقه هامون عین همه(بین منو سایه اتفاق های زیادی افتاده بود که جاش توی این سایت نیست و نگفتمو بیشترش علمی بود و درمورد عقایدمون واسه همین خیلی همو درک میکردیم واسه همین همو خیلی خوب میفهمیدیم و دوست داشتیم)+اما این دوست داشتن دلیل بر سکس نیست آرشخب تو خودت میدونی زندگی چقدر کوتاههجفتمون تو سن عشقو حالیم ولی کمبود داریممیتونیم برای هم جبرانش کنیم بدون اینکه زندگیه کسی بهم بریزه یا ازاری به موجوده زنده ای برسه+ببین اره اما-اما چی؟ خودت دوست داری ی مرد کست رو لیس بزنه سایه؟ میدونی چند بار ب رویا گفتم و غرورم شکسته گفته تو مرد نیستی این چه حرفیه که میزنی مگه تو خجالت نمیکشی. رویا من در حسرت لیسیدن کسم میفهمی یعنی چی؟دختر خودت وقتی منو درک نمیکنهوقتی خودت توسط شوهرت نیازت برطرف نمیشه(اینارو با تندی گفتم)این مجوز خیانت نیستخیانت؟ تو عشق منی مثل همسرمی . تازه رویا بدش نمیاد با مامانش صمیمی باشم+اینا صمیمی شدنه؟اره دیگ . وقتی بکنمت دیگه چی ازین صمیمی تر؟ (با شوخی)+نمیدونم اما(در حین بلند شدن اینو گفت)+آرش من خلا دخترمو واست پر میکنمولی باید درمورد سکس کامل روش فکر کنیمباشه واسه ی وقت مناسب تراینارو داشت میگفتو زیپ شلوارمو باز کردو کیر 16 سانتیمو کشید بیروندست انداختم زیر چونش سرشو اوردم بالا گفتماین اولین ساکیه که ی زن داره واسم میزنهدرجا سره کیرمو بوسیدو گفت+منم تجربه اولمه . فک کنم جالب باشه برای جفتمونکیرمو کرد تو دهنشحس جالبی بودی جای گرم خیس ولی تنگ نبودواقعا ظلم بود ک تا اون زمان چنین حسی رو تجربه نکرده بودمبعد ده یازده دقیقه گفتمسایه سایه بسهبدون اینکه چیزی بگه شروع کرد تخمامو مالیدن با دستاش و چشاشو بست-سایه داره میاد بسهابش خوشمزه نیست نمیتونی بخوریش دیونهاه سایه بسهیهو کیرم انگار منفجر شد و ابی که سال ها منتظر اومدنش بودم از بدنم خارج شد-اه سایه مرسی واقعا نمیدونم چی بگمهمینطوری که داشت مک اخرو محکم میزد ک اب تویه کیرمو بکشه گفت+قابلی نداشت آرش جانفقط یکم رو ادامه رابطمون فکر کن-چشم سایه . لطف بزرگی در حقم…نذاشت حرفم تموم شه گفت+بلند شو دیرت میشهرفت سمت اشپز خونهفک میکردم میخواد دهنشو بشوره ولی اب خوردبلند شدم برم سره کارم که طبق معمول لب همو بوسیدمو( همیشه موقع برگشتن به سره کارم لب همو بوس میکردیم . هرچند با رویا( خانومم) هرگز موقع خداحافظی اینکارو نکردیماون فقط موقع خداحافظی میگفت بسملا بگو داری میریهمین(نمیخوام توهینی به دینی بشه و چیزی نمیگم لطفا شماهم تو کامنتا به من خواستین فش بدین بدین ولی به هیچ عقیده و نژادی حتی سیک های هندی یا بت پرست های مایا هیچ توهینی نکنید)فرداش و پس فرداش خبری نبود چیزیم نگفتیم درباره سکس چون درگیر ی موضوع دیگه ای باهم بودیم فقط ب شوخی گفتم لا سینه هات نزاشتیاروز بعدشم قشنگ یادمه جمعه بود ک با خانومم رفتیم رضا هم بودش پدرام(برادر خانومم) و همسرشم اومده بودن خونه سایه و شلوغ بودروز شنبه دوباره برای ناهار داشتم میرفت پیشه سایه که یهو ی اس اومدارسالی از: سایه بانومتن:اگر جواب فکر کردنات مثل منه کاندوم یادت نرهفهمیدم منظورش چیهکاندوم گرفتمو رفتم خونشونو سره میز ناهار گفتماضافه کاریه امروز کنسله دیگه؟کاملا جدی گفتش+اگر سکست طول میکشه اره دیگه-چجورم طول میکشه عزیزم(با شوخی) بعد ناهار یکم رو مبل طبق معمول سرش رو پام بود داشتیم حرف میزدیم که وسط بحث درمورد رنگ موهاش گفتمشروع کنیم دیگه+چ ذوقی داریا-اره خب خیلی+فکراتو کردی؟-کرده بودیم+نتیجش؟-نتیجه اینکه هرشب مسواک بزنیم+دارم جدی میگم آرش-باشه عمه خانوم گیر ندهفکرامو کردم بنظرم برای جفتمون بهترهالبته اگر مخالف نیستیراستی کاندوم برای چی میخواستی؟+برای درست کردن بادکنک-هار هار هار با نمک شدی مامانی؟ جدی گفتممگه قرص نمیخوری؟مگه رضا میزاره؟ میگه بهداشتی نیستفقط با کاندوم میکنه-لابد وقتی میخواستین بچه بیارینم کاندوم گذاشتین سرشو سوراخ کردین(باخنده)+بریم رو تختنه بریم حموم+باشه هرطور راحتیدیدم جورابایی که از صبح پاشه هنوز درنیاوردهگفتم-اینارم درنیار+چرا-بریم حموم میفهمیلباساشو در اورد رفتیم زیر دوش که گفتم ابو باز نکنه یکم لب گرفتیم گفتم-سایه بشین کف زمیندراز کشیدپاهاشو گذاشتم رو صورتم با جوراب و بوسیدمش+نگفتی فوت فیتیش داری آرش-ندارم فقط دلم میخواد تجربش کنمدلم میخواد ببینم پاهای ی زنو بوسیدن چ حسی دارهبوش چطوریه+خب حالا چطوریه؟جوراباشو در اوردم و جفتشو کردم تو کیرمگفتم-اینم کاندوم تولید ملیخندید منم شروع کردم لای انگشتاشو لیسیدنبدک نبود ولی زیاد لذت نمیبردمبوی عرقش جالب بود برام+چطوریه حسش؟-خوبه عزیزمیکم کف پاهاشو لیس زدم و گذاشتمشون دور کیرم با همون جورابایی که دورشون بود شروع کردم کف پاش تلبمه زدنمیدونی چی لذت بخش تر از کارامونه؟+چی ارش جان؟-اینکه میدونیم محدودیتی نداریم و چیزی زشت نیستدیدم بغضش گرفتمشخص بود سال ها بخواطره سکس ی نواخت داشتن کلی اذیت شدا زنه مغروری بود که میدونستم ازین ادما نبوده که خیانت کنهابو باز کردیمو دوش گرفتیم همینطوری که اب باز بود و گفتم زانو بزنزانو زدبدون اینکه چیزی بگم کردم تو حلقش و تا ته بردم و اوردم که باعث شد سرفه کنه گفتمبخورش دیگهتا ته کردم تو دهنش و سرشو محکم نگه داشتم ک نتونه کیرمو از دهنش دربیارهی 15 ثانیه شد دیدم داره چنگ میزنه انگار خفه میشهمحلش نکردم نگه داشتم چند ثانیه دیگه ک یهو سرشو ول کردم کیرمو از دهنش کشید بیرون زد زیره اوق زدن ک دست انداختم زیر چونش گفتم دهنتو باز کنیکم نگام کردکیرمو گذاشتملای لباش فشار دادم دهنشو باز کرد بازم تا ته کردمو نگه داشتمو بازم اوق زدبعد چند بار گفتم کیرمو مثل…حرفمو قطع کردمگفت+مثل جنده ها؟گفتم نه سایه منظورم …پرید وسط حرفم نگاه ب چشام کرد همینطوری که کیرم بین مشتاش بود گفتبگو لعنتیبگو مث جنده برات بخورم بی غیرتمگه همینو نمیخواستی سایه جندگی کنه براتببین داره کیرتو میخوره دیگهچرا بهش نمیگی جنده؟جدی شدم با اخم گفتمسایه اینا چیه میگی+آرش من ازین سکسایه پاستوریزه خوشم نمیاددلم میخواد فوش بدی بی تربیت باشیمبسه این همه سکس محدودیکم بوسیدمش گفتمچشم جنده خانوموقتی خودت میدونی جنده ای من حرفی ندارمبا ی چشمک کیرمو تا ته خورد و اوق میزد درمیاوردنزدیک ارضا شدم بودم از دهنش در اوردمدراز کشیدم گفتم-اربابم دلش میخاد کسشو براش بلیسم؟نشست رو سینمباور نمیکردم سایه اینقدر جذاب و سکسی باشهبنظر همیشه ادم مغروری میومداز هیکلش بگم ک ی زنه نسبتا لاغر با کون کوچیک ولی برجسته و سینه 80 بود که اویزون نبود و خوشگلو جذاب به نظر میرسیددوتا انگشت اشاره و فاکش رو تا ته کرد تو حلقمو گفت+چ زبونه خیسو نرمی داریفقط باید اینو بخوریش عزیزمبا تموم وزنش کسشو گذاشت رو دهنم و گفت+بخورش اشغال بخورش بیناموسمنم با حرص و ولع و حسرت چندین ساله خاصی داشتم کس کسیو میخوردم که براش احترام زیادی قائل بودمو ی جورایی کسی بود ک همه جوره درکم میکردبعد چند دقیقه برعکس شد پشتش به من بود و سوراخش افتاد جلو دهنمو گفت+اینورم لیس بزن ک تفاوتی ایجاد نشهی بویه نمیدونم چطوری بگم عرق سرد و گرمیه خاصی زمانی که سوراخ کونشو لیس میزدم بهم دست میاد ک برام جالب و لذت بخش بود البته رنگ سوراخ کونش برعکس رویا که جیگری بود کاملا صورتی بود البته کسشم خیلی تپل تر از رویا بود با اینکه لاغر تر از رویا بوددیدم حالش بد شد گفتبسه دارم ارضا میشمبرش گردوندم و درازش کردم سرمو بردم لای پاش چوچولشو با لبم گرفتم مک زدم و گفتمکجا خانوم خانوما؟ مجبوری ب ارگاسم برسی نفسمشروع کردم براش خوردن و اونم قسم میخورد بسه دیگ بسه و شروع کرد گریه کردن که بسه و یهو شروع کرد حبس کردن نفسش و جیغ زدنحدود 20 الی 30 ثانیه طول کشید بعدش با گریه گفت+اه مرسی آرش مرسیتو زندگیم اینطوری ارضا نشده بودمگریش شدید تر شد اومد لبمو بوسید گفت+این حسمو مدیون تو ام مرسی آرش مرسی زندگیمدوش گرفتیمو اومدیم بیرون رفتیم رو تختی معاشقه طولانی همراه با لیسیدن لاله گوش و گردن تا گاز گرفتن سینه هاش داشتیم که نمیخوام بنویسم طولانی میشه خیلی داستانبعدش گفتمچطوری بکنمت سایه جونم؟+داگ استایل دوست دارم اما الان دلم لباتو میخواددراز میکشم کیرتو بکن تو کسم پاهامو دور کمرت حلقه کنم تا بتونم لبای عشقمو بخورم(اینارو با حس خماری و حشریت میگفت)کاندم کشیدمو با ی جیغ کوتاه ورود کیرم ب کسشو خوش اومد گفت و بعد 20 دقیقه تلمبه زدن ارضا شدم تو کاندوم که افتادیم تو بغل هم بعد یکم لب بازی گفت+ی راند دیگ طاقت داری؟(با شوخی)-اگه برام یکم ساک بزنی راستش کنی ارهتا شب کستو جر میدمهمینطوری ک اومده بود وسط پامو داشت جق میزد برامو گاهی میکرد تو دهنش گفت+ی خواهشی ازت بکنم بی چون و چرا قبول میکنی؟-اره عزیزم بگو+زمان مجردیم 2 بار ب استادم کون دادمبعد اون خیلی دلم کون دادن میخواستبا چیزایه نازک مثل غلط گیر و مسواک گاهی حال میکردم اما بعد ازدواج وقتی به رضا گفتم منو از کون بکن جوابش ی چک محکم زیر گوشم بود که بهم گفت اینا کارایه جنده هاسحالا میخوام بهش ثابت کنم من جنده امبرای تو آرشمیخام به بد ترین شکل ممکن با بی رحمی کونمو بکنیخیلی ساله چیزی توش نرفتهانتقامه این سال هارو بگیرنمیدونستم چی داره میگهاخه دخترا درد کونو زیاد دوست ندارن و ترجیه میدن بی درد تموم بشه اما حالا سایه ازم میخواست جرش بدمبهش گفتموازلین یا لوبریکانت مقعدی داری؟ این کاندوما لیز کننده نیستای اخمه بدی کردو گفتاحمق اولا با کاندوم سکس نمیکنیم مگه کسی از کون حامله میشه؟ درثانی گفتم جرم بدهمیفهمی؟ تنها درخواستم ازت همینه-اخه رویا نمیزاره بی کاندوم از کون بکنمش میگه…باز پرید وسط حرفم گفتبا رویا داری سکس میکنی یا سایه؟ دارم بهت میگم منو جر بده میفهمی؟چیزی نگفتمداگی شد ی بالش گرفت جلو صورت خودشو انداخت رو بالش و گفت بکنمحکمم بکنی تف انداختم رو سوراخ خشکش ولی فرو رفتم تو کون ب اون تنگی محال بودمخصوصا وقتی که کاملا سفت نبودمیکنمش تو کست ک یکم سفت شهچیزی نگفتیکم تو کسش تلمبه زدم ک مثل سنگ سفت سفت شدیهو سرشو تنظیم کردم چند سانتش وارد سوراخش شدیهو بدون اینکه چیزی بگم دقیقا تا ته کیرمو وارد سوراخ کونش کردم ک یهو رفت جلو دراز شد رو تخت منم بدون اینکه کیرم از کونش دربیار دراز شدم رویهو صدای هق هق های وحشتناک عین زمانی که ادم داره ب کسی تجاوز میکنه بلند شدسایه درش بیارم اگر درد داری؟سایه با تو ام+آرش صحبت نکن فقط تلمبه بزندوست دارم لذت پاره شدن کونم ب کسی غیر شوهر لعنتیم برسهاون اشغال هیچوقت منو از کون نکردحالا بزار یکی دیگه زنه نازنینشو از کون جر بده بدون اینکه اون بی غیرت بفهمهکاملا مشخص بود فقط میخواد درد و زجر بکشه که انتقام این سال هارو از شوهرش بگیرهشروع کردم تلمبه زدن اروم اروم که بعد چند ثانیه با گریه گفت+محکم بکن لعنتی اینطوری فایده نداره . بلند نیستی ی زنو جر بدی؟ بکن احمق-بلدم ولی اون زنی که دارم میکنمش عشق من…یهو داد زد گفت+عشقت نیستم من ی جندم ک زیر گیرتم و بی خبر از شوهرش داره بهت کون میده وظیفت اینه جرش بدیبا حرص و گریه اینارو گفتسرعت تلبمه هامو بیشتر کردمصدای گریش فضای اتاقو گرفته بودیهو آن چنان جیغی زد ک ترسیدم و گفت+آرش مادر جندهاین کون رو جر بده کثافت جر بدهحرومزاده پاره کن این کونو ک سال ها صاحبش نکردتشمنم دیگ چشامو بستم گفتم هرچی شد شد خودش میخوادجوری تلمبه میزدم که هرگز نزده بودمجوری داشت گریه میکرد ک من حس میکردم داره سکته میکنهجیغاش گریمو در میاورد ولی جرئت نداشتم نکنمبا گریه های عشقم گریه میکردمچون واقعا داشت درد بدی تحمل میکرد و منم نمیخواستم اینطوری بکنمشحس شهوتم رفته بود و اب لعنتیم نمیومدمیدونستم تا ارضا نشم تو کونش ول نمیکنهسعی کردم بخواطره خودشم شده تمرکز کنم تا زود تر ابم بیادخسته شده بودم از محکم تلمبه زدمهر تلبمه ای ک میزدم 10 سانت میرفت جلو برمیگشتبا تموم وزنم تلمبه میزدمبعد 3 یا 4 دقیقه ابم اومد ک خالی کردم توش و افتادم روش و شروع کردم ناز کردنشبعد 10 دقیقه هق هق شدید گریش بند اومدبا ناله گفت+آرش-جانه آرش فدات شم+کونم پاره شده فک کنم-وایسا نگاه کنمکیرمو از لای کونش در اوردم که و دیدم بعلهکیرم کاملا خونی و خون داره از لای چاک کون سایه میریزه رو تخترفتم دستمال اوردم خونارو پاک کردم کونشو تمیز کردم ولی همینطوری یکم خون میومدبعد 10 دقیقه خونش وایساد و گفتم-بدجور پاره شده نمیخوای بری دکتر+نگاه کن ببین چقدره پارگیشدقت کردم دیدم یکی از چین های معقدیش کاملا چاک خورده ولی از هم جدا نشده و سوراخش کاملا جر نخوردهفقط یکم چاک خوردهبهش گفتمو رفتیم حموم تمیزش کردمو تختو تمیز کردمو دیدم نمیتونه بشینهرو تخت درازش کردمو ازش تشکر کردمو رفتم خونهاون شبم رویا موقع خواب گفت×ارشم میلی به خانومت نداری؟هروقت دلش سکس میخواست اینطوری میگفت چون روش نمیشد جوره دیگ بگهمنم بابت ظهر اعصابم خورد بود و تو فکر سایه بودم گفتمباشه عزیزمشروع کردیم با برق خاموش و زیر پتو سکس کردن ک دیدم ارضا شد منم ب زور خودمو ارضا کردمو خوابیدمصبح طبق معمول شروع کرد اب کشیدن پتو و تموم رو تختیو اینا منم رفتم دنبال سایه برای سر کار ک از پشت ایفون گفت برو امروزو مرخصی بگیر بیارفتم گرفتمو برگشتم پیشه سایه ک فک کردم میخواد بره دکتر ولی گفت+آرش من دستشویی دارمخب چرا نمیری ؟+سوراخم اذیتم میکنهکمکم کنوازلینو برداشتم ی انگشتمو کردم تو کونش تا قشنگ کونشو چرب کنم راحت دستشویی کنه دیدم خیلی دردش میاد گفتم سره صحبتو باز کنم درد یادش بره و گفتماین چه کاری بود دیروز…حرف نزن آرش چیزی نگوعقده تموم سالامو خالی کردمدسته توهم درد نکنه ک قبول کردییکم لبشو خوردم چون بغض داشت بخواطره درد کونشباهم رفتیم دستشویی و نشست موقع دستشویی کردن کلی گریه کرد از درد و دستشوییش تموم شد تمیزش کردم و رفتیم رو تخت گفت از درد دیشب خوابم نبردمنم کلی نازش کردمو بوسیدمش و خوابوندمش و رفتم براش ناهارگرفتمو تا عصر پیشش بودم و شب برگشتم پیش رویاپس فرداش هم همینطور گذشت و بهتر شدروز بعدشم رضا اومدو و روز بعدش رفتم پیشش و سکس داشتیم از کس نازش البته بیشتر از سکس حدود 20 دقیقه براش کسشو لیسیدممیگفت خیلی لذت میبره منم از لذت بردن اون لذت میبردمالان هرموقع اراده کنه کسشو براش میخورم و اونم برام چیزی کم نمیزارهبعد 2 ماه ازین ماجرا و شروع سکس ما از رویا دلگیر شدم که چرا برام ساک نمیزنهیکم بهش پیله کردم که بزن ولی زیر بار نمیرفتتا اینکه کم کم رضا شروع کرد پیله کردن ک چرا بچه نمیاردو این حرفاهرچند خوده سایه زیاد گیر نمیاد ولی رضا میگفت من نوه دخترمو باید ببینمرویا هم فشارشو به من میاوردی روز ب رویا گفتم-بچه خیلی دوست داری×اره خیلی . مگه تو نداریچرا ولی اگر بچه میخوای باید برام هر روز ساک بزنیهر روز تا 3 ماهبعدش بچه میاریم×چه ربطی داره؟ من خوشم نمیاد الت تورو بخورم یعنی چی؟+پس منم از بچه خوشم نمیادگذشت و فشار های پدرش بیشتر شد اونم غرشو ب من میزد منم حرفم همین بودساک بزنی شب بعد شام گفت× خیله خب با چیز برات میخورم بریم تو اتاقبا عصابیت گفتم+اولا اون چیز نیست اسمش کاندومهدرثانی باید وقتی رو مبل نشستم بخوریاونم تو روشناییحالم از سکس تو تاریکی بهم میخورهبا قهر اومد کیرمو در اورد گرفت تو مشتش که ی قیافه ای گرفت انگار حالش داره بهم میخوره و چندشش میشه . فک کنم اولین بار بود کیرمو از نزدیک تو روشنایی میدیدتازه داشتم حال سایه رو میفهمیدم که از دست رضا طی این همه سال از بی ذوقی شوهرش چی کشیدهبه رویا گفتم+قیافه بگیری باید بدون کاندوم بخوریشیالا بخور ابمم بیارهرگز باهاش بد رفتار نمیکردم اما برام زور بود ک زنم واسم ساک نزنهبعد 20 دقیقه نصفه نصفه خوردن ابمو اوردو ریخت تو کاندوم رویام اوق زد و گفت حالم بد شد رفت تو دستشویی شروع کرد ادای بالا اوردن رو در اوردنخلاصه 3 ماه قبل شام تا میرسیدم خونه باید برام ساک میزدچ پریود بود چ حالش خوب نبودبعد 3 ماه قرار شد هروقت خواستم برام ساک بزنه تا بچه بیاریمب ناچاری قبول کردگفتم-ی شرط دیگم دارم×چ شرطی؟ی بار بی کاندوم باید برام ساک بزنی تا قطره ابمم بخوری×چی؟ بهت رو دادم پرو شدینه بچه میخوام نه چیزه حرامو میخورمقهر کرد رفتمنم در تعجباون از مادرش که حتی 1 بارم کیرمو با کاندوم ساک نزد و هرگز یادم نمیاد ابمو نخورده باشههمیشه قورتش میداداینم از این دخترشبعد 2 هفته اومد گفت× بابام خیلی میگه چرا بچه نمیارین مگه مشکلی دارینو این چیزاچرا ی حرکتی نمیزنی؟-راه بچه داری جلو پاتهبخورش ابمم قورت بده تا بچه بیاریمبا اخم گفت× باشه فقط ی بارگفتم-اخم کنی بگی چندشه یا هرچی قبول نیستتا تهشم باید بخوری ابشم باید بخوریهیچی نگفت اومد کیرمو کیر تو دهنش چشاشو بست تا نصف میخورد اروم ارومگفتماینطوری نشدااینطوری پیش بری 10 بار دیگم باید ساک بزنی30 دقیقه در اختیار من باش هر بلایی سرت اوردم چیزی نگو انجام بده اگر واقعا بچه میخوایپلکاشو محکم بازو بسته کرد یعنی باشهمنم سرشو گرفتم تا ته فشار دادم سمت کیرم تا اخر کیرم رفت تو حلقش20 ثانیه تا تمام زورم سرشو نگه داشتم و بعدش ول کردم که اومد بالا و گفت× ارش داشتم خفه میشدم نکن اینطوریکه دوباره کردم تو دهنشبعد 10 بار اینطوریگفتم-سرتو فشار نمیدم ولی تا تهشو باید بخوری تا ابم بیادبا کمال میل قبول کردتا ته برام میخوردمنم چشامو بسته بودم تو افکار خودم بودم ک گفتم-میخوام ازت فیلم بگیرم×نه-همین ی بارو داری مث ادم ساک میزنی میخام فیلمشو داشته باشموقتیم ابم اومد باید نشون بدی بعد قورتش بدیوگرنه بچه× باشه فقط زود تمومش کنشروع کردم ازش فیلم گرفتنو تا ته واسم میخوردو کلی تو فیلم قربون صدقش رفتمو ابم اومد تو دهنش نگه داشت رو زبونش بعد گفتم قورتش بدهتا قورتش داد پاشد بره بالا بیاره مچ دستشو گرفتم گفتم+بشین همینجا هیجا نمیریاونم نشست کنارم با اخم منم یکم نازش کردمو گفتم پاشو لباس بپوش بریم بیرونبردمش براش یکم لباسو طلا خریدم و کلی خر شد شبش دوباره بی کاندوم برام ساک زد ولی ابمو نخورد گفت شرمندت حرامه و این حرفافرداش صبح رفتم دنبال رویا گفتم نیا سره کارگفت کلاس دارمو اینا گفتم برو خونه کارت دارمرفتیم خونشون گفتم-من ازت بچه میخام+چی؟-بچه . دلم میخواد ی بچه از عشقم داشته باشم( میدونست از رویا که دخترشه خیلی بیشتر دوستش دارم اما همیشه میگفت اگر منو دوست داری اونو دوست داشته باشو این حرفا)+نمیشه. رضارو چیکارش کنم؟بگو از دستت در رفته چمیدونم بگو کاندوم سوراخ شده هرچیمگه نگفتی رویا هم از دستتون در رفته؟+اره (پدرام و خواهر پدرام پریا دوتا خواهر برادر ناتنیه رویا بودن که از زنه اول رضا بود که مرد)(اختلاف سنی رضا و سایه خیلی بودواسه همین توافق کردن بچه نیارن و رویا هم از دستشون در رفت)خلاصه قبول کردو حامله شد و اولش کلی با رضا دعوا داشتن ولی رضا چون مذهبی بود اصلارضایت نداد سقط کنن و بچه ی من و سایه که ثمره عشقمون بود به دنیا اومد و شد ی پسر ب اسم جمشید که اسمشو سایه انتخاب کردولی رویا تا 1 سال بعد از اون ماجرا حامله نشد و مشکل از رویا بود و بعد کلی دوا دکتر اونم حامله شد و نی نیه منو همسرم ی دختره که اسمشو گذاشتیم پانته آولی چون رویا مذهبیه صداش میکنه اتنا(یعنی از طرف خدا داده شده)این ماجرای کامل زندگیه من بود تا حالا که 3 سال ازون ماجرا میگزره و من ی پسر 3 ساله و ی دختر 1 و نیم ساله دارم و ازین بابت خیلی خوشحالمالان با رویا ماهی 2 بار سکس میکنم و بیشترم میخام ولی رویا زیاد نمیزاره چون میگه سکس زیاد خوب نیست اما سایه همه جوره برام سنگ تموم گذاشته و ماهی تا 8 بارم سکس دارم باهاشی بارم 2 تا عکس از کس و سینه های سایه به سایت اپلود کردم که گذاشته شد تو سایت و بعضیا نظر دادن و خود سایه تو این سایت هفته ای 2 بار میاد و گاهی داستانارو میخونه و بهش گفتم دارم داستان زندگیمو مینویسم و حتما کامنتاتون رو میخونهاین داستان زندگیه من بود با جزئیات بدون شاخو برگ اضافی امید وارم خوشتون اومده باشهبنظرم تنها چیزی که ارزش داره انسانیتههرچند ممکنه افراد مذهبی برای دفاع از خدای بزرگوارشون منو ب فوش بکشن یا بگن کار غلطی کردم . و هستن کسایی که بیاد ازین عقده من پیروی کنن و کارمو تائید کننبعضیام قلبا با کاره من موافقن ولی کامنت نمیزارن یا دیسلایک میکنن از ترس خدا ک ی وقت خشمگین نشه و جیزشون نکنهبعضیام کلا از سکس با زن شوهر دار خوششون نمیادولی چیزی که برام جالبه بدونم اینهاگر زندگیه من زندگیه شما بودتو کامنتا بگین اگر بجای من بودین واقعا چیکار میکردین؟نوشته: آرش_بی خدا